تنکابنی است، اما آنقدر در داماش بازی کرده است که هواداران او را کاملا یک رشتی می دانند؛ به قول خودش با توجه به آنکه همسرش نیز گیلانیست، دیگر رسما رشتی است. محمد مختاری سال 86 به داماش آمد و حالا بیش از یازده سال از آن زمان می گذرد. اگرچه در این بین به دلیل اختلافاتی که با مجموعه مدیریتی سابق باشگاه پیدا کرده بود، در برهه ای کنار لاجوردی های شهر باران نبود، اما دوستانش خوب می دانند که در آن بازه زمانی نیز او همواره پیگیر خبرهای داماش بوده است. اینکه چه در فراز لیگ برتر و چه در فرود و فراموشخانه لیگ دو و در حالی که می توانست به فوتبال خود در سطح بالاتر امتداد دهد، همراه ابرهای طوفانی گیلان بود، لقب کاپیتان را بیشتر برازنده او نشان می دهد؛ مخصوصا که می گوید قرار است در رشت به فوتبالش خاتمه دهد…
در نشست و گفتگویی صمیمانه که به یک مصاحبه تفصیلی مبدل شد، گروه وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان مهمان خانواده سه نفره محمد مختاری، سپیده فرساد روح و دنیز مختاری بود، که در ادامه ماحصل این گفتگو را در قالب بیش از 30 سوال خواهید خواند:
Varesh-Sport.Com: اوضاع داماش را چطور می بینی و فکر می کنی چه آینده ای در انتظار این تیم باشد؟
نیم فصل اول علیرغم مشکلات و مصدومیت هایی که داشتیم، خوب نتیجه گرفتیم و شاید اگر بازیکنان مصدوم در کنارمان بودند حتی بهتر هم نتیجه می گرفتیم. دوران بدنسازی را پشت سر گذاشتیم و تعدادی بازی دوستانه انجام دادیم. بازیکنان مصدوم مان هم رسیده اند و مطمئنا در نیم فصل دوم می توانیم خیلی بهتر نتیجه بگیریم. قهرمانی یا نایب قهرمانی نیم فصل بی اهمیت است. مهم قهرمانی آخر فصل است که انشاالله دست به دست هم دهیم تا امسال سال صعود ما باشد و بتوانیم دل هواداران را شاد کنیم.
Varesh-Sport.Com: فکر می کنی داماش بتواند با در نظر گرفتن شرایط فنی، روحی روانی و مدیریتی همین روند را ادامه دهد؟
ببینید مشکلات همیشه وجود دارند. بحث این نیست که آیا می توانیم. ما باید بتوانیم و راه دیگری نداریم. نباید بگذاریم هیچ حرف و حدیثی باقی بماند یا اینکه کارمان به روز آخر بکشد. ما حتی با وجود مصدومان متعدد با سیزده نفر به تبریز رفتیم و تیم لیگ برتری ماشین سازی را شکست دادیم. حالا که مصدومان هم برگشته اند و تیم ما کامل است. برگشتن بازیکنان مصدوم خیلی می تواند به تیم کمک کند. نیم فصل دوم از اولین تا آخرین بازی برای ما حکم فینال را دارد. اینکه بخواهیم با تیم های پایین تر فقط یکی دو امتیاز فاصله داشته باشیم فایده ندارد. باید نوعی نقطه امن برای خودمان در جدول ایجاد کنیم که حتی با دو بازی نتیجه نگرفتن، تیم های دیگر به ما نرسند. انشاالله در نیم فصل دوم طوری نتیجه خواهیم گرفت که بدون هیچ گونه حرف و حدیثی به لیگ یک صعود کنیم.
Varesh-Sport.Com: تفاوت این سه فصل اخیر را در چه می بینی؟ چه دلایلی باعث شد که در دو فصل نخست تیم به لحاظ نتیجه گیری متزلزل عمل کند و این فصل، ثبات بیشتری در نتیجه گیری از خود نشان بدهد؟
تیم داماش از همان سال اولی که مجددا تشکیل شد، هدفش صعود بود. اما به دلایلی که دوست ندارم آنها را بشکافم و افراد نزدیک به تیم این دلایل را می دانند، نتوانستیم صعود کنیم. شاید مهم ترین دلیل ثبات فعلی ما، با تجربه تر شدن کل تیم و درس گرفتن از گذشته باشد. تیم امسال ما ترکیبی از بازیکنان بومی و غیربومی است که در سال های قبل تر این موضوع به شکل متعادل وجود نداشت. امسال در مجموع همه چیز طوری در کنار هم قرار گرفته که نتیجه گرفتن را آسان تر کرده است. چه به لحاظ بازیکنان، کادر فنی و مدیریت امسال بستر از همیشه فراهم تر است که بتوانیم نتیجه بگیریم. به نظرم تجربه و عبرت گرفتن از گذشته، مهم ترین عاملی است که امسال می تواند برای صعود به ما کمک کند.
