وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان : دیر زمانی از روزی که تیمی با نام اسپرت رشت پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ تشکیل شد و توانست مسابقاتی رسمی با تیمهای ارتش شوروی سابق و انگلیس برگزار نماید می گذرد. شاید در آن روزها کمتر کسی تصور می کرد روزی فوتبال به صنعتی با چنین گردش مالی عظیم و به چنین مایه ای از تفاخر بین اقوام یک کشور و ملل جهان تبدیل گردد.

 

تیمهای نوین فوتبال رشت را می توان به نوعی میراث دار همان تیم قلمداد کرده و آن را اولین گام جدی در راه اشاعه فوتبال باشگاهی به شیوه امروزی در شهری دانست که همواره لقب یکی از نخستینها را یدک کشیده و بزرگانش به گویای مکتوبات و گواهی تاریخ نه به جبر تعصبات قومی رایج در ایران، همواره موجبات سربلندی ایرانیان را فراهم کرده اند. از اولین مدال آور طلای جهانی در وزنه برداری تا مشهورترین و زبردست ترین جراح مغز و اعصاب جهان، از اولین دکترای زبان و ادبیات فارسی تا پدر زیست شناسی ایران و از نقش پر رنگ در ماجرای فتح تهران و انقلاب مشروطه در کنار هموطنان تبریزی و بختیاری تا تاسیس اولین جمهوری در رشت تنها معدودی از بیشمار افتخارات این شهر هستند.

 

فوتبال رشت اما سرنوشتی پر ماجرا در طالع خود داشته است شهری که سابقه فوتبال در آن کم و بیش به اندازه تاریخ فوتبال ایران به استثنای خوزستان بوده است. در طول تاریخ چند ده ساله خود هرگز حمایت معنوی و مادی نهادی قدرتمند و تاثیرگذار را تجربه ننموده است. فوتبالی که اندک زمانی پس از حضور جدی خود توانست چندین بازیکن مطرح را روانه تیم ملی نماید و از درخشش امیر افتخاری و بهزاد داداش زاده و هادی طباطبایی و بسیاری دیگر به خود ببالد.

 

متن کامل در ادامه مطلب

همواره از بی‌مهری‌های مغرضین و آنها که دستی بر آتش ورزش استان و کشور داشته و بواسطه تعصبات قومی تمایلی به دیدن واقعیات موجود نداشته اند رنج برده و می برد. فوتبال دوستان شاید با خواندن این یادداشت بلافاصله در مقام پاسخ به دنبال تیمهای کاملا دولتی خواهند بود که شرایط مالی ایده آلی نداشته اند اما هدف نگارنده و مقصودش تنها مقایسه وضعیت مالی و توان اقتصادی آنها نیست بلکه مراد حمایتی همه جانبه و فراگیر از قدرت چانه زنی تا اثرگذاری بر زیرمجموعه های فوتبالی ایران و نهادهای تصمیم ساز است که نقش شان در سرنوشت ورزش حرفه ای در مناطق مختلف کشور بر کمتر کسی پوشیده است. ثبات ساختاری و مدیریتی ارائه امکانات اولیه از قبیل زمین تمرین، ساماندهی و حمایت از هوادار و امکان بیشتر برای ترغیب و جذب اسپانسر تنها نمونه هایی از مزیتهای بی بدیل برخورداری از حامیان دولتی است که باعث گشته 15 تیم از 18 تیم لیگ حرفه ای پیش رو مستقیم یا غیرمستقیم زیر نظر نهادهای دولتی اداره شوند.

 

فصل گذشته نماینده فوتبال رشت شرایطی بحرانی و تا حدی بی نظیر را سپری نمود. تیمی که ابتدای فصل را با خریدهای پر سرو صدا و جذب ستارگانی آغاز کرد که در ادامه انتظارات اولیه را برآورده نساخته و درخشان ترین ستاره اش صدای چند هوادار نوجوان احساساتی را رساتر از فریادهای چند هزار نفری اسطوره آسیا که در بازیهای خانگی طنین انداز بود شنید و ساکش را بست و روانه تیم قرمز پایتخت شد، اسطوره آسیا که همواره از اخلاقش به نیکی یاد می کنند و ما هواداران داماش نیز همچنان برایش فراوان احترام قایلیم، با چند مصاحبه تصویری را از فضای فوتبالی رشت ارائه داد که تا هفته ها باعث زیر فشار ماندن هواداران داماش از سوی رسانه ها و فوتبال دوستان ایرانی و موجب زیر ذره بین رفتن هرچه بیشتر طرفداران داماش از سوی نهادهای انضباطی فدراسیون گردید. این ماجرا تا آنجا ادامه پیدا کرد که در برخی بازیهای خانگی ناظرین از مترجمهایی برای برگردان دقیق شعارهای هواداران و به اصطلاح کشیدن مو از ماست استفاده کرده و تیغ تیز جریمه و محرومیت را برای اصلاح امور(!) با نهایت سختگیری از رو بستند. همه اینها در حالی بود که زمزمه های مشکلات مالی از هفته های ابتدایی به بیرون درز کرده و با اعلام خبر مربوط به فساد اقتصادی شوک بزرگ خود را بر فوتبال دوستان گیلانی وارد نموده بود.

