وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان: هیچ گاه نوشتن این اندازه دشوار نبوده …
چرا که همواره تکلیف نگارنده، قلم و کاغذ معلوم بود!
همیشه یک طرف، ما بودیم و آن طرف، سنگ همسایه، ناسزای رقیب، حیله ی فرصت طلبان و …
اما این بار، این طرف ما هستیم و آن طرف هم، ما!
عجیب است حالا که بیشتر از هر زمان دیگری، دشمنی آشکار کمیته ی انضباطی، هیات داوران، و همین طور رسانه هایی چون نود و … بر همه آشکار است که گویی نیتی جز ریشه کن کردن فوتبال در این شهر ندارند، ما شاهد خودزنی اعضای این خانواده ایم …
آقایان، لطفا بایستید!
باور کنید این ها دیگر از حوصله ی صبوری این شهر خارج است….
به ادامه مطلب مراجعه کنید
یک شهر می داند چند سال است پسرانش روی آرامش به خود ندیده اند و برای حفظ جایگاه تیم، خستگی مفرط ساق های خود را همواره تحمل کرده ، از نام و نان، به اعتبار تثبیت غرور و هویت یک شهر گذشته اند …
حالا انصاف نیست وقتی پای حق و حقوق عقب افتاده به میان می آید، چوب تعصب و غیرت بر سرشان کوبیده شود.
آنان دین خود را به تیم و به شهر ادا کرده اند …
یک شهر می داند چند سال است پدر، روی آرامش به خود ندیده و برای حفظ تیم و از هم نپاشیدن آن، همواره از نام و اعتبار سالهای متمادی خویش خرج نموده، حال آن که می شد همه چیز را رها کرد و به ساحل آرامش دلخواه خود رفت …
اما او ماند تا شاکله ی بومی ترین تیم لیگ شکل و جان بگیرد…
حالا انصاف نیست وقتی پای پرداخت حق و حقوق عقب افتاده به میان می آید، چوب قصور و کوتاهی بر سر او کوبیده شود. او دین خود را به این شهر ادا کرده است. و این ها ادعا نیست …
نتیجه ی آن همت و همدلی، تیمی ست که امروز برترین گلزن تاریخ جهان، پس از گلزنی تیمش، از شادی حنجره پاره می کند …
نتیجه ی آن همت و همدلی، تیمی ست که بارها، شاخ غول های قرمز، آبی و زرد را می شکند …
نتیجه ی آن همت و همدلی، این روز ها در لیگ هلند توپ می زند …
نتیجه ی آن همت و همدلی، افشین ناظمی ست در لیگ برتر …
نتیجه ی آن همت و همدلی، اصلا همه ی همین دشمنی های آشکار و نهان ِ دور و نزدیک است. چرا که خواری و کوچکی، دشمنی ندارد و این ها نشان از بزرگی ست …
بدون شک اگر داماش، تیمی متشکل ازبازیکنانی غیر از این بود، با شرایطی که در این چند سال با آن مواجه بوده اکنون باید برای صعود مجدد به لیگ برتر تلاش می کرد … و باز بدون شک، اگر کسی غیر از عابدینی تیم را مدیریت می کرد، آن بحران های کمر شکن تیم را از هم پاشیده بود …
آقایان!
لطفا نتیجه ی آن همت و همدلی، این غرور و هویت را یکباره بر باد ندهید…
پسران شهر باران باید بدانند هیچ جا برای گله مندی از پدر خانواده، بهتر از زیر سقف خانه نیست و عابدینی هم باید بداند، پدری که می تواند فرزندنش را در بیراهه رها کند و برود، ادعای پدری اش اصلا و همواره کذب محض بوده است …
به زعم ما هواداران، این اختلاف، دعوای پدر و پسری ست که نه پسر باید از آبروی پدر هزینه خواهد نماید و نه پدر، از جوانی پسر …
اکنون، انتظار افکار عمومی از حل مسالمت آمیز این دعوای خانوادگی که حق طرفین در آن رعایت شده باشد، تنها به انگیزه ی گذر از بحران جاری نیست.
پاسداشت نهالی که در این شهر کاشته شده و ریشه دوانیدن آن، توقع نسلی ست که دیگر قرمز و آبی نمی شناسد و داماش، هویت و منتخب اوست …
نگارنده: محمدجواد منفرد
وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان
ثبت ديدگاه