وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان: تا چند ساعت دیگر سوت چهاردهمین دوره لیگ برتر به صدا در خواهد آمد و نه شهر از هشت استان کشورمان گام به فستیوالی می گذارند که بیش از نه ماه از مردم شهرهایشان را سرگرم و درگیر خود خواهد نمود. در این میان اما به یقین جای خالی یک شهر و تیم بدجوری توی ذوق خواهد زد؛ داماش گیلان!
آخر مردمان لیگی کشورمان در سه سال اخیر به داماش عادت کرده بودند. به حواشی گاه و بیگاهش و شور و شوق افراط و تفریطی هوادارانش. به نعره های کر کننده اعتراضات بعد از شکست شان و به شادی های سرمستانه پیروزی هایشان. به فریادهای از روی غرور و زجه های ملتمسانه از روی فقر و نداری. به جمعیت کیپ تا کیپ ورزشگاه پیرشهر باران و به سکوت گورستانی بازی های محروم از تماشاگر! به بردن قهرمان و نایب قهرمان لیگ در خانه و بیرون و باخت های عجیب و غریب پرگل و البته به الگیلانوی بزرگ فصل شان.
آری امسال لیگ برتر بدون داماش یک چیزی کم خواهد داشت. تیمی که هم در هیاهوی دربی پرطرفدار تهران، هزاران نفر را به ورزشگاه خانگی اش می کشاند و هم در شرجی نود و چند درصد امرداماه رشت و در باران های شلاقی آذرماهی. تیمی که بیش از سه سال با کابوس کشنده اختلاس و اعدام و انحلال دست و پنجه نرم کرد و هوادارانش از ترس مرگ هرگز خودکشی نکردند. تیمی که هوادارانش زیستند بی آنکه شک کنند سپیده دمان برای هر جنبنده ای زیباست، هر چند که هرگز زیبایی اش به کوچه ابری و مه گرفته شان سر نزده باشد.
داماش، همان تیمی که سه سال جمعیت آماری لیگ را به لطف هوادارانش بالا نگه داشته با هوای لیگ برتر خداحافظی نمود تا پیکان پرطرفدار به لیگ بیاید و راه آهن و ذوب پر شور و شوق در روز آخر ماندگار شوند. دیگر چه اهمیتی دارد که کدام داور در کدام بازی حق پاپتی های شهرباران را خورده باشد. بعد از این برای چه کسی مهم است که دو پنالتی داماش به گواه دوست و دشمن در بازی شش امتیازی ماقبل آخر با ذوب آهن خورده شد و یک امتیاز کسر شده ارزشش برای رشتی ها به قدر شصت امتیاز بود. برای کدام وجدان بیداری ارزشمند است که بداند داماش شهرباران یک نیم فصل کامل نه رنگ پول را دید و نه مدیرش را. دیگر کدامیک یاد آن داور را می آورد که توصیه داشت به بازاندن داماش.
بعد از این نه کسی به خاطر خواهد آورد که روزی روزگاری داماشی بود که در آن ستارگانی چون علی رضا جهانبخش، حسین ابراهیمی، محمد آبشک، سیف الهی، حسن زاده و هادی محمدی را به فوتبال ایران پیشکش نمود و نه یاد کسی خواهد ماند که چگونه سرنوشت قهرمانی را در دوبازی آخر فصل دوازدهم چگونه رشتی ها دست به دست نمودند.
امسال به جای دیدن بازی بی هیجان و عاری از حساسیت داماش – ملوان و داماش تراکتور، بهتر است بنشینیم و مسابقه زیبا و جذاب پیکان – راه آهن و سایپا – صبا را تماشا کنیم و از یک دنیا شور و شوق سکوهای خالی لذت ببریم! شاید که یادمان بیاید که فوتبال است و تماشاگرانش. فوتبالی که نفتش با پنج تماشاگر مدعی قهرمانی است و مجموع هواداران بازی های خانگی یک فصل کامل هفت تیمش با ارفاغ به هزار نفر نمی رسد، به یقین جای داماش نخواهد بود، آخر آنها پول دارند که از نفس کشیدن هم مهمتر است!
شاید دیدن غریب بودن استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه عضدی رشت و جنگیدن تا آخرین نفس داماش در خانه با مدعیان قهرمانی مجازاتش همینی است که بر داماش گذشته است. حالا رشت در لیگ برتر بی نماینده است ولی نماینده شهر همسایه برای گرفتن گرید آسیا ورزشگاه سردارجنگل رشت را معرفی می کند! برای ماندگاری داماش آقای رییس تازه بر سر کار آمده، هرگز گامی برنداشت اما برای بلعیدن و به حراج گذاشتن سهمیه لیگ یکی اش چرا که نه!
راستی خدا راشکر خدایگان فوتبال هنوز ترک عادت نکرده اند و داماشی که در لیگ برتر نیست را باز هم از یک بازی با تماشاگر محروم نموده اند! آخر همه می دانند تنها شریان حایتی تیمی که نه پول دارد و نه مدیر و نه حمایت این مقام و آن مقام، همان چند ده هزار هوادارش هستند و بس. برای هوادارانش همین که نام داماش به هر دلیل و بهانه ای برده می شود هم کافی است!
داماش رفت تا شاید روزی بازگردد و به مانند فیلم های سه گانه کمیسر متهم می کند انتقامش را از گروه های مافیایی بگیرد. شاید مردم دیار باران یک کمیسر مولدوان برای گرفتن انتقام نداشته باشند اما فراموش نکنید که تفنگ فرزندان میرزا هنوز در گوشه ای از جنگل های این دیار پنهان است.
این تازه ترین شعار بی تیم ترین هواداران فوتبال دنیاست: ما دوباره باز می گردیم…
نگارنده: رادنی دیدار
وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان
ثبت ديدگاه