وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان :

پرده اول – هواداران خطی

"یک نیمه گذشت و هنوزم خبری نیست ، بابا این که داماش نیست… بابا این که داماش نیست"

هفته سوم دور برگشت و بازی با فجرسپاسی بود که این شعار پس از پایان نیمه اول بازی سرداده شد، شعاری که سرچشمه اعتراضات هواداران نسبت به عدم گلزنی و نتایج نامناسب تیم در چند هفته و بازی بدور از تاکتیک داماش بود . در دقایق پایانی همان بازی شعارهای انتقادی برعلیه تارتار مربی ای که تنها 12 روز از پیوستنش به داماش می گذشت فریاد زده شد. هر چند این فریادهای اعتراضی با گل دقیقه نود علیرضا جهانبخش به شادی تبدیل شد اما هواداران هرگز از بازی تیم محبوبشان راضی نبودند .

 

آن روز خیلی ها این رفتار هواداران داماش بر روی سکوهای پشت دروازه را احساسی برشمردند و اگر با دیدی منطقی به این قضیه نگاه شود باید گفت که همینطور است چرا که با توجه به شرایط مالی باشگاه و روحی بازیکنان و تازه وارد بودن تارتار خرده گرفتن بر او به خاطرعدم شناخت کافی و وافی از تیم و بازیکنانش می توانست دست او را بسته نگه دارد اما…

تارتار در کنفرانس خبری حاضر می شود، 5هفته وقت را طلب می کند و از ناراحتی خود و شاگردانش به خاطر شعارهای هواداران می نالد و چند روز بعد نیز به نظر تحت تاثیر برخی شنیده هایش (!) دسته ای از هواداران را تحت تاثیر عده ای خط گرفته قلمداد می کند و آنها را شناسایی شده می خواند تا از همان روزهای اول ذهنیتی منفی از خود برای هواداران داماش به جا بگذارد .

 

پرده دوم- عروسی !

داماش در بازی چهارم نیم فصل در تبریز و مقابل تراکتورسازی شکست می خورد، اینبار داماش بهتر بازی می کند اما باز هم مشکلات تاکتیکی در تیم وجود دارد که در پس بازی فردی بازیکنان و ناداوری در این دیدار گم می شود . هواداران به بازی خوب تیم و آینده امیدوار می شوند و تصمیم میگیرند برای آنکه به آنها اتهامی وارد نشود تا دقایق پایانی در بازی هفته پنجم مقابل سایپا با تشویق های همیشگی خود از تیم محبوبشان حمایت کنند .

 

یک نیمه از بازی سایپا میگذرد و گلی از خط دروازه ها عبور نمی کند…با شروع نیمه دوم تشویق های هواداران روندی انتحاری به خود میگیرد بلکه داماش به گل برتری دست پیدا کند اما در کمال غافلگیری گل اول را دریافت می کند و پس از آن گل دوم اینجاست که دوباره شعارهای هواداران بر ضد سرمربی به گوش می رسد و لحظاتی پس از آغاز این شعارها، داماش گل سوم را هم دریافت می کند تا نتیجه ای عجیب و بی سابقه در یک بازی خانگی برای نماینده شهر باران به وقوع بپیوندد.

تارتار در کنفرانس خبری این بار به هواداران حق می دهد اما می گوید بالاخره عروسی به کوچه ما هم می آید!

 

پرده سوم-  اشک های افشین…

در حالی که سردرگمی تاکتیکی در بازی بی هدف داماش در کرمان بیداد می کند و تا پایان وقت قانونی از حریف خود با دو گل عقب است ، افشین چاوشی که از دقیقه 84 وارد میدان شده در دقایق 2 و 4 وقت تلف شده کولاک می کند تا این بازی دو بر دو مساوی شود و اشک از چشم های چاوشی سرازیر… اشک هایی که هزاران مفهوم و معنا را بدنبال خود یدک می کشد.