Varesh-Sport.Com: حرف از تجربه شد. قبول داری این تجربه به گونه ای در هوادار هم دیده می شود؟ به نظر می رسد که هواداران داماش بهتر از لیگ برتر عمل می کنند و به خصوص در دو سال اخیر خیلی پخته و با درایت بیشتری رفتار می شود.
بله حتما همینطور است و حالا هواداران داماش هم مثل بازیکنان و باشگاه، حرفه ای تر شده اند. به چشم دیده ام که در خیلی از تیم ها وقتی صحبت از هوادار می شود، از هواداران داماش یاد می کنند. اگر تا صد سال دیگر هم ایسلندی تشویق کنید، هر جا بروی می گویند تشویق ایسلندی. فرقی نمی کند چه تیمی این تشویق را انجام بدهد. اما هواداران داماش به مرحله ای رسیده اند که حالا صاحب سبک شده اند و جاهای دیگر هواداران داماش را مثال می زنند. به خاطر همین حرفه ای شدن، خیلی بیشتر می توانند به ما کمک کنند. چون خیلی خوب می دانند چه زمانی باید چه واکنشی نشان دهند. به یاد دارید که در سال های گذشته به دفعات هواداران محروم می شدند. درست است که سختگیری های زیادی هم وجود داشت اما گاهی هم غیرحرفه ای رفتار می شد. اما هوادارانی که الان داریم، جزو خانواده داماشند. چون همیشه هستند. چه در لیگ برتر، لیگ یک و لیگ دو، این ها افرادی هستند که همیشه بودند، هستند و خواهند بود. یعنی ما حالا دقیقا می دانیم هواداران داماش چه کسانی هستند و آنها را می شناسیم. چون چه زمانی که خوب بودیم و چه زمانی که بد بودیم، همیشه در کنار ما بوده اند، تشویق کرده اند و انتقاد کرده اند. حتی حالا انتقاد کردنشان هم حرفه ای شده است و می دانند چه زمانی باید چگونه انتقاد کنند. این خیلی به جو بازیکنان و جو باشگاه کمک می کند.
Varesh-Sport.Com: در مورد انتقاد هواداران حرف زدی که حتی انتقادشان حرفه ای است. به یاد بازی دو فصل پیش داماش با شهرداری کاشان افتادیم که هواداران در ابتدای بازی از تشویق کردن امتناع ورزیدند تا ناراحتی شان را ابراز کنند. به نظر تیم در آن زمان مظطرب شده بود.
خب برای منی که با این هواداران بزرگ شدم، تمام رفتارهایشان قابل درک است و با یک نگاه به همه چیز پی می برم. اما برخی بازیکنان با تشویق هواداران جوگیر می شوند و روی عملکرد فنی شان تأثیر می گذارد. نمونه اش را سال های قبل و حتی امسال دیده اید. هوادار خیلی تاثیرگذار است، اما برای بازیکنی که ظرفیت دارد. چه ظرفیت تشویق و چه ظرفیت انتقاد. چون هوادار تحت هر شرایطی می خواهد تیمش نتیجه بگیرد، چه با تشویق و چه با انتقاد. این بازیکن است که باید درک کند که هوادار در آن لحظه در چه شرایطی قرار دارد. اگر تشویق می کند، برای این است که انگیزه بازیکن را بالا ببرد. اگر انتقاد می کند، برای این است که بازیکن خودش را جمع و جور کند و دوباره در مسیر درست قرار بگیرد. حتما آن بازیکن ضعفی داشته که هوادار انتقاد کرده است چون هوادار داماش بی دلیل از کسی انتقاد نمی کند. چون ما در بین داماشی ها، تماشاگرنما نداریم.
Varesh-Sport.Com: دیده شده که وقتی در پایان بازی هواداران از بازیکنان می خواهند که به سمتشان بیایند، چند باری برای آوردن بعضی از آنها تا رختکن رفته ای و سرشان فریاد زده ای. چه چیز دیگری به جز احترام، بازیکن را مجاب می کند که به سمت هوادار برود؟
اول اینکه بازیکن باید وظیفه اش را نسبت به هوادار بداند. وقتی هوادار در گرما و سرما و باران بازیکن را تشویق می کند، بازیکن هم باید احترام هوادار را حفظ کند. بعد همانطور که بازیکن بعد از برد به سمت هواداران می رود و تشویق می شود، بعد از نتیجه نگرفتن هم وظیفه دارد به سمت هوادار برود. حال هوادار دوست داشت، تشویق می کند و دوست نداشت، انتقاد می کند.
در چند سالی که در رشت حضور داشته ام، فهمیده ام که وقتی هوادار ناراحت است باید بگذاریم حرفش را بزند تا سبک شود. هم هوادار سبک می شود و هم بازیکن می فهمد خواسته هوادار چیست. امری خیلی عادی که می تواند جلوی اتفاقات بدتر و بزرگتر را بگیرد. مثل اتفاقی که در بازی آخر برای علی آل کثیر رخ داد. شاید خیلی های دیگر در چنین شرایطی سعی می کردند از هر اتفاقی جلوگیری کنند. اما من گفتم بگذارید هوادار حرفش را بزند. سر آخر هم همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد. این باعث نزدیک تر شدن هوادار و بازیکن به یکدیگر می شود و اگر این اتفاق نیفتد هم هوادار به بازیکن بدبین می شود و هم بازیکن به هوادار.
Varesh-Sport.Com: کدام تشویق هواداران را بیشتر دوست داری؟
رشت شهر من رشت و با ریتم داماش گفتنشان در پایان بازی.
Varesh-Sport.Com: به نظرت وارش اسپرت چقدر در این فضای هواداری داماش تاثیرگذار بود؟
به نظرم وارش اسپرت قبل از اینکه خیلی از رسانه ها که سبک خاصی را طی کنند وجود داشت و به نوعی این رسانه هم رسانه ای صاحب سبک است. در شرایط مختلف خیلی بر جو هواداری تاثیر گذاشت و در کنار هواداران یکی از دلایلی بود که این تیم مجددا شکل گرفت. به نظرم اگر بچه های وارش اسپرت نبودند، هواداران داماش از خیلی از اتفاقات حتی مطلع نمی شدند. یکی از دلایلی که در زمان تشکیل مجدد باشگاه، من هم به تیم ملحق شدم وجود شماها بود، وگرنه من که مدیریت باشگاه را نمی شناختم. به خاطر اعتماد به شما و اعتباری که دارید، قبول کردم که بیایم به تیمی که هنوز حتی خرید امتیازش قطعی نشده بود. چون می دانستم که شما تحت هر شرایطی حقیقت را می گویید. اگر بد باشم می گویید بدی و بیخود هندوانه زیر بغلم نمی گذارید و همینطور بالعکس. بنابراین به نظرم داماش و وارش اسپرت در یک مسیر با یکدیگر حرکت می کنند و بدون همدیگر نمی توانند موفق شوند
Varesh-Sport.Com: چه شد که به پگاه پیوستی؟
سال ۸۶ بود و من کاپیتان تیم لیگ یکی شموشک نوشهر بودم. آن موقع هم شناخت چندانی نسبت به رشت، پگاه و فوتبال رشت نداشتم. خودم خیلی دوست داشتم در تهران بازی کنم. البته به جز در استقلال و پرسپولیس. چون همیشه معتقد بودم پیشرفت کردن در فوتبال تهران خیلی راحت تر است. دو باشگاه راه آهن و پیکان خیلی تلاش کردند که مرا جذب کنند اما باشگاه ۸۵ میلیون نقد برای رضایتنامه ام می خواست. یک سری باشگاه ها می خواستند چک ده روزه بدهند. یک سری دیگر می خواستند نصف پول را بدهند. حتی من با باشگاه ابومسلم که در اوجش قرار داشت به اردوی اتریش رفتم. اما وقتی برگشتم، نتوانستند پول رضایتنامه ام را بدهند و من به شموشک برگشتم. حدود یک هفته به پایان نقل و انتقالات باقی مانده بود که باشگاه پگاه با باشگاه شموشک تماس گرفت و گفتند که کل مبلغ رضایتنامه ام را پرداخت می کنند. در کل در آن برهه پگاه خیلی به خاطر من با باشگاه تماس می گرفت. قبلا هم با شموشک یک بازی دوستانه با پگاه در رشت انجام داده بودیم و از شهر رشت خوشم آمده بود. اما شناختی از پگاه نداشتم. بنابراین تصمیم گرفتم به پگاه بروم که انتخاب خیلی خوبی، چه به لحاظ زندگی و چه به لحاظ فوتبالی برایم بود.
