روزها به دشواری برای دردانه ی رشتی ها در گذر اند؛ مشکلات و دشواری هایی که گفتنش به آب در هاون کوبیدن می ماند چرا که نه گوش شنوایی است و نه اراده ای برای رفع آن… زیرا اینجا بر اساس منافع شخصی تصمیم گیری می شود!
دیگر غیبت های عابدینی و ناتوان بودن ( و شاید هم نخواستن) مسئولین باشگاه برای حل مشکلات داماش شهرباران برای ما تازگی ندارد و در این لیست مشکلات جایی ندارند.
مشکلات امروز داماش شهرباران از زمانی استارت خورد که در فاصله یک هفته به آغاز مسابقات در اتفاقی عجیب و البته پروسه ای شاید چند ماهه، سرمربی وقت داماش اخراج و سرمربی مورد دلخواه برخی ها بر کرسی هدایت داماشی ها نشست؛ گزینه ای که محبوبیت نسبی هم در بین هواداران دارا بود، تا صدا خفه کنی باشد برای آن تغییر و تحولاتی که امروز کاملا اثبات شده که چقدر اشتباه بوده است!
گردانندان آن سناریو با چنین تغییرات بی منطقی، آنهم درست قبل از آغاز مسابقات هم دلی و یک زبانی را از مجموعه ی تیم سلب کردند، تا حدی که سبب شد که شرایط روز به روز برای امید هرندی دروازه بان سابقِ اسطوره ای گیلان سخت تر شود و به نوعی شاهد سوختن یکی دیگر از مهره های بومی این شهر شویم!
اما اکنون… پس از استعفای هرندی، همه منتظر تصمیم گیری سریع و البته منطقی از سوی مسئولین باشگاه داماش بودند؛ تصمیمی بر اساس سنجش مسائل فنی، روحی و روانی، جو سکوها و … باشد تا توسط این فاکتورهای مهم، داماش را از شرایط بحرانی و البته خودساخته خارج سازند و اشتباه گذشته را جبران نمایند!
در چنین شرایطی گزینه هایی مانند مجید خان جهانپور که نشان داده است تمایلی به حضور در چنین شرایطی (به دلایلی مهم) ندارد، یا نادر دست نشان و فرهاد کاظمی و از این دست مربیان به دلیل اشتغال در تیم های دیگر غیرممکن است.
از سویی دیگر در فاصله چهار هفته به پایان لیگ دسته اول، عقل سالم می گوید هدایت تیم باید دست شخصی سپرده شود که فاکتورهایی نظیر آشنایی با تیم جوان امسال را داشته باشد و از طرفی بتواند رابطه ی خوبی را هم با بازیکنان برقرار نماید. در این بین و در داخل کادرفنی فعلی، عبدالله مرغوب که خود با پیشنهاد سرمربیگری مواجه شده است، بارها به مدیرعامل و قائم مقام باشگاه و هواداران داماش اعلام داشته که تمایلی به سرمربیگری ندارد و گزینه مورد نظر و پیشنهادی اش نیز علی نظرمحمدی است.
متاسفانه در این بین شاهد هستیم، دشمنی ها و کینه ورزی های شخصی برخی افراد باعث سنگ اندازی هایی می شود تا داماش شهرباران بیش از پیش به منجلاب خودساخته آقایان فرو رود و وضعیت کادرفنی داماش گیلان در بلاتکلیفی بماند تا داماش گیلان بیش از پیش به سقوط و یا شاید هم انحلال نزدیک شود. رفتار و گفتار دوگانه بیانگر بی اهمیت بودن آینده تیم برای تصمیم گیران است… چرا که اینجا باشگاه داماش گیلان است و روش گزینش، دشمنی های دوجناح و جابه جایی مهره های بومی برای مقابله با هم است تا نتیجه اش شود آرامش برای همان بعضی ها…
اینجا بعد از بردهای خارج از خانه به جای آنکه رایزنی هایی با فرمانداری، شهرداری و نمایندگان مجلس برای دریافت مبلغی انجام شود، بیانیه تشکر صادر می شود تا احتمالا بازیکن شکم خود و خانواده اش را با آن بیانیه سیر کند! اینجا داماش است و در حال تبدیل به شدن به حیاط خلوت…
اینها را از روی دلسوزی گفتیم و اگر فردا متهم به حاشیه سازی یا با تهدیدهای غیرمستقیم روبرو شدیم تعجب نخواهیم کرد. ما به این اصل ایمان داریم که همه در گذرند و این داماش و هوادارانش هستند که ماندگارند!
ثبت ديدگاه