این بار تارتار نتیجه تساوی را لطف خدا می داند و سرمست از این تساوی جمله هفته قبلش که عروسی به کوچه ما هم می آید را یادآور می شود . چند روز بعد در کمال ناباوری هواداران داماش از بازی خانگی در مقابل سپاهان محروم می شوند و این شاید برای تارتار که نتایج خوبی را نگرفته خوش آیند باشد… او حتی در اظهارنظری می گوید " اگر روند شعارهای هواداران به همین شکل پیش برود ما نمی توانیم از بازی های خانگی استفاده داشته باشیم " !

حق با اوست چرا که او هرگز در تیمی که صاحب تماشاگر بود مربیگری نکرده بود وگرنه با دیدن رفتارهای هواداران برخی تیم های دیگر این رفتارهای اعتراضی به حق هواداران را زیر سوال نمی برد تا آنها را با هواداران آن تیم ها هم تراز کند.

 

پرده چهارم- باخت این بار بدون حضور هواداران

سپاهان یک – صفر داماش!

این نتیجه بازی پر اشتباه داماش در یک بازی خانگی و بدون حضور هوادارانی است که هر آنکس که کم آورد انگشت اتهامش را به سوی آن نشانه گرفت!

هفت هفته و تنها یک پیروزی در دقیقه نود و یک تساوی در ثانیه های پایانی در طول یک ماهی است که او به داماش آمده است…

حالا تارتار در کنفرانس خبری پس از بازی حاضر نمی شود، شاید چون نمی داند این بار چه بگوید … پورمند یکی ازدستیاران او به سالن کنفرانس می آید و نوید روزهای آینده و پیروزی در هفته های بعد را می دهد ؛ او هم با حرف هایش صحبت های تارتار را تائید می کند و هفت هفته اول نیم فصل اول در دوره سرمربی وقت آن زمان (مهدی دینورزاده) را مثال میزند!

 

پرده آخر : برای امیرخان

این روزها خبرهای خوش و شیرینی از سوی شما برای هواداران داماش شهر باران شنیده می شود که حاکی از عبور بحران مالی ناخواسته تیم دارد و همه می دانند که اگر شما نبودید شاید این تیم هم تاکنون سرپا نمانده بود . اما حالا وقت آن رسیده که بار دیگر مدیریت خود را در فوتبال نشان دهید …

آقای عابدینی ؛ مطمئنا شما بهتر از ما می دانید که این تیم بیمار است و درمانگر آن مسلما مهدی تارتار که شاید به قول شما ایثار کرده و در شرایط بحرانی به تیم آمده است نیست ! 

آقای عابدینی ؛ مهدی تارتار ایثار کرد و به تیم آمد اما با نتایج و وضعیت بحرانی تیم به لحاظ تاکتیکی ، روحی و فنی در تیم بی حساب شدیم و مطمئن باشید هیچ کدام از هواداران و اصحاب رسانه به خاطر برکناری این مربی شما را متهم به تعویض زیاد مربیان نمی کنند.

آقای عابدینی ؛ اگر در هفته سوم لیگ دسته اول سال گذشته پوشنیک را نامناسب خواندیم، اگر خیلی زود و در هفته پنجم لیگ برتر امسال ادامه حضور مهدی دینورزاده را ادامه نتایج ضعیف تیم دانستیم ، همین بیماری را به شکلی دیگر در تیم می دیدیم و امروز نیز همان بیماری با چهره ای متفاوت ظهور کرده است.

آقای عابدینی ؛ نگذارید این بیماری بیشتر از این عود کند .داماش اکنون نیازمند شوک بسیار قوی ای است…مشکل این تیم اکنون فقط بحث های فنی، تاکتیکی و یا مالی تیم نیست بلکه فراتر از این حرف هاست که حدس می زنیم خودتان بهتر از آن آگاهی دارید پس مثل گذشته بمانند پزشکی حاذق عمل کنید… این خواسته من نگارنده این مطلب نیست این درخواست هزاران هوادار داماش است که ما فریادش می زنیم…