گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را / تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آیینه پیش تو نشستم که ببینی / در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ایی نیست / از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم / وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

 

می گوید داماش را منحل کنیم به نفع همه است…

او می تواند در مصاحبه ای که بخشی از آن هم به تیم سابقش اختصاص دارد خبر انحلال داماش را اعلام و خویش را از هزار گره تو درتوی همان هنجار زیبایی که همواره به آن اشاره می کرد، رها کند.

آری، او می تواند…

این حرف ها تازگی ندارد. ما مدت هاست با ته مانده ی امید، در هوای انحلال نفس می کشیم…

 

به ادامه مطلب مراجعه فرمائید

اصلا پس از آن هم می تواند برای همیشه سرش را بالا بگیرد و مطمئن باشد تا یکی دو نسل بعد در این شهر، نامش که با عشق، امید و آرزوی ما، تیم مان داماش عجین شده است، به نیکی برده خواهد شد. اما آیا می تواند با رفتنش، آن چه را که با هم کاشتیم و پاس داشتیم، به جان و دل، که به جانفشانی … تباه نماید!؟

امیر داماش باید به خاطر داشته باشد این جا هیچ کس این عنوان را به سبب منصبی که دارد و داشته به او نبخشیده، و اگر امیر بود و هست، امیر خوشی ها و ناخوشی ها، امیر افتادن و ها برخواستن ها، امیر کام ها و ناکامی هایمان بوده و بس …

حالا می تواند برود، اما نمی تواند همان ناخوشی ها، افتادن ها و ناکامی ها را اگر چه به خوشی، برخاستن و کامیابی ها نرسیده، تباه کند و برود…

آن چه او این روز ها بر زبان می راند، اگر چه شاید حقیقت غیر قابل انکار و شرایط واقعی و حاکم بر تیم باشد، اما همچون تیر خلاصی است که ضربان امید را در قلب تیم، کادر و نیز هواداران متوقف کرده است. در حالی که تیم، در آستانه ی شروع کارزار جدید لیگ است و دربی زود هنگام، حساسیت این فصل را از آغاز، صد چندان نموده است.

راستی که بر ما پوشیده است، پدری که نسبت به عشق سابق خود همواره حساس و نگران است، چگونه و به چه قصدی این چنین، فرزند نوپای خود را به اغماء فرو می برد …!؟

 

هواداران داماش گیلان

 

ما نیز خسته ایم، و شکسته …

از همین روی، به خوبی می توانیم خستگی و شکستگی وی را درک کنیم. او که همیشه، بار سنگین یک تیم و یک شهر را به دوش داشته، می تواند برود و همیشه امیر بماند…

اما این را باید بداند امید، عشق و غرور مردم یک شهر، یک استان، قابل انحلال نیست…

از او انتظار می رود در صورت تصمیم به خاتمه ی فعالیت و حضورخویش در داماش، آن را به استان واگذار نماید تا طرف خود را برای مطالبه ی حقوق به یغما رفته، بشناسیم …

او می تواند برود.

" ما می مانیم

چکاوک ِ پر بریده به باد … "

 

نگارنده : محمد جواد منفرد

 

 

نظرات خود را فقط از کادر نظرات پایین همین صفحه وارد کنید و پس از تائید مدیریت برای مشاهده آن اینجا کلیک کنید