روزهای آغازین تابستان و بلاتکلیفی داماش… تیمی که همین موقع در سال گذشته با وجود تمام کمبودها و کاستی ها تمریناتش را با جوانانی سخت کوش و متعصب در زمین صنایع شیر شهر صنعتی رشت شروع کرده بود.
جوانانی که ارزش آن ها به سادگی و تعصب و همت شان بود و نه رقم قراردادشان… این بار می خواهیم از یکی از همان جوانان بگوییم که مظلومیتش دست کمی از مظلومیت خود داماش و هواداران دل شکسته اش ندارد.
سعید اسماعیل پور، هافبک جوان رشتی و جزو سرمایه های فوتبال استان که فوتبالش را از تیم های پایه ی همین شهر آغاز کرد. بیست و یکم اسفند ماه و تنها در فاصله ی چند روز مانده به عید دچار مصدومیتی شدید شد. پارگی رباط صلیبی…(که بدون شک یکی از بزرگترین دغدغه ها و مصائب داماش در فصل گذشته حجم انبوهی از مصدومیت ها بود و به نوبه ی خود قابل تامل و بررسی است.) مشکلات مالی در روند درمان سعید کم اثر نبود. او سه ماه بهار را در انتظار مساعدت از باشگاه گذراند اما کدام انتظار؟ کدام مساعدت؟ کدام باشگاه؟ از چه کسی می توان انتظار داشت؟ گویا دیگر این نوع برخوردها عادی شده، چنانچه در گذشته نیز اتفاقات مشابهی برای سعید مرتضوی و دیگر بازیکنان بومی نیز افتاده بود.
گفتیم بازیکنان بومی… نه آنکه بومی را از غیر بومی که برای داماش شهرمان تلاش کرد جدا کنیم، خیر؛ این جدایی در آنجا اتفاق افتاد که هزینه درمان برای مصدومیت بازیکنان غیربومی پرداخت شد، اما برای بومی تا به امروز خیر!
فصل به پایان رسید و داماش در لیگ یک ماند و باشگاه هم چند خط بیانیه ای نوشت و در آخر، سعید اسماعیل پور ماند و هزینه های میلیونی عمل و سختی ها و مراقبت های پس از آن که شاید بیشتر از رقم قراردادش باشد…
از کمک ها و مساعدت های باشگاه و وعده هایشان که بگذریم، در چنین شرایطی تنها یک احوالپرسی ساده هم می تواند نشان دهنده ی پیگیری و اهمیت قائل شدن باشگاه و کادرفنی باشد و لااقل اخلاقا یک وظیفه تلقی می شود. دیگر یک تماس تلفنی ساده و یک احوال جویی مختصر از بازیکنی که برای همین تیم مصدوم شده از دست باشگاه و کادر فنی که بر می آمد؟!
به هرحال سعید اسماعیل پور چند ماه دیگر باز می گردد و بدون شک در آینده ای نزدیک او به همراه بازیکنانی چون بهنام لایقی فر، مهیار نوری، سامان فرزام پور، میلاد قربانزاده، سعید مرتضوی، سعید طالبی و دیگران و دیگران، نسل پرافتخاری از فوتبال گیلان خواهند شد و بار دیگر نام تیم و شهرشان را در سطح کشور مطرح خواهند کرد. امروز ارزش داماش و بازیکنان و هوادارانش به تحمل همین روزهای سخت است و در فوتبال این عشق ورزیدن به تیم، بالاتر و گران بهاتر از هر قهرمانی است…
روباه گفت: آنچه به گل تو چندان ارزش داده، عمری است که تو پای او صرف کرده ای.
شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد تکرار کرد:
عمری است که من به پای گل خود صرف کرده ام…
نگارنده: حسام قربانی
منبع: www.varesh-sport.com
وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان
ثبت ديدگاه