او سالهاست که در همین تیم بازی میکند و جالب آنکه هیچوقت در تیم دیگری توپ نزده است! مسعود میکائیلی مدافع بی حاشیه داماش شهر باران بعد از تغییر نام تیم از پگاه به داماش بیشتر مورد توجه قرار گرفت، به نحوی که در طول این سه سال بیشترین بازی را در بین همبازیانش برای داماش گیلان انجام داده است. چند روز پیش مهمان مسعود میکائیلی بودیم و مصاحبه مفصل و جالبی را با وی ترتیب دادیم. گپ و گفت دوستانه و متفاوت تارنمای هواداران داماش گیلان با مسعود میکائیلی با توضیح آنکه بیوگرافی وی در پایان این مصاحبه ضمیمه شده، اکنون در پیش روی شماست…
*آقا مسعود قهرمانی تو لیگ یک رو تبریک میگم. اول از همه بگید که چرا تو این دو تا بازی آخر حضور نداشتید؟
منم به شما تبریک میگم. خب مصدوم بودم . هر چند بعد از بازی با بندرعباس وضعیتم بهتر شده بود اما به هر حال بازی آخر رو هم بازی نکردم.
*مصدومیتت چی بود؟
همسترینگم کوتاه شده بود.قبل از بازی با بندرعباس هم یه تمرینی رو انجام دادیم که یه گرفتگی شدیدی پشت رانم ایجادش شد.
*فصل رو در کل چطور دیدی؟
در طول فصل بالا و پایین زیاد داشتیم. مخصوصا اول فصل که واقعا نتایج خوبی رو نتونستیم کسب کنیم ولی خب رفته رفته تیم جمع و جور شد و تونستیم به اون چیزی که میخوایم برسیم.
*از پستی که توش بازی میکنی راضی هستی؟!
من خودم دفاع راست رو دوست دارم، اما خب دیگه چند فصله دارم دفاع وسط بازی میکنم.
*یعنی به مربیان هم گفتی این قضیه رو؟
آره. هر مربی که اومد حداقل یکبار این تمایل قلبیم رو بهش گفتم.
*آخه توی دفاع وسط که جا افتادی و خوب هم بازی میکنی…
درسته اما صحبت جا افتادن نیست که! صحبت لذت بردن از پستی هست که میخوای بازی کنی
*فکر نمیکنی این یه ریسک باشه واسه یه مربی که بخواد از شما به عنوان دفاع راست استفاده کنه در حالی که تو این پست تا حالا بازی نکردی؟
نه اتفاقا دفاع وسط که ریسکش بالاتره. وقتی بتونی توی دفاع وسط خوب کار کنی مطمئنا توی دفاع راست میتونی راحت تر بازی کنی…
متن کامل مصاحبه را در ادامه مطلب مشاهده فرمائید
*پوشنیک به عنوان دفاع راست بهت اعتقاد داشت؟!
پوشنیک که اصلا بهم اعتقاد نداشت! من اول فصل دفاع راست تمرین میکردم، خوب هم تمرین میکردم ولی به هر حال بهم اعتقاد نداشت.باهاشم که نمیشد اصلا حرف زد (با خنده)
*عملکرد آقای دینورزاده رو چطور دیدین؟
عملکردشون کاملا مشخصه. وقتی که نتیجه گرفتند چی میشه گفت؟!
*ما اغلب میومدیم لیگ برتر و بعد از یکی دو فصل سقوط میکردیم. فکر میکنی چه دلیلی داشته؟
خب دلایل زیادی رو میتونه داشته باشه… شاید یکی از دلایل زمین بازیمون بوده! الان یکی از دلایلی که امسال خوب و روان تر بازی کردیم زمین خوبی بود که در اختیار داشتیم…
*خب چرا سال های قبل ما توی لیگ یک این مشکل رو نداشتیم و راحت بازی میکردیم، اما توی لیگ برتر نه؟
خب شرایط لیگ یک با لیگ دسته اول خیلی فرق داره. توی لیگ یک فقط کافیه یه گل بزنی و بخوای 90 دقیقه بزنی زیر توپ و ازش محافظت کنی اما توی لیگ برتر باید تیم خوبی رو داشته باشی و فوتبال بازی کنی که مستلزم زمین خوب هم هست.
