آنکه ناموخت از گذشت روزگار، هیچ ناموزد زهیچ آموزگار…
متاسفانه پس از آنکه داور مسابقه داماش-ملوان، سوت پایان را نواخت، دو نتیجه شکست در کارنامه دو تیم استان ما رقم خورد، یک باخت در زمین مسابقه براى داماش و یک شکست در میزبانى براى ملوان.
اینکه چرا داماش گیلان در این بازى، مسابقه را واگذار کرد به مجموعه اى از نکات فنى و غیر فنى باز مى گردد که در این مقال نمى گنجد، اما اینکه چرا ملوان میزبانى را باخت بیشتر از اینکه بخواهیم دلایل آن را باز شماریم، ما را متعجب نموده است، چرا که پس از پایان مسابقه رفت در رشت، دوستان آنچنان براى انجام یک میزبانى ایده آل و رویایى مانیفست دادند و راه کار ارایه نمودند که ما را مشتاق و بى تاب نمودند تا هر چه زودتر موعد برگزارى بازى برگشت فرا رسد و ما از دوستانمان درس میزبانى خوب بیاموزیم! اما متاسفانه آنان که به بروز ناهنجارى در مسابقه رفت ایراد مى گرفتند و ناتوانى ما را در کنترل بیش از بیست هزار هوادار به رخمان مى کشیدند خود از کنترل حدود سه چهار هزار هوادار عاجز ماندند!
اما نکته ى دردناک داستان این است که دوستانمان در باشگاه ملوان به جاى بر عهده گرفتن مسئولیت خود در این عدم موفقیت، با توجیهات غیر واقعى، سعى در مبرا نمودن خود کرده اند. در حالى که در بازى رفت با شهامت از سوى مسئولان داماش مسئولیت هر گونه نا هنجارى از هواداران هر دو تیم بر عهده گرفته شد. هر چند حالا که به مقام مقایسه در مى آییم نیک مى پنداریم که در بازى رفت هر آنچه روى داد آشکار بود، نه اینکه به مانند جنگ هاى پارتیزانى در خفا رخ داده باشد!
اینکه مسئولان ملوان چشم خود را به حمله هوادارانشان به اتوبوس هاى هواداران داماش بسته اند و تصمیم به عذر خواهى که ندارند هیچ، منکرش مى شوند( در حالى که این مهم از طریق مسئولان شرکت اتوبوسرانى و یگان ویژه اسکورت اتوبوس ها به راحتى قابل تایید است)، اینکه ضرب و شتم خبرنگار روزنامه سراسرى در داخل ورزشگاه را انکار مى کنند در حالى که همه ى رسانه هاى کشور آن را مخابره و تایید نموده اند و شاهدانش هنوز در قید حیات هستند! و اینکه دهها بار فحاشى هواداران ملوان به طرفداران داماش و حتی کادر فنى مستقر در جایگاه ویژه را نمى خواهند ببیند و بشنوند در حالیکه دوربین هاى تلویزیونى همه چیز را ضبط کرده اند و حتی سرمربى ملوان در کنفرانس پس از بازى بروز اندک فحاشى را ناگزیر دانسته اند، تنها قلب واقعیت است و در توان ما نیست که بخواهیم به زور کسى را مجاب به پذیرفتن حقیقت نماییم.
ولى در خصوص مسایل ذکر شده باید بگوییم؛ حاشیه سازى آن نیست که داماش پس از تلاش بسیار مسئولان را مجاب کند تا در ورزشگاه خانگى خود به مصاف حریفان برود، بلکه حاشیه سازى آن است که مهمانى تازه به استان ما آمده مى خواهد به مردم گیلان با همه ى تمدن کهنش درس جوانمردى بدهد! البته اى کاش دوستان به جاى ردیف نمودن پستهاى کلیدى خود!!! به جز نواختن سیلى بر گوش بازیکن ملى پوش و سقوط هاى پى در پى استیل آذین و بستن قراردادهاى مساله دار این تیم و فروش لباس با چند برابر قیمت به هوادارانشان گوشه اى دیگر از افتخارات مدیریتى خود را هم به رشته تحریر در مى آوردند.
در مورد بازى هاى بدون تماشاگر باید اعلام نماییم شاید آنها که تازه به ملوان آمده اند از وقایع سال گذشته این تیم بى خبر باشند، اما جامعه ى ورزشى ایران انجام سه بازى بدون تماشاگر این تیم در ابتداى سال گذشته را فراموش نکرده است، هر چند که ما بر خلاف آقایان اعتقاد داریم آن محرومیت ها هم به مانند محرومیت هاى داماش دور از عدالت بوده است.
در پایان اعلام مى داریم که کاش به جاى اینکه دوستان براى ماندگارى تیم هفتم جدول سال گذشته نگران باشند، براى موفقیت داماش در میان چهار تیم اول ایران آرزوى نیک کنند و هواداران عزیز ملوان بدانند که یکى از انگیزه هاى داماش شهرباران، گرفتن انتقام شکست آنها در این مسابقات است. ما آرزو مى کنیم با موفقیت داماش در جام حذفى و بالا نشینى ملوان در لیگ، سال آتى استان سرسبزمان دو نماینده در آسیا داشته باشد.
کانون هواداران باشگاه داماش گیلان
ثبت ديدگاه