به گزارش وارش اسپرت و به نقل از ورزش سه، داماش گیلان نخستین مسابقه اش را در چارچوب مرحله نهایی لیگ دسته دوم در برابر شهرداری بندرعباس با پیروزی پشت سر می گذارد، اما به جای بساط شادمانی در گوشه ای از ورزشگاه سردارجنگل بازیکنان داماش جمع شده اند و به نوای حزن انگیزی که از سوی تماشاگران سرداده می شود، گوش می دهند.صداهایی که شعاری ریتمیک و هماهنگ را با هم تکرار می کنند: ” مسلم حق شناس با غیریتی تو … تیفوسی یادش هست معرفت تو … تسلیت تسلیت عقاب گیلان … روح مادرت شاد آهای برار جان ” نوا آنقدر حزن انگیز و تاثیرگذار است که بازیکنان به جای شادی پیروزی دست ها را برچشمان گذاشته اند و سرهایشان پایین است.

ماجرا از این قرار است که مادر مسلم حق شناس دروازه بان شیرازی داماش سه شب پیش فوت می کند و حق شناس که تمام فصل را برای تیمش فیکس بازی کرده و می داند که چقدر هم تیمی هایش به او نیازمندند، به جای ادامه ی حضور در مراسم عزاداری مادر شبانه از شیراز به رشت می آید تا در یکی از حساس ترین بازی های فصل، داماش را تنها نگذارد.

هواداران داماش هم که از ماجرا باخبر می شوند شعری برای دروازه بان تیمشان می سازند و چون زمانی برای تمرین نداشتند و در جریان بازی نمی خواستند شعرشان را تمرین کنند و تمرکز حق شناس را به هم نزنند متن را به تعداد هواداران کپی می کنند تا در پایان بازی شاهد اجرای یک سمفونی موزون و درام باشیم.

 

این مدل اتفاق ها همان مثال عینی جمله ی معروف “فوتبال از مرگ و زندگی هم مهتر است” خواهد بود. از آن مدل رفتارهایی که موجب شده از زندگی مان بزنیم تا از فوتبال فاصله نگیریم. اینکه می دانیم زیبایی ها و جذابیت های فوتبال فقط در نود دقیقه تمام نمی شود و ماجرا خیلی عمیق تر از آنی که در سطح دنبالش بگردیم. جایی که حتا می شود به جای حضور در سوگواری مادر به چمن سبز پناه برد و در عوض یک ورزشگاه به نمایندگی از یک شهر برای مادری که چنین فرزندی تربیت کرده اشک بریزد و سوگ عزا بخواند.

سپیدرودی ها همین سال پیش چنین حق شناسی را برای نظرمحمدی به جای آوردند که به جای دیدن واپسین نگاه های مادر، بر نیمکت تیمشان نشست و پس از برد تیمشان مادر رفت و در عوض یک شهر برای آن مادر رخت عزا پوشید.داماش با این هوادار و این بازیکن دارد پله پله به سطح بالای فوتبال باز می گردد تا ترانه ای تازه بسراید برای کودکان شهری که شاید همیشه از خان نعمت فوتبال دولتی بی بهره بودند اما خودشان با آوازهای حماسه ای شان کار را در آورده اند.این همان فوتبالی است که در بچگی عاشقش شدیم و می دانیم که به جای جستجو در اتوبان های خلوت صنعتی، تنها در کوچه پس کوچه های قدیمی پر رفت و آمد لمسش خواهیم کرد. کوچه پس کوچه هایی که شاید خاکی باشند، اما بن بست نیستند.

 

نگارنده: رادنی دیدار