من بهار را لمس می کنم. من بهار را در پس گذر ثانیه های اسفند می بینم. بهار از همین راه یخ بسته می آید. از همین جاده ی خیس و درختانی که هنوز سفید از برفند. گوش کن… صدای پای بهار را می شنوی…

 

پرده اول:

ساعتی به شروع بازی مانده. از شب گذشته هواداران سنگ تمام گذاشته اند. از دعوت همشهریان به این بازی تا برف روبی از سکوهای عضدی پیر. سهیل حق شناس، کاپیتان دوست داشتنی سپیدرود هم، همگان را به تشویق و حمایت از داماش دعوت نموده است. پشت شیشه ی ماشین ها، مغازه ها، دیوارها نوشته ای می بینی: برد=صعود

با وجود برف و یخبندان و راهبندان، هفت هزار هوادار با تعصب از هر جای گیلان، خود را به ورزشگاه رسانده اند. در چشمان شهرم امروز سه چیز موج می زند؛ عشق و اضطراب و برف.

 

پرده دوم:

بازی تمام شده و داماش هم بازی را برده است. اما در زمین همه مبهوتند. نمی دانند چه شده. لحظاتی پرالتهاب می گذرد. اضطراب بر زمین حاکم است. تا اینکه در یک لحظه، همه فریاد پیروزی سر می دهند. فریادی که انگار سال ها در گلوی این تیم محبوس بود. فریادی که از حنجره ی ورزشگاه می آمد. فریادی بلندتر از تمام خشم ها، ترس ها و شکست ها. فریادی به معنای زندگی. بازیکنان و مربیان و مدیریت تیم در زمین حلقه زدند. به سمت هواداران می روند و شادی خود را با آن ها تقسیم می کنند. خیلی حرف است که نه طاعون سقوط، نه بی پولی و نه هیچ چیز دیگری هر چند مهلک، از عشق داماش و هوادارش کم نکرده. باور کنیم این برد، اولین صعودمان بود در روزگار سقوط و اولین چشمک خوشبختی به مردمی که به عشق ورزی ایمان دارند. دوستی که کنارم نشسته بود گفت بنویس داماش برد و صعود کرد. ساده ترین اما حیاتی ترین حماسه ی داماش این چنین رقم خورد. حماسه ی عشق و اضطراب و برف. خدایا شکرت.

 

پی نوشت:

با تشکر و عرض خداقوت بابت همت و غیرت بازیکنان و کادرفنی و همچنین مدیریت تیم داماش که با وجود تمام مشکلات، از هیچ تلاشی برای موفقیت تیم مضایقه نکردند و این صعود را رقم زدند. خسته نباشید عزیزان. انشاءالله با تداوم موفقیت ها و نهایتا ساختن دوران اوج.

همچنین این پیروزی و صعود تقدیم به روح هوادار با تعصب داماش، مرحوم شایان صدیقی که یقینا امروز پیش ما بود.

 

نگارنده: حسام قربانی

منبع: www.varesh-sport.com

وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان