حدودا دو سال پیش جلسه ای در ساختمان داماش مابین امید هرندی و هواداران برگزار شد و امید هرندی در پاسخ هواداری که بعضی از مربیان را به لجبازی و پافشاری در تصمیمات اشتباه خود متهم می کرد، گفت که او چنین کسی نیست و هرگز بر تصمیمات خود پافشاری بی جا نخواهد کرد…

روزگار اما بر وفق این مربی نچرخید و او با حاشیه های بسیار داماش را ترک کرد؛ حاشیه هایی که کمتر کسی باور داشت به سادگی هرچه تمام تر در سال جاری فراموش شود و یا کاملا تکذیب گردد!

 

امید هرندی در شرایطی غیر معمول در آستانه آغاز رقابت های لیگ یک، هدایت داماش را به عهده گرفت و علی نظر محمدی مردی که با چنگ و دندان پیکر بی جان داماش را بر دوش کشیده بود تیم راساکت و آرام و بدون حاشیه ترک کرد! اما جدا از شرایط ویژه داماش و حواشی مدیریتی و مشکلات مالی تیم حضور هرندی نه تنها داماش را به آرامش نرساند بلکه مصاحبه های عجیب این مربی بسیاری از هواداران داماش را متعجب کرد.

 

بدون شک شاید کمتر هواداری به صعود مجدد به لیگ برتر فکر می کرد، اما بیان آشکار و بی پرده این هدف که داماش برای بقا در لیگ یک می جنگد و هدف آن فقط حفظ این تیم در لیگ است از سوی سرمربی تیم، آنهم در روزهای ابتدایی لیگ، اعتراض بسیاری را برانگیخت اما جناب هرندی نه تنها به این اعتراض ها اعتنایی نکرد، بلکه بارها حتی پس از معدود پیروزی های داماش این سخنان را تکرار کرد!

این تخریب از درون، تیم جوان و شکننده داماش را هرچه از لیگ می گذشت بیشتر آسیب پذیر تر کرد و به حریفان این جسارت را داد که به داماش نه به عنوان یک مدعی بلکه به تیمی وحشت زده از سقوط نگاه کنند. البته به نظر می رسید که جناب سرمربی برای فرار از مسئولیت راهی بهتر از سخنان تکراری و انداختن همه تقصیرات به گردن شرایط خاص تیم و نیز پایین آوردن انتظارات نیافته بود؛ شرایطی که در بدو ورودش در تیم کاملا واضح و بر همگان روشن بود و انتظار دور نمایی بهتر نیز خوش باوری می نمود. ورود به این کارزار یعنی پذیرفتن مسئولیتی سخت، اما از نظر سرمربی تیم آنچه مهم بود این بود که مانند یک ناجی حافظ داماش در لیگ یک تلقی گردد؛ هدفی که البته اینروزها آسان به نظر نمی رسد.

 

نوع بازی داماش که بارها مورد انتقاد قرار می گرفت با توجیه نداشتن مهره مناسب روبه رو می شد، تعویض هایی که حتی با تعجب بازیکنی که انتظار تعویضش را نداشت همراه بود! پافشاری بر مصدومیت و عدم آمادگی چاوشی در حالی که این بازیکن به شدت و جدیت در تمرین ها حضور داشت بیشتر شباهت به تصمیماتی غیر فنی و مهره سوزی داشته و به نظر می رسد نشان از لج بازی و منیتی دارد که هرندی به صراحت منکر آن در شخصیت خود شده است! البته در پدید آمدن چنین شرایطی نمی توان فقط امید هرندی را مقصر دانست بدون شک کسانی که در ابتدای فصل با انواع ترفندها و قصه نویسی ها در جایگزینی مهره های مورد نظر خود فعال بودند، شاید امروز باید بیشتر از همه پاسخ گو باشند و البته مردان کوچکی که به هیچ عنوان در حد و اندازه داماش نیستند و کسانی که تنها سخنگوی مدیری شده اند که اطلاعات خود را از کسانی می گرفت که در صداقتشان شک و شبهه بسیار است. کسانی که شاید امروز آرزویشان این است که ای کاش داماش این عده هوادار وفادار را هم نداشت!

 

اما با تمام این حرفها نفر اول مسئول در شرایط امروز داماش، جناب هرندی است؛ مردی که در بازی خطرناکی گرفتار شده که با لج بازی و پافشاری بر تصمیمات اشتباهش، داماش گیلان را به آستانه سقوط سوق داده است. شاید بهتر این باشد که ایشان با تغییر در تفکرات خود و با بکارگیری تمام نیرو های موجود شرایطی را فراهم کند تا شاید بتوان داماش را نجات داد و یا اگر که توان اینکار را ندارد که البته طی هفته ها پیشین کاملا اینطور نشان داده، هر چه زودتر این تیم را ترک کند تا شاید نیرو و تفکری جدید ناجی داماش گردد. با ادامه چنین شرایطی متاسفانه روزهای بسیار تلخی در انتظار داماش است و البته بعد از آن دیگر کسی امید هرندی را به عنوان دروازه بانی که تیم ملی را برای خدمت به باشگاه شهرش ترک کرد به یاد نمی آورد، بلکه از او به عنوان مربی لجبازی یاد خواهند کرد که داماش محبوب هزاران گیلانی را به سقوطی دردناک کشاند..

 

نگارنده: مجید محمدی

منبع: www.varesh-sport.com

وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان