فوتبال برای بسیاری از مردم جهان تنها یک ورزش نیست بلکه مقوله ای است که با شکل دادن به بسیاری از هنجارهای اجتماعی، نقش انکارناپذیری را در زندگی روزمره آنان ایفاء می نماید.
اما فوتبال برای اینکه بتواند این نقش را به خوبی بازی کند، نیاز به ابزاری دارد که تمکن مالی مهم ترین آن می باشد، پس درآمدزایی بزرگترین دغدغه مالی گردانندگان این رشته ورزشی محسوب می شود.
با نگاهی به وضعیت مالی تعدادی از باشگاه های دنیا، در می یابیم که هر کدام از آنه ا از یک یا چند روش برای کسب درآمد استفاده می کنند که می توان به جذب حامی مالی، حضور در بازار بورس، فروش بلیط، پخش تلویزیونی، راه اندازی مدارس و دانشگاه ها، مشارکت در طرح های بزرگ و همکاری با شرکت های اقتصادی بزرگ و کوچک ، فروش بازیکن و فروش البسه اشاره کرد.
در این میان تعدادی از باشگاه ها با ورود در چند زمینه ظرفیت کسب درآمد بیشتری را برای خود مهیا نموده و تعدادی نیز تنها در یک یا دو مورد به فعالیت پرداخته اند. اما تیم های بزرگ دنیا با فعالیت در همه روشهای کسب درآمد و با بدست آوردن ثروت هنگفت از توانایی مالی فوق العاده ای نیز بهره مند شده و این ثروت در کسب عناوین و افتخارات بزرگ ورزشی نیز به کمکشان آمده است.
تیم هایی چون رئال مادرید، بارسلونا، بایرن مونیخ، لیورپول ضمن کسب درآمد از سایر روش ها در کسب جذب حامی مالی و تبلیغات به درآمدی بیشتری نسبت به سایر روشها دست یافته اند در حالیکه تیم های یوونتوس، چلسی و آرسنال از پخش تلویزیونی درآمد بیشتری نصیب شان گردیده است.
اما در ایران امکان استفاده از بعضی از این فاکتورها همچون پخش تلویزیونی که مهمترین منبع درآمدی بسیاری از باشگاه های دنیاست، امکان پذیر نیست و در تعدادی دیگر نیز سخت و طاقت فرساست.
نگارنده به علت حضور در باشگاه های پگاه و داماش گیلان شاهد انجام روش های مختلفی برای کسب درآمد توسط این باشگاه ها بوده و باید اذعان کرد که برخلاف تصور عموم آنگونه نبوده که این باشگاه ها فقط منتظر بنشینند تا از مالکانشان پول توجیبی بگیرند.
پگاه گیلان اما به علت دارا بودن سیستم کلاسیک تر، روش های بیشتری برای کسب درآمد را محک زده و به موفقیت هایی خوبی نیز دست یافت. که بطور مثال به حضور باشگاه پگاه گیلان در بازار بورس در سال 83 و ابتدای 84 میتوان اشاره کرد که بخش قابل توجهی از هزینه های تیمداری آنان در فصل 84-85 را تامین نمود.
جذب حامی مالی از سایر شرکت های هلدینگ صنایع شیر ایران، جذب حامی مالی از شرکت سازنده پاکت های شیر در اروپا برای مشارکت با این شرکت در فروش محصولاتش در ایران، راه اندازی مدارس فوتبال و سرمایه گذاری گسترده در تیم های پایه که هر چند پگاه نتوانست از این سرمایه گذاری بهره مند گردد اما فوتبال رشت بهره برد.
داماش گیلان نیز با شرایط ویژه ای وارد فوتبال گیلان گردید و در حالیکه لقب پسر پولدار فوتبال ایران را در مقطعی یدک می کشد اما سیستم اقتصادی این باشگاه جهت حرفه ای شدن و کسب درآمد به روش های مختلفی روی آورد.
