وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان : دروازه و سنگربانش، آخرین ستون دفاعى هر تیمى محسوب مى شود. منطقه اى که اگر قوى باشد مى تواند تیمى را از فرش به عرش ببرد و اگر سست و ناتوان باشد استعداد این را خواهد داشت که ویرانگرتر از چرنوبیل باشد براى توانمندترین تیمها. و داماش گیلان نیز از این امر مستثنا نیست و نبوده، اما نکته خاص این تیم حواشى همیشگى است که در همه ى این سالها در نقطه آخر زمین این تیم جارى بوده و تو گویى باید چون قانونى نانوشته تا همیشه در این تیم باقى بماند.
*از علی نظر محمدی تا رادونویچ
فصل ٨٩-٩٠ بود و بازى هاى حساس لیگ دسته اول. داماش در کورس صعود بود و درون دروازه على نظرمحمدى بود و میلوش رادونویچ کراوت. حواشى فیکس بودن دروازه بان خارجى این تیم آنقدر در تیم بالا گرفته بود که دینورزاده صلح طلب تصمیم گرفت بازى هاى درون خانه نظرمحمدى را بگذارد و خارج از آن میلوش را! اما درخشش على نظر و کلین شیت هاى پیاپى او، همه را مجاب کرد تا داماش قید دلارى که پرداخته را بزند. هرچند در پایان فصل و بعد از آن مصاحبه معروف نظرمحمدى با فردوسى پور در نود و تمجید وى از عابدینى، او در کمال تعجب از داماش کنار گذاشته شد و جایش را در لیگ برتر دروازه بان جنجالى قرمز و آبى تهران، محمد محمدى گرفت.
*محمدی و فوبیای چمن مصنوعی
دروازه بانى که به محض خبردار شدن از اوضاع خراب مالى داماش، به ناگهان یادش آمد که ورزشگاه عضدى رشت چمنش مصنوعى است و براى کمرش ضرر خواهد داشت! درست در همان روزها براى داماش جوانى پدیده شد و توانست در آن لیگ پر تنش و حساس گلیم رشتى ها را از آب بیرون بکشد و به جرات یکى از بازوان این تیم در رسیدن به رتبه هفتمى لیگ کسى نبود جز میلاد فراهانى.
*روباریان؛ آغازی خوش و پایانی بد
لیگ ٩١-٩٢ اوضاع مالى رشتى ها خراب تر از سال قبلش شد و آنها که ماندند یا از زمان قرارداد شان مانده بود و یا عشق شهرشان داشتند. بازهم در آخرین لحظات داخل دروازه داماش شورى تازه پیدا شد. در حالى که همه فکر مى کردند با درخشش سال پیش فراهانى او مرد همه تمام داماش در داخل دورازه خواهد بود، درست در ساعت آخر نقل و انتقالات رودباریان دروازه بانى که کارشناسان مى پنداشتند با بدون تیم ماندنش عمر بازیگرى اش تمام مى شود به جمع رشتى ها اضافه شد.
دروازه بانى که انگار چون یک ماهى در آبى تازه جان گرفته بود، شد نقطه پرواز رشتى ها. بازى هاى شاهکارش در برابر تراکتور و سپاهان و گهر جانى تازه داد به داماش. حالا فراهانى و رودباریان شده بودند مرکز قدرت تیم. هر چند که مسابقه نیمه نهایى جام حذفى و خوردن پنالتى هاى یک مدل کمى او را به حاشیه برد، اما کسى انتظارش را نداشت پایان فصل حسن رودباریان از تیمى که به او بال دوباره داد براى پرواز جدا شود و تاسف بارتر اینکه دهان به انتقاد باز کند و از همه ى کسانى که هوادارش بودند در آن روزها، نمک نشناسى کند! او همه ى پل هاى پشت سرش را ویران کرد و رفت! غافل از اینکه چرخ گردون بازى هاى زیادى خواهد داشت. شاید رودباریان هنوز صابون انتفاد تماشاگران متعصب کرمانى به تنش نخورده است، که قدر هواداران داماش را بیشتر بداند!
*حبیب دهقانی با پیشینه ای تاریک
اما لیگ تاره در راه است. باز هم داماش و بازهم آخرین سنگر دفاعى. رودباریان ناگهان با دو برابر دریافتى سال گذشته اش دست داماش را در پوست گردو گذاشت و به کرمان رفت. یک داماش ماند و یک فراهانى و لایقى فر جوان. یکى دو شب مانده به اتمام نقل و انتقالات خبرى امیدوار کننده در شهر پیچید که عابدینى گفته على نظر محمدى به جاى مربى بودن درون دورازه مى ایستد و رشتى ها غمشان نباشد، اما صبح که شد حبیب دهقانى که زحمت کشیده بود و با نفت شصت گل دریافت نموده بود با یک قرارداد سفید به رشت آمد!!
مدیرعامل توجیه کرد مشکل از دفاع آبادان بود و ما دفاع مان چون سد ایستاده اند. اما بازى هاى دوستانه سخنى دیگر را تایید مى کند. شاید باید به عابدینى یکى از مشاورانش یادآورى کند که دروازه بانى که از تیم ته جدولى مى آید و یک سور به کیسه گل زده و با افتخار قرارداد سپید امضا مى کند، مسلما عشق داماش و هوادارانش را در سینه ندارد و به قولى بى بى از بى چادرى خانه نشین است!
*دروازه؛ تکیه گاه یا محل لغزش؟
حالا رشتى ها لیگ را با ترس و لرزى بیشتر آغاز مى کنند، نمى دانند امسال با فراهانى ( که با دو سال گذشته فاصله دارد) و دهقانى روزهاى خوشى در پیش خواهند داشت و یا چشم اسفندیارى در ترکیب داماش مى شوند. اینکه امسال بازهم دروازه بانها با درخششان هواداران را شگفت زده خواهند کرد، آرزوى مردمان شهرباران خواهد بود. در غیر این صورت شاید خیلى ها منتظر بازگشت على چیلاورت شهرباران بشوند، دروازه بانى که اگر هیچ سورپریز تازه اى نداشته باشد، حداقل بمب روحیه و اعتماد به نفس خواهد بود. باید دید لیگ امسال شاهد رو کردن یک آس تازه درون دروازه خواهیم بود یا نقطه ى پایانى آرزوهاى یک شهر؟
نگارنده : رادنی دیدار
سایت گل
ثبت ديدگاه