اگر بگوییم ورزش استان گیلان تا حدودی بیمار است، پربیراه نگفته ایم. استانی با پتانسیل فراوان و امکانات نه چندان مطلوب… این داستان تازه ای برای ورزش گیلان نیست و همواره بی توجهی خاصی چه از طرف مسئولین داخل استان و چه مسئولین کشوری در قبال ورزش گیلان وجود داشته و دارد و گیلان معمولا برای برگزاری رویدادهای مهم ورزشی علی الخصوص بین المللی، جزو اولویت ها نیست که این موضوع تا حد زیادی به کمبود امکانات ورزشی مناسب و همچنین پیگیری کم مسئولین اعم از ورزشی و سیاسی استان برمیگردد. در چنین فضایی، فرصت برای پیشرفت بسیار کم است و موفقیت ها شاید در یک مقطعی از راه برسند ولی در درازمدت کمبود امکانات و بودجه و حمایت ها، شرایط را بغرنج می کند و امکان تکرار موفقیت ها در چنین شرایطی بسیار سخت می شود. این مشکلی است که سالها گریبان گیر ورزش استان گیلان بوده است و به امروز و دیروز و چهار سال و چهل سال خلاصه نمی شود.
دی ماه امسال، ریاست مسعود رهنما در اداره کل ورزش و جوانان به چهار سال خواهد رسید و این چهار سال ورزش استان فراز و نشیب های زیادی را به خود دید…

ورزش گیلان همچنان به مانند گذشته المپیک خوبی را پشت سر نگذاشت…

پیشرفت در برخی ورزش ها همچون کشتی و ورزش های تیمی همچون والیبال، بسکتبال، فوتسال و… همچنان مسکوت ماند…

در دیگر ورزش تیمی یعنی فوتبال، داماش و ملوانی که چهار سال پیش در زمان آغاز فعالیت رهنما در اداره کل جزو تیم های لیگ برتری کشور بودند، اکنون در دسته های پایین تر فوتبال کشور همچنان با مشکلات دست بر گریبانند و ناکامی های دیگری که به طور ادامه دار در ورزش گیلان وجود دارد.

هر کدام از آنها در نوع خود جای انتقاد دارد و اگر هر شخص ورزشی و ورزشکاری از شرایط موجود گله کند و خواستار تغییر اوضاع باشد، نباید به او خرده گرفت… اما مشکل اینجاست که کسی نمی آید برای بهبود شرایط انتقادی کند یا راهکاری ارائه کند.

آن چه این روزها تحت عنوان انتقاد از اوضاع ورزش استان و عملکرد مدیر کل ورزش استان مطرح می شود، بیش از آن که انتقاد باشد بیشتر تخریب و تسویه حساب شخصی به نظر می آید و این دسته از منتقدین در کلامشان بیشتر به دنبال آنچه به زعم آنها حق خورده شده خودشان و اطرافیانشان است می گردند و در مقابل موفقیت هایی که کم و بیش در این چهار سال به دست آمده را کم اهمیت و بی ارزش می شمارند. چیزی که منجر به بولد کردن ضعف ها و کم ارزش دانستن نقاط قوت است، بیشتر به تخریب شبیه است تا انتقاد برای مثال:

اگر در این چهار سال داماش و ملوان نزول کردند، در مقابل سپیدرودی که سال ها  از سطح نخست فوتبال کشور دور بود در همین چهار سال روند صعودی را طی کرد و پس از سالها به بالاترین سطح فوتبال ایران راه یافت.

اگر عدم موفقیت برخی از ورزش های استان را مطرح می کنیم باید در مقابل از پیشرفت برخی ورزش های دیگر از جمله کاراته را هم مطرح کنیم.

اگر در مورد ناکامی ورزشکاران گیلانی در المپیک بحث می کنیم، باید در مورد موفقیت تیم فوتبال هفت نفره کشور با کاپیتان ارزشمند گیلانی اش در پارالمپیک هم بحث شود.

و موارد مشابه دیگر…

نکته این است که اگر قصدمان انتقاد منصفانه باشد، موفقیت ها را بی ارزش قلمداد نمی کنیم که در این صورت این انتقاد یک نوع انتقاد نفعی و جهت دار است که هدف خاصی را دنبال می کند. آنچه که مسلم است ورزش استان تنها در عرض چهار سال از اوج اعلا به فروپاشی سوق پیدا نکرد و تمام مشکلات ورزش استان در دوره چهار ساله رهنما از راه نرسید بلکه…

استان گیلان سال های متمادی است در المپیک افتخار بزرگی نداشته است.

تیم های ورزشی استان تقریبا همیشه درگیر مسائل مالی بوده اند و این به چهار سال خلاصه نمی شود.

امکانات ورزشی استان همواره کم بوده و همچنان نیز هست.

مسلما تمام این کاستی ها و کمبودهای ادامه دار جای بحث دارند و ورزشکاران استان این حق را دارند که انتظارات به حقشان را از نفر اول ورزش استان مطالبه کنند. اما مسلما تخریب کردن به جای انتقاد در چنین شرایطی، هیچ دردی از ورزش استان دوا نمی کند و باید به دنبال راهکار بود و این چیزی است که باید از مدیر کل ورزش استان طلب کرد تا اوضاع نابسامان ورزش استان را بهبود ببخشد.

 

www.Varesh-Sport.com

وارش اسپرت(دیار وارش)- پایگاه خبری و تحلیلی ورزش گیلان