انعقاد قرارداد با کارخانجات هلدینگ امیرمنصور آریا برای بهره مندی آنان از موقعیت تبلیغاتی این تیم، مذاکرات گسترده برای سرمایه گذاری در یکی از کشورهای اروپایی برای آموزش مربی و بازیکن، اقدام برای تاسیس مدرسه و دانشگاه که مراحل تحریر اساسنامه و مذاکره با آموزش و پرورش و وزارت آموزش عالی انجام و در مرحله خرید زمین و ساختمان برای احداث قرار داشت، خرید زمین برای ساخت کمپ ورزشی شامل هتل، زمین تمرین و سالن ورزش و استخر و …برای کسب درآمد پایدار و همچنین فروش بازیکن که این آخری در سال های انتهایی داماش دوره قبل به تنهایی بخشی از هزینه های تیمداری آنان را پوشش داده است.
با توجه به عملکرد پگاه و داماش گیلان در بعد اقتصادی که در بالا به بخشی از آن اشاره گردید و تایید کاستی ها و ضعف ها در آن، می توان نتیجه گرفت که باشگاه های فوتبال ایران نیز می توانند همچون همتایان خود در اروپا و آسیای جنوب شرقی با استفاده از افراد کارآزموده و مجرب در بخش اقتصادی، بازاریابی، مالی و اجرایی به خودکفایی رسیده و ثزوتمند شوند و دیگر نیازمند کمک های دولتی نبوده و یا مدام چشم امیدشان به غمزه های یک شهردار و تعدادی شورانشین نباشد!
در خاتمه به جرائت می توان گفت پگاه گیلان به عنوان باشگاهی نیمه خصوصی و داماش گیلان به عنوان باشگاه خصوصی روش های گوناگون کسب درآمد را طی کرده، تلاش های فراوانی انجام داده و به موفقیت های قابل توجهی نیز دست یافتند اما …
آمدم تا در دل تو جا کنم اما نشد / در برت هنگامه ها برپا کنم اما نشد
پرونده ویژه ورزشی مجله ناجه – علی احمدی سراوانی(مدیر روابط عمومی سابق داماش)
این شخص که اکنون زبان به سخن گشوده و برایمان روش های درآمدزایی را تشریح میکند و مدل باشگاه های بزرگ اروپایی برای کسب درامد را بیان می کند و روش های درآمدزایی پگاه و داماش را برایمان به زبان می اورد باید بیان میکرد که ثمره تیمداری داماش توسط تیم مدیریتی و مالکیتی داماش چه شد – آیا جز این بود که دیسیپلین خوب و زیر ساخت های پگاه گیلان سود جستند – ایا جز این بود که تیم مدیریتی و مالکیتی قبلی داماش برهه ای شادی زودهنگام و سپس سراسر ماتم و اندوه را برای جوانان و مردم دیار میرزا به ارمغان اوردند – آیا جز این بود که با منفعت طلبی خود حتی راضی نشدند پیکر نیمه جان داماش را به مردم رشت ببخشند؟ – آیا جز این بود که به سقوط های پیاپی تا لیگ دو کشور رضایت دادند بدون انکه اشک آن کودک رشتی و گیلانی را در ورزشگاه ببینند و به خاطر حرمت و قلب او هم که شده برای نجات پاره تن مردم گیلان زمین اقدامی به نفع مردم انجام دهند – ایا غیر از این بود که مدیرعامل همین تیم مدیریتی به مانند یک پدر ناتنی فرزند خلف مردمان گیلان زمین را به قعر لیگ های کشور فرستاد – آیا غیر از این بود که باز هم دست بردار نبودید و پیکر به کما رفته داماش را به تهران بردید و آنجا سوزاندید – اکنون برایمان دایه دلسوزتر از مادر شده اند و از روش های درآمدزایی فوتبال سخن به میان می آورند و اسم شهردار و شورای شهر را برای مقاصد پلیدشان به زبان می اورند – کارنامه تیم مدیریتی و مالکیتی قبلی و شما در ان دوران کاملا مشخص و مبرهن است و نیازی به اینگونه لفاظی ها و فرافکنی ها و راهکار دادن ها نیست (( کل تو گر طبیب بودی سر خود دوا نمودی)) داماش را به نابودی کشاندید اما به کوری چشمتان دوباره زنده شد