Varesh-Sport.Com: نگاه تیم به جام حذفی و دیدار نیمه نهایی با سایپا چگونه است؟ چرا که حالا دو سطح لیگ با این تیم فاصله داریم. تیم چه استراتژی را برای این بازی دنبال می کند؟
ما از اول نمی خواستیم در جام حذفی شرکت کنیم و حتی آقای فراهانی با مدیریت تیم صحبت کرد که از این جام انصراف بدهیم و تمرکزمان را روی لیگ بگذاریم. ولی بعد تصمیم بر این شد که به این بازی ها به چشم بازی تدارکاتی نگاه کنیم و فارغ از اینکه چه تیمی حریفمان است، با جدیت بازی کنیم. خدا را شکر که مرحله به مرحله موفق شدیم و حال که به نیمه نهایی رسیده ایم، قضیه خیلی برایمان جدی تر شده است. اینکه یک تیم لیگ دویی جزو چهار تیم برتر کشور قرار بگیرد، امتیاز بزرگی است. حتی با اینکه برخی ها به ما می گویند قرعه سایپا قرعه خوبی است اما برای ما به هیچ وجه فرقی نمی کرد که حتی با سپاهان، پرسپولیس یا هر تیم دیگری بازی کنیم. چون فارغ از اینکه چه تیمی رقیب ماست، با تمام وجود خواهیم جنگید. دیدید که از پنج بازی ما در جام حذفی، چهار بازی را میهمان بودیم. ولی تمام بازی ها را با تمام وجود بازی کردیم و حتی گاهی با نصف تیم در بازی حاضر شدیم و شکر خدا تا این مرحله آمدیم.
Varesh-Sport.Com: در یازده سال اخیر داماش سه بار به نیمه نهایی رسیده است و تاکنون یک بار از این سه بار را به فینال هم رسیده است. تو علیرغم اینکه در این بازه زمانی برهه ای از تیم جدا شده بودی، اما در هر سه مرتبه، عضوی از تیم بودی. چه حسی در قبال این موضوع داری؟
خب شرایط ما با دو دفعه قبل خیلی فرق می کند. آن موقع ما در لیگ برتر بودیم و از همه لحاظ چه از نظر بازیکن و چه امکانات خیلی متفاوت بودیم. خدا را شکر آن موقع با کمک جام حذفی توانستیم اسم پگاه و داماش را در فوتبال ایران انعکاس بدهیم. چون رفتن به مراحل پایانی جام حذفی در حضور تیم های قدرتمند خیلی سخت است. حتی در سال ۹۲ هم در برابر پرسپولیس، خیلی راحت باید به فینال می رفتیم. اما موقعیت های زیادی را از دست دادیم و پرسپولیس با معدود موقعیت هایش توانست یک گل بزند و در نهایت در ضربات پنالتی برنده شود. ما آن سال باید راحت فینالیست می شدیم. چون تیم خیلی خوبی داشتیم. امسال هم با اینکه شرایطمان نسبت به گذشته خیلی متفاوت است اما یکدلی در تیم وجود دارد. چیزی که شاید در آن سال ها آنطور که باید نداشتیم.
