بیش از سه سال پیش بود که در رسانهها اعلام شد باشگاه سپیدرود پس از سالها از نجفی مالک این تیم تحویل گرفته شده و توسط مدیرکل تربیت بدنی در اختیار یک گروه مدیریتی قرار داده شد و در نهایت مالکیت آن به فردی به نام غلامی و مدیرعاملی محمد پورمحسن واگذار شد.
در نخستین سال حضور این گروه مدیریتی که اتفاقاً با ریخت و پاش و تبلیغات گسترده هم همراه بود و طبق گفته پورمحسن بیش از 2 میلیارد تومان هزینه برای آنها در بر داشت، سپیدرود با سکان هدایت افشین ناظمی از راهیابی به لیگ دسته اول بازماند و نخستین زلزله این ناکامی هم انصراف رسمی غلامی مالک این تیم از تیمداری در سپیدرود بود که به صورت رسمی از ادامه همکاری با این گروه مدیریتی اعلام انصراف کرد.
در ادامه راه، سپیدرود با هماهنگی اداره کل ورزش و هیئت فوتبال و البته به نوعی با کدخدامنشی توسط همان گروه مدیریتی با مدیرعاملی پورمحسن بهکار خود ادامه داد و چون یک تیم دسته دومی که از سال گذشتهاش بدهی زیادی دارد خواهانی ندارد همه ترجیح دادند تا به روی خود نیاورند که چه اتفاقی افتاده است.
این بار سکان هدایت سپیدرود به نظرمحمدی جوان سپرده شد که در ادامه راه فرشاد پیوس، جانشینش شد و منجر به یک صعود دراماتیک با شادی چند 10 هزار نفره هواداران در شهر باران شد که اغراق نیست اگر روز صعود سپیدرود را یکی از تاریخیترین روزهای ورزشی این شهر لقب بدهیم.
اما ظاهراً کلید همه مشکلات این تیم درست پس از این جشن صعود زده شد و سپیدرود درگیر یک جنگ مالکیتی با مدعیهای مختلف شد که غلامی مالک پیشین، محمد پورمحسن مدیرعامل وقت و ثابت قدم شهردار رشت بهعنوان متقاضی خرید و مدیرکل اداره تربیت بدنی بهعنوان متولی معنوی این تیم به مدت 70 روز در رسانهها و جلسات رو در رو از خجالت هم در آمدند تا در پایان در تابستان 95 در صورتجلسهای مالکیت باشگاه از غلامی به پورمحسن انتقال داده شود.
این بار مجدداً نظرمحمدی بر صندلی داغ سرمربیگری این تیم نشست و خوشبینترین هوادار این تیم هم باور نداشت که سپیدرود در فاصلهای کوتاه از آغاز لیگ بر جایگاه صدرنشینی تکیه زند و بشود مدعی درجه اول صعود به لیگ برتر.
اما این اتفاق خوشایند تنها یک روی سکه بود و روی دیگر ماجرا مشکلات وحشتناک مالی بود که روز به روز عرصه را بر مدیران و مربیان و بازیکنان تنگ و تنگتر کرد.
بدهیهای دو فصل گذشته باشگاه از یک سو و طلب 80 درصدی بازیکنان از فصل گذشته و عدم دریافت پول پیش پرداخت در این فصل در نهایت کارد را به استخوان رساند تا بازیکنان در یک حرکت البته اشتباه دست به اعتصاب بزنند و از سفر داخل استانی برابر تیم لیگ دومی فومن در جام حدفی سر باز زنند تا سپیدرود یک فرصت عالی برای حضور در سطح نخست فوتبال ایران را با یک اشتباه جمعی از دست بدهد.
این اعتصاب سرآغاز مشکلات تازه این تیم شد و پورمحسن مالک فعلی سپیدرود وقتی که دید نمیتواند بازیکنان را بدون پول راضی به بازگشت به تمرینات کند با ارسال نامهای به اداره کل تربیت بدنی اعلام آمادگی کرد تا در صورت پیدا شدن خریدار با حفظ حقوق خود تیم را به آن واگذار کند اما در کمال تعجب رهنما مدیرکل تربیت بدنی بر روی نامه اعلام آمادگی پورمحسن پاراف کرد که اختیار تیم تا اطلاع ثانوی و پیدا شدن یک خریدار واجد شرایط در اختیار هیئت فوتبال گیلان قرار بگیرد.
این انتقال مالکیت بدون رضایت مالک صورت گرفت و رقم اعلام شده برای واگذاری سپیدرود سرآغاز دعواهای بعدی شد که تا امروز همچنان ادامه دارد چرا که در اظهارنظرهایی توسط رهنما و مسئولان هیئت فوتبال، رقم بدهی گذشته سپیدرود برای واگذاری به فرد جدید 1.5 میلیارد تومان اعلام شده که این مقدار کمتر از نصف مبلغی است که پورمحسن مدعی آن است.
مالک باشگاه که هم مالکیت خود را از دست رفته میدید و هم بیش از نصف بدهیهایش از سوی تربیت بدنی نادیده گرفته شده بود، دست به شکایت به دیوان عدالت اداری بر علیه تربیت بدنی گیلان زد که هنوز رای دیوان اعلام نشده و سپس با نامهنگاری به سازمانهای نظارتی خواهان رسیدگی به مشکل پیش آمده شد.
از سوی دیگر شهرداری که خواهان خرید باشگاه بود این انتقال را به شورای شهر رشت ارجا داد و در نهایت اعضای شورا به دلیل همین تضاد بیش از یک و نیم میلیاردی بین رقم اداره ورزش و جوانان و مالک باشگاه از خرید سپیدرود منصرف شدند و تنها رای به یک کمک یک میلیارد تومانی به سپیدرود دادند.
در این میان خریدارانی همچون محجوب مالک سابق ملوان، خلیل زاده مالک هتل کادوس رشت، دلیر رئیس یک هولدینگ بزرگ، خشایار محسنی، ایرانی شاغل در فوتبال اروپا، گروهی تحت عنوان پیشکسوتان پرسپولیس، انجمن دیابت ایران و چند خریدار دیگر به دفتر اداره کل و هیئت فوتبال گیلان بهصورت حضوری و کتبی و تلفنی مراجعه کردند و خیلیها هم بر سر میز مذاکره نشستند اما تا امروز هیچکدام هم به توافقی نرسیدند.
پورمحسن دلیل این عدم تفاهم را نبود اراده در رئیس هیئت فوتبال برای واگذاری میداند و الماسخاله و رهنما هم دلیل این عدم نتیجه گیری را سنگ اندازیهای پورمحسن اعلام کردهاند و چیزی که برای همه مبهم است عدم برگزاری یک جلسه با حضور تمام طرفین درگیر در این ماجراست که انگار قرار هم نیست هرگز چنین جلسهای شکل بگیرد.
در این چند روز نام دو خریدار بهصورت پر رنگتر در رسانهها به گوش رسید که یکی صاحب یک هولدینگ بزرگ سرمایهگذاری است و دیگری مالک یک هتل بزرگ در شهر رشت و البته باز هم عدم تفاهم در اتاقهای دربسته حاصل شد و به همین دلیل سرمربی سپیدرود مستأصل در یک حرکت احساسی دست به استعفا زد تا شاید تصمیم گیرندگان امر را به جنبش و جوششی مضاعف وا دارد که تا این لحظه بینتیجه مانده است.
در پس تمام آن وقایع دهها پرسش بیپاسخ باقی میماند که شاید هرگز هم پاسخی برایش پیدا نکنیم اینکه چرا یک فصل تمام سپیدرود در لیگ دسته دوم بدون مالک اداره شد و وظیفه رهنما بهعنوان مدیرکل ورزش و جوانان در آن سال چه بود و اگر تیم به جای صعود به لیگ دسته اول به دسته سوم سقوط میکرد چه کسی پاسخ هواداران و جامعه فوتبال را میداد؟
اگر پورمحسن فردی قابل اعتماد از نظر اداره ورزش و جوانان بود چرا در همان ابتدای کار و در هفته هفتم از وی سلب مالکیت شد و اگر او فردی قابل اعتماد نبود پس به چه دلیلی در ابتدای فصل پروانه سه ساله مالکیت به نام وی صادر شد و چرا رهنما به جای قبول مسئولیت در یکی از دو تصمیم نادرستی که گرفته پای خود را از ماجرا کنار کشیده و تنها نظارهگر ماجراست؟
نقش هیئت فوتبال در این ماجرا تا چه حد است و آیا آنها به تنهایی مذاکره کننده واجد شرایطی برای واگذاری باشگاه سپیدرود هستند که اگر جواب مثبت است بلافاصله این پرسش پیش میآید که پس چرا نتوانستند در طول سه چهار سال گذشته که در برهههایی همین نقش را در قبال داماش برعهده گرفته بودند کاری برای دیگر تیم پرهوادار رشت انجام دهند و در نهایت امتیاز داماش را که به “شهر باران” تغییر نام یافته بود بر روی سینی گذاشته و دو دستی تقدیم عابدینی کردند و به راحتی زیر برگه انتقال 600 میلیونی این تیم به تهران را امضا کردند؟
هیئت فوتبال وقت زیادی را به انتظار واگذاری این تیم به شورای شهر تلف کرد در حالی که تجربه ناموفق شهرداری رشت در تیمداری در زمان استقلال رشت را در پیش داشت اما تا آخرین لحظه منتظر تصمیم شورا ماند و در این میان خریدارن متمول و موجهی مانند هولدینگی متشکل از 70 شرکت زیر مجموعه متعلق به 6 هزار فرزند شهید را در کمتر از یک ساعت مذاکره به بهانه حضور در انزلی و تماشای مسابقه ملوان نیمه تمام رها کرد!
پورمحسن هم باید پاسخگو باشد که چرا وقتی از توان مالی خود آگاه بود و بدهی چند میلیاردی سال گذشته را با خود یدک میکشید و مطمئناً میدانست که هزینه تیمداری در لیگ دسته اول به مراتب بیشتر از دسته دوم است، چرا خواهان مالکیت شده بود؟ آیا بهتر نبود با خاطره دلپذیر صعود چند ده هزار نفری که یقیناً مهمترین نقش را او در این میان بازی کرده بود در اذهان مردم دیار باران ماندگار شود؟
پورمحسن در بدهی بیش از سه میلیاردی سپیدرود از دو سال گذشته و چهار میلیاردی فصل گذشته تا چه حد مقصر است و آیا جانب قناعت را رعایت کرده و آیا نقل قولی که از وی بین بازیکنان دهان به دهان میچرخد که “وقتی قرار نیست پول قراردادها را پرداخت کنم، رقم قرارداد چه اهمیتی دارد” واقعیت دارد؟
در اینکه علی نظرمحمدی با تامین اعتبار نیم میلیاردیاش برای سپیدرود از یک سو و نتایج خارق العادهای که با تیمش گرفته امسال به معنی واقعی شاهکار کرده است شکی نیست اما واقعاً مطلبی که از سوی اکثر خریداران پس از عدم توافق اعلام میشود صحت دارد که تا نظر محمدی راضی نشود پروسه انتقال کلید نخواهد خورد؟
آیا چنین نقشی در فوتبال برای یک سرمربی تعریف شده است؟ نقشی که پروین سالها در پرسپولیس بازی کرد و سرانجام با کنار گذاشتن از پرسپولیس به پایان رسید تا جامعه فوتبال دریابند که دوران تک محوری در فوتبال به پایان رسیده است.
پرسشهایی که یقیناً پاسخهای متفاوتی از سوی طرفین درگیری در بر خواهد داشت و پاسخ به آن میتواند گره کور درگیریهای چند ماه اخیر محبوبترین تیم شمال را پایان دهد.
حال در آستانه مهمترین مسابقه لیگ دسته اول و مهمترین بازی دو دهه سپیدرود در رشت در روز 6 بهمن در ورزشگاه عضدی برابر ملوان، هواداران پرشمار این تیم هیچ بهانهای را از هیچ مقام مسئول و مربی و بازیکنی بعد از عدم نتیجه گیری احتمالی در این مسابقه قبول نخواهند کرد و قطعاً انگشت اتهام به سمت تمامی طرفین ماجرا نشانه خواهد رفت. / تسنیم
ثبت ديدگاه