فوتبال در واقع یکی از چند صنعت برتر دنیاست که امروزه در جهان ورزش با سرعت هر چه تمامتر در حال توسعه و پیشرفت است.
فوتبال ورزشیست کاملا خارجی که هیچ نکتهای توسط ایرانیها به آن اضافه نشده است. شاید ورزشهایی باشد که مختص ایرانیهاست، ولی در ورزش فوتبال هیچ مبحث و موضوعی نمیتوان مشاهده کرد که توسط یک ایرانی ارایه شده باشد.
بنابراین باید تمام قواعد و اصول این ورزش را از خارجیها یاد بگیریم و اجرا کنیم.
متاسفانه در سالهای گذشته هیچ اقدامی در راستای ترویج و آموزش قوانین و مقررات فوتبال در ایران انجام نشده و همانطور که میبینیم این روزها ورزش ایران، باشگاهها، مربیان و بازیکنان ما دست به گریبان مشکلات عدیدهای هستند که همگی آن ناشی از عدم آگاهی به قوانین بینالمللی است.
مسئولان رده بالای فوتبال جهان متعجباند که چگونه تیم ملی فوتبال ایران بهعنوان تیم اول و برتر قاره آسیا و بهعنوان دومین کشور راه یافته به جام جهانی، هنوز زیرساختهای لازم برای فوتبال را ندارد.
واقعیت این است که اگر مسئولان رده بالای فوتبال بخواهند به زیرساخت فوتبال ایران امتیاز بدهند، قطعا امتیاز ضعیفی است؛ اما با توجه به استعدادهایی که داریم، بر عدم وجود زیرساختهای لازم تاثیر گذاشته و توانستهایم تا حدودی موفقیتهایی را بدست آوریم که به نوعی کمبودهای ما را پوشش دهند؛ ولی در یک جایی قطعا ناموفق خواهیم بود.
مباحث «منشور مالی» که سالها در اروپا انجام شده و همچنان در حال اجراست توسط یوفا به ای. اف. سی. آورده شد و حدود یکسال اخیر مقررات سختگیرانه خود را در خصوص شفافیت مالی به جد اعمال میکند و این شفافیت مالی یکی از مواردیست که ورزش ایران، علیالخصوص فوتبال ما، به شدت از آن رنج میبرد.
مشکل اساسی ورزش ایران در رأس هرم مدیریت آن است؛ زیرا ورزش در ایران به عنوان یک دیپلماسی شناخته نمیشود و در این راستا ابزارهایی را تهیه و استفاده نمیکنیم؛ چون اگر روزی بخواهیم به چارچوب حقوقی ورزش دنیا نگاه کنیم، در بالاترین سطح، منشور المپیک را داریم. منشور المپیک در واقع بالاترین مرجع مقررات در دنیای ورزش است که علاوه بر مسایل عمومی که در این منشور وجود دارد، بحث توسعه و هدف ورزش هم در آن نوشته شده است.
چند نکته بسیار کوچک اما مهم وجود دارد که ورزش ایران به آن نگاه نکرده است؛ یکی از نکاتی که در منشور قید شده این است که اگر اختلافی بین فدراسیونهای ورزشی در سطح دنیا حادث شود، عالیترین دادگاه رسیدگی کننده، دادگاه بینالمللی ورزش یا همان (CAS) در لوزان سوییس است.
اگر به اساسنامه فدراسیونهای ورزشی ایران نگاه اجمالی داشته باشیم، میبینیم که بهراحتی و بهسادگی هر چه تمامتر نکات منشور را مورد توجه قرار نداده و از آن عبور کرده است و مشخص نیست که چرا کسانی که آییننامه و اساسنامهها را مینویسند اصول، قواعد و مقررات بالادستی را نگاه نمیکنند.
سالهاست که اساسنامهها در کشور ما تصویب شده و در حال اجراست؛ اما متاسفانه اصلیترین نکته حقوقی که در منشور المپیک قید شده را نادیده گرفته و وقتی از نگاه حقوقی به آن مینگریم میبینیم که گویا نمیخواهیم همپا با مقررات بینالمللی، ورزش را جلو ببریم که همه این موارد ناشی از دیدی است که پیشتر توضیح داده شد.
باید خیلی شفاف بیان کنم که فدراسیونهای ورزشی (N.G.O) هستند و به تبع آن فدراسیونهای ورزش ایران هم در کنار سایر فدراسیونهای ورزشی کشورهای دیگر هم (N.G.O) هستند؛ ولی متاسفانه و با کمال تعجب میبینیم که اساسنامه فدراسیونهای ورزشی ما را وزارت ورزش مینویسد و این یعنی دخالت مستقیم دولت در ورزش؛ هر چند شاید این دخالت ناخودآگاه باشد، اما تا زمانی که دولت نگاه قیممابانه یا نگاهی که این معنا و مفهوم را برساند که همیشه فدراسیونهای ورزشی باید تابع دولت باشند، بنابراین ورزش ایران هرگز به سمت خصوصیسازی پیش نخواهد رفت.
متاسفانه ما فرهنگ استقلال فدراسیونهای ورزشی را در ایران نداریم و به ظاهر در آییننامهها مینویسیم که مستقل هستیم، ولی همگان میدانیم که استقلال نداریم و تا زمانی که مستقل نباشیم و پول از مبادی و چرخه صحیح به داخل فدراسیونهای ما وارد نشود و راه درست و اصولی خود را طی نکند، نمیتوانیم چرخه مالی در ورزش و فدراسیونها داشته باشیم و نهایتا میرسیم به پروندههایی که دامن ورزش، علیالخصوص فوتبال را گرفته است و باشگاهها، مربیان و بازیکنان ما درگیر آن هستند.
متاسفانه عدم آشنایی به مقررات و حقوق ورزشی و سرعت تغییر قوانین باعث شده تیمهایی که از ایران در مسابقات برونمرزی شرکت میکنند مقررات را مطالعه نکنند و زمانی که در یک مسابقه بینالمللی شرکت میکنیم، به ما یک طرح و برنامه میدهند که باید بر اساس آن عمل کنیم. بهطور مثال، اینکه چگونه لباس بپوشیم؛ چه ساعت و کجا باید حاضر شویم؛ در چه وضعیتی به دور بعد صعود خواهیم کرد و در چه شرایطی سقوط خواهیم کرد و اگر مساوی کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد. با این وجود متاسفانه سرپرستان تیمها یا باشگاههای ما، از آن جهت که به زبان انگلیسی مسلط نیستند، به سادگی از کنار این مقررات عبور میکنند و زمانی متوجه میشویم که کار از کار گذشته و باید جرایم سنگینی را متحمل شویم و یا حذف از مسابقات را بپذیریم که همه این موارد حاصل از عدم آگاهی به مسایل حقوقی و مقررات است.
یا مثلا وقتی مقررات اعلام میکند که بعد از مسابقه دو نفر از هر تیم باید یک دقیقه مصاحبه کند و چنانچه بازیکن بهدلیل نارحتی و یا عصبی بودن ناشی از باخت نخواهد مصاحبه کند، برای برگزارکنندگان و مسئولین مسابقه قابل قبول نیست و قطعا بازیکن یا باشگاه متحمل جریمه خواهد شد.
بنابراین وقتی این نکات به ظاهر کوچک، اما مهم را در کنار یکدیگر قرار میدهیم، عدم رعایت همین مقدار باعث میشود که ورزش و ورزشکاران یک کشور در مجامع بینالمللی زیر سوال قرار گیرند.
در واقع اگر بخواهیم قوانین را درست بشناسیم، ترجمه کنیم، آموزش دهیم و زیر ساختها را بشناسیم، خیلی از مشکلات ورزش ایران در میادین جهانی رفع خواهد شد.
بنابراین به این نتیجه میرسیم که دولت باید متولیگری در ورزش را کنار گذاشته و اجازه دهد که فدراسیونها خودشان اساسنامه و آییننامههای خود را تنظیم و تصویب نمایند.
شاید هم یکی از معضلات و مشکلات ورزش و مدیران ورزش کشور عدم استفاده از افراد حقوقدان است و یا شاید هم حقوقدانان تمایلی به حضور در عرصه ورزش ندارند؛ اما به هر ترتیب و با همه تفاصیل، ضمن احترام به جامعه پزشکان، باید عرض کنم که پزشکان، کمی حق خود را از این فوتبال گرفتهاند و کمی هم دین خود را به فوتبال ادا کردهاند؛ اما متاسفانه شرایط حاکم به طوریست که حقوقدانان علاوه بر اینکه هیچ حقی از این فوتبال نگرفتهاند، بلکه حتی وظیفه خود را هم به این فوتبال ادا نکردهاند و این جای بسی تأمل دارد و متاسفانه با این شرایط، روز به روز از قوانین و مقررات روز ورزش دنیا که به سرعت در حال تغییر است، عقب میمانیم و باید در دقیقه ۹۰ شاهد آن باشیم که آیا مجوز حرفهای باشگاهی برای ما صادر میشود یا نه و آیا میتوانیم در مسابقات شرکت کنیم یا نه؛ و از آنطرف هم شاهدیم که باشگاهها، تیمها و فدراسیونهای کشورهای همسایه و رقیب که از سالها قبل برنامهریزیهای خود را برای امروز انجام دادهاند، در حال تماشای کسب نتایج برنامههای از پیش تعیینشده خود هستند.
فرهاد خراسانی – حقوقدان، مشاور حقوقی باشگاه داماش و عضو هیأت مدیره خانه مطبوعات گیلان
ثبت ديدگاه