وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان : همه چیز از اینجا شروع شد…

در سالی که باید سقوط میکردیم ، در اقدامی غیر منتظره آنقدر محکم پشت هم ایستادیم که حتی به رتبه هفتم جدول رسیدیم و این نتیجه چون خاری شد بر چشم تنگ دشمنان…

خاری در چشم کسانی که با در دست داشتن تمامی امکانات و سرمایه ها باز هم در برابر مردمان سرزمین گیل و دیلم ناکام بودند و رتبه شان یک رقمی هم نشد!

و یا آنهایی که پاکی قلم و رسانه به دستشان و برای اهداف پلیدشان به لجن کشیده شده است …

ابزار قدرتمندی که می تواند برای پیش برد اهداف سالم باشد و نتیجه اش جز موفقیت برای همگان نیست ، وسیله ای شد برای کینه توزی و انتقام جویی!

این روزها همگان با محبوب ترین تیم گیلان و پرطرفدارترین تیم شمال ایران دشمن اند و با هر وسیله ای می خواهند خنجر به پشتش  بزنند…

پشتی که به غیرت مردمانش گرم است، پشتی که در بحبوبه ی نامردی ها و ناجوانمردی های سال گذشته هیچ گاه خالی نشد…

پشتی که واژه "عشق" را در فوتبال پولکی این روزهای ایران معنا کرد…

پشتی که معنای غیرت و تعصب را دوباره زنده کرد …

و همین ها گویا همانیست که نباید می شد !

 

متن کامل در ادامه مطلب

این داماش دوست داشتنی ، این داماشی که عشق و غیرت بازیکنان و هوادارانش راه و عرصه را بر هر تیمی تنگ کرده ، همانیست که نباید باشد !

آنقدر از ما متنفرند که از دعوت کردن حتی یک بازیکن از داماش به تیم ملی هم واهمه دارند !

 

آری برادر…

امسال تمامی دشمنان متفق القول شده اند که باید کمر همت به نابودی این تیم ببندند…

از مدیرعامل کوچک تیم همسایه ، تا مجری دلقک نمای برنامه جهت دار 90 …تا رسانه های پوشالی ای نظیر روزنامه نود و خبر ورزشی گیلان و مربی ای معلوم الحال همچون امیر قلعه نوعی و…

اتصال این زنجیره های سیاه ، دست در دست هم کار را بدانجا رسانده است که بازیکنان بی هویتی نظیر سید صالحی و ابراهیمی تراکتور ، دهان مبارک را باز کرده و هر چه شایسته خود و خانواده خود است به مردم بی دفاع این شهر نسبت می دهند!

مردمی که جرمشان چیزی نیست جز غیرت به دیارشان و شکست دادن تیم های پر مدعای آنها…

 

باز ما تنهاییم و دلخوش به غیرت همدیگر؛

باز دشمنان به هر شکلی و در هر لباسی و با هر وسیله ای سعی در به حاشیه کشاندن ، پراکنده کردن و مخدوش کردن چهره ما ، تیم ما و در نهایت اتحاد و وحدت ما را دارند . . .

 

شیران سرزمین گیل و دیلم ؛

میدانم چه می کشید و چه بد دردیست درد بی کسی…

درد از خودی خوردن ها و خنجر های از پشت !

پول هایی که بازیکنان سابق ما را گمراه می کند ، هواداران ما را با هم درگیر می کند ، در تیم جاسوس دوجانبه می فرستد ، رسانه ها را علیه ما می کند تا هنگامی که در شهر ما به ما فحاشی می شود ، نتیجه پاسخ و دفاع از خود ، سبب جریمه ما شود !

 

تیم های دیگر باران سنگ و یخ می بارند ، 90 دقیقه فحش ناموس و "بی شرف" می گویند و بعضی دیگر آنقدر شورش را در می آورند که بازی نیمه تمام می شود یا با سنگ و چوب و چماغ به جان هوادارن تیم رقیب می افتند ، یا بدتر از آن به زمین بازی می ریزند و کار را بدان جا می رسانند که با اشک آور آنها را متفرق می کنند و …
اما نه! آب از آب تکان نمیخورد !

دیدن این تبعیض ها دردآور است…دیدن این نامردمی ها چون خوره ای به جان آدمی می افتد و تمام جان آدمی را می خورد و این درد وقتی بدتر می شود که نمیدانیم شکایتمان را به کجا ببریم ! درمانده ایم…

امروز گویی یک کشور علیه ماست ، چون رسانه هایشان آنچنان یکسویه گفتند و گفتند و گفتند که گوش کر هم شنید و باور کرد !

اما کجا بود صدایی که حقیقت را بگوید …؟

اینجا تنهاییم اما خدایی در این نزدیکی هاست !

تنهاییم اما بعد از خدای واحد ، پشت گرم به غیرت همدیگریم ، پشت گرم به اتحاد همدیگریم !

چه کنیم؟!

توصیه من حقیر به شما اینست که اسیر این بازی ها نشوید ، به این بازی های سیاه وارد نشوید ، در سیاه چاله بی انتهای این توهمات وارد نشوید و تمرکز خود را بر روی موفقیت تیم خود بگذارید !

اسیر حاشیه سازی ها نشوید ، از کل کل و پاسخ گویی به این تهمت ها اجتناب کنید ، زیرا این همان چیزی است که آنها می خواهند !

پخته عمل کنید ! اگر امروز اینجا ایستاده ایم دلیلش تنها یک چیز است و آن وحدت است ! وحدتی که ما را به هم پیوند داده !

اتحادی که با جو سازی ها و توهین ها و تهمت ها و افترا های ناجوانمردانه و دروغین از هم نمی پاشد ، بلکه عاملی میشود برای استحکام هر چه بیشتر آن !

امروز این مائیم و باز خود ما…

با هم و در کنار هم به نام گیلان و تیم اولش ؛

دامـــــاش

 

 

نگارنده : علی عابد

 

 

 

نظرات خود را فقط از کادر نظرات پایین همین صفحه وارد کنید و پس از تائید مدیریت برای مشاهده آن اینجا کلیک کنید