*شنیده میشه توی نقل و انتقالات بازیکنان بزرگی میخوان به داماش بیان در این مورد نظرت چیه؟
بله منم شنیدم ولی خب نمیتونم نظر خاصی در این مورد بدم. ان شالله اینجا که میان بازیکنان بزرگی هم باقی بمونند و برای تیم هم خوب کار کنند.
*فکر میکنی خوبه یا بد؟ مثبت یا منفی…
خب بازیکن بزرگ که بیاد توی یه تیم خیلی خوبه و به نظرم بد نیست.حداقل این قضیه اینه که برای جوونترها انگیزه میشه و از نظر شخصیتی هم برای تیم خیلی خوبه و تیم رو میبره بالا.اما خب مطمئنا باید یه مدیریت خوبی هم روی این بازیکنان صورت بگیره.
*اگر بازیکنان خوب و به اصطلاح ستاره به تیم اومدند، فکر میکنی باید چیکار کرد که این تیم به سرنوشت والیبال داماش مبتلا نشه؟
ببینید وقتی یه بازیکنی مثلا به اسم علی کریمی میره توی یه تیم باید یه مربی و یه مدیری بالاسرش باشه که از اون بزرگتر باشه.
*خب فکر میکنی چنین وضعیتی توی داماش گیلان هست؟
آقای دینورزاده مربی بزرگیه و سابقه فوتبالی خوبی هم داره. مربی ای نیست که توی تیم ملی نبوده باشه و سابقه اونچنانی نداشته باشه و فقط آکادمیک باشه.
به هر حال باید دید چه بازیکنانی به تیم میان و چه بازیکنانی باقی میمونند. این خیلی مهمه که بازیکنانی که میان با بازیکنانی که میمونند اختلاف فنی زیادی رو نداشته باشند. اگر سطح بازیکنان خیلی با هم فرق کنه اونوقت اون بازیکنی که سطحش پایین تره اعتماد به نفسشم میاد پایین و این برای تیم خوب نیست.
*بعد از صعود تیم پاداشی برای بازیکنان و کادر فنی در نظر گرفته شده؟
خب هنوز دریافت نکردیم،اما قراره که این پاداش رو بدند،حالا اینکه چقدره رو نمیدونم. به هر حال کسی از این باشگاه تا حالا طلبکار نبوده و همیشه پرداخت ها و دستمزدها به موقع داده شده. شده مثل فصل قبل جریمه شدیم ،اما خب جریمه بوده به خاطر عدم صعود و همه چیز از قبل مشخص بوده.
*جشن سپاس که در روز آخر برگزار شد ، فکر میکنید در حد هواداران و تلاش بازیکنان بود؟
نمیدونم چی بگم! کلا جشن گرفتن تو ایران یه مقدار سخته. موقعیت و امکانات خیلی از کارها رو نداریم…
*فصل آینده حسین ابراهیمی هم به تیم اضافه میشه، فکر میکنی برای دفاع راست بازیکن دیگه ای هم نیاز باشه؟
حسین که هافبک راسته، از طرفی فکر میکنم مهرزاد رضایی هم بمونه. به هر حال فکر کنم که دو تا برای دفاع راست کافی باشه. چون دفاع وسط ها هم میتونند دفاع راست بازی کنند.
*این فصل که تو پست محمد مختاری بازی کردی …
آره درسته، پست محمد مختاری بود. البته یه دو سه سالی تو این پست بازی کردم.
*دفاع وسط های امسال رو اسم ببر
من، محمد مختاری، علی نظیفکار ، محمد صادق طاهری ،ایمان گلعلی زاده و سعید شیرازی… حالا اینکه چند نفرمون بمونیم و چند نفر بریم معلوم نیست.
*سه نفر آخر که به نظر میرسه سال دیگه نباشند..