Varesh-Sport.Com: پس از اینکه داماش از لیگ برتر سقوط کرد، از این تیم جدا شدی. آیا به این خاطر بود که شرایط برای ماندنت مهیا نبود یا اینکه در آن برهه ترجیح می دادی در لیگ برتر به دوران بازی ات ادامه بدهی؟
اول این نکته را باید ذکر کنم که وقتی داماش در سال ۸۸ از لیگ برتر سقوط کرد، من در بیست چهار پنج سالگی و در اوج دوران بازی ام، بالای ده پیشنهاد لیگ برتری داشتم که اکثر آنها از تیم های بالای جدولی بود ولی من در داماش ماندم. چون این تیم را دوست دارم و می خواستم کمک کنم داماش هر چه سریع تر به لیگ برتر بازگردد. اما در مورد جدایی ام از داماش در سال ۹۳ پس از سقوط از لیگ برتر نمی توان گفت فقط به خاطر بازی کردن در لیگ برتر از این تیم جدا شدم. خیلی چیزها در باشگاه بود که تحملش برای من سخت بود و خیلی افراد در باشگاه بودند که من دیگر تحت هیچ شرایطی نمی توانستم با آنها کار کنم. می دانستم که ماندنم نه تنها آرامش تیم، بلکه آرامش خودم و زندگی ام را بر هم می زند. برای همین ترجیح دادم که یک مدت از باشگاه دور باشم یا اینکه اگر قرار است من باشم، این افراد نباشند که البته در آن زمان با توجه به شناختی که از این افراد داریم، این اتفاق به نظر غیرممکن می آمد.
Varesh-Sport.Com: در آن دو سالی که از داماش دور بودی، چقدر پیگیر اوضاع داماش بودی؟
خدا شاهد است در دو سالی که از داماش دور بودم، تمام فکر و ذکرم اینجا و به داماش بود. می توانید از میلاد پورصف شکن بپرسید که وقتی در مس کرمان بودیم، تک تک نتایج بازی های داماش را دنبال می کردیم. تمام اتفاقاتی که در تیم می افتاد را به وسیله ارتباط با شما دوستان وارش اسپرت پیگیری می کردیم. خیلی دوست داشتیم حتی در نبود ما تیم موفق شود یا اینکه حداقل سهمیه لیگ یکی اش را حفظ کند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. من داماش را قلبا دوست دارم. شاید به خاطر داماش از لحاظ زندگی فوتبالی خیلی ضرر کرده باشم، ولی فقط به خاطر عشقی بود که به این تیم داشتم. وقتی در لیگ دو به داماش برگشتم، خیلی از مربیان و بازیکنان به من گفتند که محمد تو داری اشتباه می کنی و خیلی راحت می توانی چند سال در لیگ های بالا بازی کنی. ولی فقط به خاطر عشقم به این تیم آمدم و به هیچ وجه از تصمیمم پشیمان نیستم؛ اگر دوباره به عقب برگردم، باز هم همین راه را انتخاب می کنم.
Varesh-Sport.Com: صحبت از بازی نیمه نهایی جام حذفی با پرسپولیس شد. از ابوذر رحیمی خبری داری؟
ابوذر برای من مثل یک برادر است. او حالا در گرگان است و در کل زیاد دور و بر فوتبال نیست و خیلی هم زود فوتبال را کنار گذاشت. هنوز هم با یکدیگر در ارتباطیم.
در آن بازی نیمه نهایی سال 92، اصلا قرار نبود ابوذر پنالتی اول را بزند و قرار بود افشین چاوشی بزند. داشتیم با بازیکنان صحبت می کردیم که به یکباره دیدیم ابوذر توپ را برداشته و رفته! اتفاقا پنالتی اش را هم خیلی خوب و به گوشه زد و در کل هم پنالتی زن خوبی بود. اما از شانس بدش توپ به دیرک دروازه برخورد کرد.
Varesh-Sport.Com: حضور داماش در نیمه نهایی جام حذفی چه تأثیری بر شرایط این تیم در لیگ دو داشت؟
از طرفی چنین عملکردی باعث می شود اعتماد به نفس و انگیزه بازیکنان خودمان بالا برود و از طرفی دیگر، تیم های دیگر هم با انگیزه دو برابر در مقابل داماش بازی می کنند. چون در حالت عادی نام داماش برای تیم های لیگ دویی به اندازه کافی بزرگ است و حالا که در چهار تیم برتر کشور هم حضور داریم، با تمام وجود در برابر ما بازی می کنند. نشان به این نشان که بعضی تیم ها قبل از بازی با برخی تیم های مدعی، کل هفته را تمرین نمی کنند و به یکباره در روز بازی حاضر می شوند. اما در برابر داماش از یک هفته قبل تمریناتشان را شروع می کنند و همه نفراتشان را جمع می کنند تا با تمام قوا به مصاف ما بروند. چون قرار است با تیمی به نام داماش بازی کنند. به همین خاطر شاید این حضور در نیمه نهایی جام حذفی کار ما را در لیگ کمی سخت تر کرد، اما برای ما مهم نیست. چون ما هم با تمام قوا به مصافشان می رویم. ما هم وقتی در لیگ برتر با تیم هایی مثل پرسپولیس و استقلال بازی داشتیم، انگیزه بیشتری داشتیم. چون آنها تیم های بالانشین جدول بودند. حال همین قضیه در مورد تیم های لیگ دویی در برابر داماش صدق می کند.