 

ماجرای مشکلات و مسائل خاص داماش تا بدانجا پیش رفت که در ادامه روزهای سخت فوتبال رشت، شخص اول فدراسیون در اظهارنظری عجیب پیشنهاد انتقال تیم داماش به شهری دیگر برای مرتفع شدن مشکلاتش را داد که در معدود واکنشهای حمایتی مجری پرمخاطب ترین برنامه فوتبال ایران چندان مجال رسانه ای شدن نیافت. گویی قرار بر آن نیست هرگز انتفاعی از درآمدهای دولتی نصیب فوتبال رشت گردد و قوانین سختگیرانه AFC نیز همچون شمشیر داموکلس تنها بر فراز فوتبال رشت به اهتزاز درآمده است (ماجراهای بازدیدکنفدراسیون فوتبال آسیا و نماینده مشهورش سوزوکی از امکانات باشگاههای ایران و الزام AFC برای خصوصی سازی این شائبه را همواره برقرار خواهد داشت که چگونه مسوولین فدراسیون وبرخی باشگاهها با تعامل قادر گردیدند، تیمهایی را که حتی کمپهای تمرینیشان در دل پادگانهای نظامی یا نهادهای دولتی جای دارد بعنوان تیمهایی خصوصی معرفی کرده و موفق به اخذ مجوزهای اولیه شوند) آن روزها بیش از هر زمان دیگر جای خالی نهادی موثر و قدرتمند در فوتبال رشت حس شد، اما درایت امیر عابدینی در کنار تلاش بی وقفه هواداران و تعصب و پایمردی بازیکنان بویژه بازیکنان بومی تیم باعث گردید تا داماش در عین داشتن مشکلاتی عجیب و منحصر به فرد فصل را با مقام هفتمی لیگ و بالاتر از بسیاری از تیمهای متمول به پایان برساند.

 

اینک اما فصلی جدید در راه است، فصلی که شیپور بی پولی و نداشتن حامی مالی برای داماش از مدتها پیش در آن نواخته شده است، فصلی نابرابر مطابق معمول اما پر از امید و با اتکا به حضور همیشگی و فعال هواداران جوان داماش، مربی بومی باانگیزه و پرامید و بازیکنانی که به تعصب در فوتبال حرفه ای ایران معنای دیگری دادند و علیرغم مطالبات فراوان باقیمانده از گذشته و بدون هیچ امیدی به دریافت مالی در آینده نزدیک با تیم پیمان بستند و بدون هرگونه جنجال و بدور از هر حاشیه و درصد سازی برای مطالبات فصل پیش،همشهریانشان را سربلند نگاه داشتند.

 

هدف نگارنده نه نقدکارشناسانه فوتبال ایران بلکه به تصویر کشیدن نمایی باز ازوضعیت فوتبال فاقد حامی رشت و درد دلی با هموطنانی بود که به دلایل گوناگون درک درستی از پیشینه و طرز تفکر و دغدغه های هواداران داماش شهر باران نداشتند : هوادارانی که همچنان پایبند به اصول اخلاقی و ورزشی و در کمال احترام تیمهای دیگر را به آغاز ماراتنی دیگر دعوت می کنند. رقابتی بسیار جدی و پرشور، رقابتی که آرزو می کنیم در عین فشردگی سالم و جوانمردانه نیز باشد…

 

 

نگارنده :کاربر rasht20

 

نظرات خود را فقط از کادر نظرات پایین همین صفحه وارد کنید و پس از تائید مدیریت برای مشاهده آن اینجا کلیک کنید