نمیدونم اگر شما خبر دارید به منم بگید (با خنده).خب فکر میکنم دفاع وسط بزرگ میارند، به هر حال تیم هم نیاز داره.ما فصل آینده 34 تا بازی توی لیگ داریم و ممکنه یه وقت یه نفر مصدوم بشه، یه نفر سه کارته و یا محروم بشه و اینا رو هم باید در نظر گرفت.مثلا همین امسال… یا پارسال که خیلی وضعیت بد شده بود سر همین قضیه! محمد (مختاری) خیلی از بازی ها رو مصدوم بود یا رضا آقا محمدی هم همینطور. کار به جایی رسید که محمد سیاه رو از دفاع راست آوردند وسط!
*سال دیگه با تیم هستی؟صحبت شده با شما؟
نه هنوز، اما خب قرارداد دارم با تیم.
*طبق صحبتی که با آقای دینورزاده داشتیم، ایشون گفتند 11-12 تا از بازیکنان که از اسکلت اصلی تیم هستند و اکثریتشون هم بومی هستند یا به قول مهندس عابدینی48 درصد از تیم باقی میمونند.
والله من از لیست هیچ اطلاعی ندارم. اما اگر بر اساس دقایق بازی باشه که من هستم ولی خب شاید بخوان تو یه پست هایی یه تغییراتی رو ایجاد کنند. شاید باشم،شاید نباشم اون دیگه دست من نیست…
*از تیم های پایه با این تیم بودی ، آیا به این فکر کردی که یه روزی از این تیم جدا بشی؟!
من واقعا این تیم رو دوست دارم و خب مسلما دوست دارم توی همین تیم باشم.به هر حال دوستانم ، زندگیم، محل تحصیل و همه چیزم تو همین جاست…
*حالا اگر مجبور شدی…
خب اون دیگه بحثش فرق داره، دیگه دست من نیست خب…
*حالا مثلا اگر مجبور شدی میری ملوان (با خنده)؟!
یه سری تیم هاست که اگر آدم بره اونجا وجهه خوبه پیدا نمیکنه. من اگر در این شرایط پیشنهادهای دیگه ای داشته باشم از تیم های دیگه و یکیش ملوان باشه خب هرگز به ملوان نمیرم حتی اگر اون تیم ها توی لیگ های زیر گروه باشند. اما اگر فقط یک پیشنهاد باشه، چاره چیه؟!
*به کاپیتانی تیم فکر میکنی؟
گرچه هنوز به اندازه ای نرسیدم که به این قضیه فکر کنم اما برام مهم نیست که کاپیتان باشم یا نه. تیم ما در حال حاضر کاپیتان های بزرگی رو داره.
*سقف آرزوهات کجاست؟ چه از لحاظ فوتبالی و چه از لحاظ مالی…
خب از لحاظ مالی فقط اینکه بتونم زندگی راحتی رو داشته باشم و از لحاظ فوتبالی هم در این حد که هر کسی میبینه از بازی من راضی باشه.
*یعنی به تیم ملی فکر نمیکنی؟
به تیم ملی همه فکر میکنند و همه دوست دارند به تیم ملی برسند ولی خب الان نه…! الان به تیم ملی فکر نمیکنم چون هنوز خودم رو توی اون سطح نمیبینم…
*درس میخونی؟
بله…
*چی؟
کاردانیم رو عمران گرفتم و الان هم برای کارشناسی دارم تربیت بدنی میخونم.
*خب چرا مهندسی رو ادامه ندادی؟
به هر حال یه رشته ای رو دارم ادامه میدم که به رشته ورزشیم هم مرتبط باشه و بتونه بهم کمک کنه.
*یعنی علاقه داشتی به این رشته و…؟
بحث علاقه باشه که کلا علاقه زیادی به خواب دارم ( با خنده ) ، ولی خب بدور از شوخی یه رشته ایه که میتونه بهم کمک کنه که توی فوتبال پیشرفت داشته باشم..
*سال دیگه فکر میکنی تیم به چه رتبه ای دست پیدا میکنه؟
انشاالله تیم خوبی رو داشته باشیم و به رتبه یک رقمی دست پیدا کنیم.
*و حرف آخر؟
تشکر میکنم از شما و همه هواداران داماش شهر باران که در طول فصل ما رو تنها نگذاشتند.
"بیوگرافی"
مسعود میکائیلی هستم متولد 16 بهمن ماه 1365،فوتبال رو از نوجوانان پگاه شروع کردم که البته با معرفی آقای حمید سجادی به این تیم اومدم اما شایستگی هام رو خودم نشون دادم. سال اول بازیم آقای باقر هادی پور و آقای فرهاد رنجکش مربیم بودند.اون سال تو مسابقات کشوری تو دور گروهی حذف شدیم اما تو مسابقات استان قهرمان شدیم که کاپیتانمون آقای شاکری بودند. بین نوجوانان تا بالاترین حد سن جوانان سه سال اختلاف سنی وجود داره و واسه همینه که جوانان سطحشون خیلی بالاتر از نوجوانان هست و معمولا هم بعد از اتمام دوره نوجوانان کمتر بازیکنی رو برای رده بعدی نگه میدارند مگر اینکه سطحش خیلی خوب باشه و یا مثلا توی تیم ملی بازی کرده باشه. اون سال که ما باید وارد جوانان میشدیم تقریبا میشه گفت که سطح جوانان خیلی بالاتر بود اما آقای پورنعمت مدیر فنی پگاه، تیم جوانان "ب" رو تشکیل داد که خیلی به نفع ما شد.
تقریبا یک سال با آقای شیرپور فقط تمرین کردیم که خیلی روی پیشرفت ما تاثیرگذار بود. تمرینات خیلی سنگینی دوران آقای شیرپور داشتیم به نحوی که شاید حتی در طول یک روز 3 الی 4 ساعت هم تو زمینهای خراب تمرین میکردیم.
سال بعد یه مربی به اسم جرج ایوانویچ که از بلوک شرق آسیا اومده بود مسئولیت تیم های پایه رو بر عهده گرفت و حتی تمرینات تیم ب جوانان رو هم زیرنظر گرفت و چند تا از ما رو به تیم امیدها فرستاد که من هم از جزوشون بودم. یعنی قبل از اینکه با تیم جوانان بازی کنم برای تیم امیدها تو مسابقات لیگ برتر بازی کردم که اون زمان سرمربی تیم امید آقای سرپرست بودند. اون سال از گروهمون تونستیم بالا بریم ولی توی مرحله بعد حذف شدیم، اما به هر حال تو لیگ برتر موندیم.
یه 3-4 سالی رو با تیم امیدها بازی کردم ضمن اینکه در این بین یکی دو سال هم با تیم جوانان بودم. تو این سالهایی که با امیدها بودم از زمان میودراگ یسیچ با تیم بزرگسال هم تمرین میکردم ولی برای تیم بزرگسال بازی نکردم. علی نظیفکار هم با من وارد این تیم شد اما چون اون سنش بالاتر از من بود ، کارت بازیش صادر شد و بازی هم کرد در حالیکه من هنوز خیلی جوان بودم. اون سال در نهایت تیم بزرگسالان به لیگ یک سقوط کرد.
سال بعد آقای وینگو مربی بزرگسالان شد و منم مثل قبل سر تمرینات این تیم حاضر میشدم اما اول فصل از ناحیه مچ پا یه مصدومیتی برام ایجاد شد که نتونستم با تیم بزرگسالان ادامه بدم.از فصل بعد که آقای جهانپور اومدند هم با تیم بزرگسال تمرین کردم هم یه 3-4 تا بازی هم برای این تیم توی لیگ یک انجام دادم که در نهایت اون سال به لیگ برتر برگشتیم.
توی اولین سال لیگ برتر، همون سالی که اولش خیلی بد بودیم و بعدش خیلی خوب و رویایی شدیم با آقای دست نشان، بازم من یه پنج شش تایی بازی کردم.در سالی هم که تیم از اوسط تغییر نام پیدا کردو سقوط کردیم من دیگه تقریبا وارد ترکیب اصلی شده بودم و 25 بازی برای داماش انجام دادم.پارسال هم که فیروز کریمی سرمربی بود تقریبا فیکس تیم بودم، هر چند به لیگ برتر صعود نکردیم. امسال هم که دیگه همه چیز مشخصه و همه میدونند.
مصاحبه : مهرداد – میثم
ثبت ديدگاه