Varesh-Sport.Com: در گذشته خیلی خوب دریبل می زدی. چرا این روزها کمتر دریبل می زنی؟
بله به خصوص یک بار در تهران برابر استقلال که با چهار گل این تیم را شکست دادیم و یک بار هم در عضدی در برابر پرسپولیس که با یک گل این تیم را مغلوب کردیم. هر دو بار دریبل زدن من در این بازی ها منجر به گل شد.
خوب این روزها شرایط فرق می کند. آن زمان مربیان چون می دانستند من بازیکن پا به توپی هستم، از من می خواستند جلوتر بروم و از دیگران می خواستند که جای مرا پر کنند. بستگی به تاکتیک مربی دارد. با این حال هر وقت فرصت پیش بیاید، باز هم دریبل می زنم، چون پا به توپ شدن را دوست دارم.
Varesh-Sport.Com: فکر می کنی چند سال دیگر بتوانی به فوتبال بازی کردن ادامه دهی؟
تا هر وقت که داماش مرا بخواهد، به فوتبال بازی کردن ادامه خواهم داد و هر وقت هم که مرا نخواهند، چه امسال، چه سال بعد و سال های بعدتر، بازنشسته می شوم. تنها زمانی با اختیار خودم فوتبال را کنار می گذارم که شرایط بدنی ام به گونه ای پیش برود که نتوانم به بازی کردن ادامه بدهم. در غیر این صورت تا زمانی که داماش مرا بخواهد، دوران فوتبال من هم ادامه خواهد داشت.
Varesh-Sport.Com: کدام بازیکن الگویت بود؟
من همیشه بازی های الساندرو نستا را دوست داشتم. چون هم روی زمین و هم در هوا عالی بود. فابیو کاناوارو را هم دوست داشتم.
Varesh-Sport.Com: به فکر مربیگری هم هستی؟
صد درصد. همین حالا هم یک کلاس را پشت سر گذاشتم. اما چون هنوز در حال بازی کردن هستم، تنها در زمان تعطیلات می توانم در این کلاس ها شرکت کنم.
Varesh-Sport.Com: هدف نهایی ات در فوتبال چیست؟
هدفم این است که داماش سر و سامان پیدا کند تا با خیال راحت بتوانم از فوتبال خداحافظی کنم. می خواهم بعد رفتنم به نیکی از من یاد شود و مثلا بگویند فلانی که در داماش بود، زحماتش ثمر داد.
Varesh-Sport.Com: راستی چند سال است ازدواج کردی؟
خانم چه سالی ازدواج کردیم؟! (می خندد)
خب در سال ۹۱ ازدواج کرده ام و شش سالی می شود. مراسم اصلی ازدواج ما در رشت انجام شد، چون بیشتر دوستان و آشنایانم در رشت هستند تا در شهسوار. اما یک مراسم در شهسوار هم گرفتیم. اواخر همین دی ماه هم دخترم دنیز دو ساله می شود.
Varesh-Sport.Com: (خطاب به همسر مختاری) زندگی با یک فوتبالیست چطور است؟
به نوعی هم سخت است و هم شیرین. البته به طبع استرس هم زیاد است. به خصوص وقتی محمد برای بازیهای خارج از خانه مسافر می شود، حسابی دلشوره می گیرم. حین مسافرت و در جاده دائما تلفنی پیگیر سلامتی و وضعیتش هستم.
Varesh-Sport.Com: چطور شد که رشت را برای زندگی انتخاب کردید؟
من اصالتم رشتی است و پدر و مادرم هم گیلانی هستند ولی خوب خودم متولد تهران هستم و در آنجا بزرگ شدم. خواهر بزرگم دانشگاه رشت قبول شد و در ادامه هم همینجا ازدواج کرد. من هم رشت، آب و هوایش و مردمش را دوست داشتم و این شد که اینجا را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم و به همین دلیل از 21 سالگی ساکن رشت شدم. بعد از آن هم که با محمد آشنا و دوست شدم و همانطور که گفت در سال 91 با هم ازدواج کردیم.
خوب در ادامه هم با توجه به اینکه شغل محمد فوتبال است، اولویت زندگی مان هم رشت است.
Varesh-Sport.Com: دنیز به شما و محمد وابسته است؟
خیلی زیاد. به محمد که اینقدر وابسته است که هر وقت داماش باید در خارج از خانه بازی کند، دنیز دائم لج محمد را می گیرد و گریه می کند. البته محمد هم واقعا برای دنیز خیلی وقت می گذارد و فکر می کنم هیچ پدر دیگری مثل او برای فرزندش وقت نمی گذارد. اگر شغل اول محمد فوتبال باشد، شغل دوم او حتما بچه داری است.
Varesh-Sport.Com: (بازگشت سوالات به محمد مختاری) دنیز بازی هایت را هم دنبال می کند؟
بعضی اوقات. حتی اگر مرا در تلویزیون یا در عکس های تیمی ببیند می تواند تشخیص بدهد و هر وقت تلویزیون مرا نشان دهد، اشاره می کند و می گوید بابا بابا.
Varesh-Sport.Com: خودت که قبلا گفتی بیشتر خودت را یک رشتی می دانی. حالا هم که همسرت رشتی است.
بله. به هر حال از قدیم گفته اند هر جا ازدواج کنی بچه همان جایی (می خندد)
Varesh-Sport.Com: در خانواده شما فرزند سالاری است؟
خب چون در خانواده خودم به خاطر فوتبالیست بودن توجه ویژه ای به من می شد، بنابراین با اجازه خانمم، فرزندم در اولویت است (می خندد) و هر چه بگوید گوش می کنم.
Varesh-Sport.Com: قبلا دخترت را سر تمرین داماش آورده بودی حسابی تمرین را به هم ریخته بود!
بله همینطور است. الان هم منتظرم یک بار هوا خوب بشود و او را دوباره ببرم تا بتواند کنار زمین بازی کند. از داخل تیم هم درخواست زیاد دارد.
Varesh-Sport.Com: دیگر فضا مثل گذشته نیست و دخترهای فوتبالیست زیادی هم داریم. اگر دنیز بخواهد فوتبالیست شود، به او اجازه می دهی؟
مطمئن باشید حتی اگر پسردار هم شوم دلم نمی خواهد فوتبالیست شود. نمی خواهم سختی ها و دردهایی که من تحمل کردم را تحمل کند. حالا دوران من که مربوط به گذشته است؛ این روزها چیزهایی در فوتبال دیده می شود که دوست ندارم خانواده ام به هیچ وجه نزدیک چنین محیطی بشود و ترجیح می دهم فرزندم سراغ شغل کم دردسرتری برود. مگر اینکه خودش خیلی علاقه داشته باشد و استعداد خوبی هم داشته باشد که در آن صورت مانعش نمی شوم. اما خودم هیچ وقت مشوقش نمی شوم.
Varesh-Sport.Com: می گذاری دامادت فوتبالیست باشد؟
همین حالا هم خواستگار فوتبالیست زیاد دارد اما اصلا به هیچ عنوان (می خندد)
Varesh-Sport.Com: حرف پایانی…
در ابتدا امیدوارم امسال همه چیز دست به دست هم بدهد تا ما به لیگ یک صعود کنیم. چون هر طور که حساب کنیم جای داماش در لیگ دو نیست.
یک تشکر ویژه و خاص از هواداران داماش دارم. آنهایی که واقعا جزوی از خانواده داماش هستند، همیشه در کنار تیم هستند و هیچ وقت تیم را تنها نمی گذارند. امیدوارم بتوانیم صعود کنیم تا بتوانیم تنها گوشه ای از زحماتی که برای ما می کشند را جبران کنیم.
مصاحبه: مهرداد ثابت – مازیار اصغرزاده – علی رهبر
عکس ها: پوریا بالازاده
منبع: www.Varesh-Sport.com
وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان
ثبت ديدگاه