وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان: یکی دیگر از پدیده هایی که باشگاه داماش گیلان در سال های گذشته به فوتبال ایران معرفی کرد هادی محمدی بود. وی در فصل گذشته یکی از کم نوسان ترین بازیکنان داماش بود که سال آینده باید لباس ذوب آهن اصفهان را به تن کند. هادی محمدی در مصاحبه ی اختصاصی با وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان از علاقه اش به رشت ، بازگشتش به داماش و خاطراتش با علی جهانبخش و … حرف زد که شما را به خواندن این مصاحبه دعوت می کنیم…
varesh-sport.com: در مصاحبه ی قبلی ات با وارش اسپرت گفته بودی که میخواهم راه محمد مختاری را در داماش ادامه دهم. چه شد که به همین زودی زیر حرفت زدی؟!
اتفاقا یکی از هواداران در فیسبوک هم همین حرف را به من زد. خدا وکیلی رشت را خیلی دوست دارم و اگر شرایط به گونه ای بود که به من میگفتند دویست میلیون بیشتر می دهیم تا بیایی تهران، قبول نمی کردم و رشت را ول نمی کردم! اما شرایط مهیا نیست یعنی اینکه هم تیم افتاد و هم اینکه سه سال با مشکلات مالی مواجه بودیم و الان هم قراردادی که بسته بودیم کلا رفت!
varesh-sport.com: اما محمد مختاری در شرایط سخت در داماش ماند.
درست میگوئید اما در مدتی که برای داماش بازی کردم، به عقیده ی خودم عملکرد خوبی داشتم و با توجه به سنم و با این شرایط نابسامان مالی وقتش نبود که در لیگ یک بازی کنم.
varesh-sport.com: چند سال دیگر با داماش قرارداد داشتی؟
واقعیتش این است که من امسال قراردادم تمام می شد ولی انتهای فصل قبل حاج آقا به من گفت بیا قرارداد ببند که من به ایشان گفتم من که یک سال دیگر هم قرارداد دارم. حاج آقا هم گفت: فکر می کنی خیلی زرنگی؟! بعد مثل حسین ابراهیمی که قراردادت تمام شد تیم های دیگر به راحتی از سرمایه ای که داماش برایش زحمت کشیده است استفاده کند؟!
به همین دلیل من با داماش قرارداد داشتم.
varesh-sport.com: از چه باشگاه هایی پیشنهاد داشتی و چه شد که ذوب آهن را انتخاب کردی؟
من از استقلال تهران که آقای جویباری چند بار با من تماس گرفتند ، از استقلال اهواز ، نفت تهران ، سایپا و ذوب آهن پیشنهاد داشتم؛ شب قبل از قراردادم آقا یحیی زنگ زدند و خیلی با من صحبت کردند و خیالم را به همه شکل راحت کرد. اما در استقلال حنیف عمران زاده که خیلی خوب برای استقلال بازی کرده و امیرحسین صادقی هم که فیکس تیم ملی در جام جهانی هست پس من روی نیمکت می نشستم. از طرفی شرایط مالی ذوب آهن هم نسبت به استقلال بهتر هست و از همه مهمتر شخصیتی که ذوب آهن برایم قائل شد، اصلا قابل مقایسه نبود.
varesh-sport.com: حالا که اینقدر میگوئی رشت را دوست داری ، آیا سربازی به ملوان میری؟
نه به هیچ وجه برای سربازی به ملوان نمی روم. من حتی در نیم فصل از تراکتورسازی پیشنهاد داشتم و اگرآقای جلالی در تراکتور می ماند قطعا من هم به تراکتور می رفتم.
البته شنیده ام که اخیرا قانونی آمده که بر اساس آن بازیکن در انتخاب تیم برای خدمت سربازی اش نقشی ندارد و خود نظام وظیفه اینکار را انجام میدهد!
varesh-sport.com: باشگاه داماش برای رضایت نامه دادن به کدام باشگاه تمایل بیشتری داشت؟
وقتی که مدیرعامل ذوب آهن دفتر باشگاه داماش در تهران بود(هادی محمدی مصاحبه ی قبلی خود با خبرگذاری مبنی بر آمدن آذری به رشت را تکذیب می کند) ، حاج آقا عابدینی به من زنگ زدند گفتند از استقلال ، سایپا و ذوب آهن پیشنهاد داری خودت کدام را انتخاب می کنی؟ که من با مشورت هایی که با علیرضا جهانبخش ، عباس آقایی و … کرده بودم و چون ذوب آهن شرایط تیمی و مالی خوبی داشت و حاشیه ای هم نداشت ذوب آهن را انتخاب کردم.
varesh-sport.com: مسلما دانشجو هستی، کدام دانشگاه و چه رشته ای می خوانی؟
انزلی و رشته ی تربیت بدنی می خوانم…
varesh-sport.com: پس باید انتقالی بگیری؟
نه اتفاقا، می خواهم به بهانه دانشگاه باز هم به رشت بیایم. شرایط خوب شود حتما و حتما به داماش بر می گردم. من به وحید محمدی که دوست صمیمی ام هست هم گفتم که برای زندگی رشت را انتخاب می کنم.
وقتی داشتم وسایلم را جمع می کردم، گریه ام گرفته بود و از خودم می پرسیدم یعنی واقعا دارم از رشت می روم؟!
varesh-sport.com: تو هم مثل دیگر بازیکنان، مشکلات مالی را مهمترین دلیل سقوط می دانی؟
بله ، چون واقعا به ما فشار آورد. قبل از عید پدر و مادرم به من زنگ زدند که می خواهیم برای عید به رشت بیاییم و قرار بود استانداری و شهرداری پولی را به بازیکنان بدهند. من هر روز زنگ می زدم به آقای قلی زاده که چه شد؟ که بالاخره پنج میلیون گرفتم و تا مدت ها با آن پول گذروندم وگرنه حسابی به مشکل می خوردم.
varesh-sport.com: درست است که کار به جایی رسیده بود که بازیکنان با شیرینی خودشان را سیر می کردند؟!
آره ، اواخر یک غذایمان را یک وعده کرده بودند و آش می دادند! دیگر دیدم این گونه است به مادرم گفتم رشت بیاید و برایم غذا درست کند، چون در کوران مسابقات بودیم خیلی لاغر شده بودم و بدنم خالی کرده بود.
varesh-sport.com: با دفاع وسط شروع کردی اما در خیلی از بازی ها به عنوان دفاع راست بودی…
فکر کنم از بازی با نفت تهران بود که در پست دفاع راست بازی کردم چند نفر در دفاع راست متزلزل نشان دادند که بالاخره به من اطمینان کردم و بازی کردم. خودم هم فکر نمی کردم بتوانم در دفاع وسط با بودن بازیکنان خوبی مثل آقا مرتضی (ابراهیمی)، مختاری و نظیفکار به من بازی برسد.
اما به هر حال در دو بازی آخر فصل 91-92 افشین خان به من بازی داد و در فصل قبل هم به جز هفته ی اول در ترکیب اصلی جای گرفتم.
varesh-sport.com: چه شد سرمربی تیم، در بازی به آن مهمی به شما میدان داد؟
در تمرینات من را در ترکیب اصلی نمی گذاشتند و من هم فکر نمی کردم به من بازی بدهند. یک روز بعد از تمرین و زمانی که داشتم به سمت رختکن می رفتم، افشین خان مرا صدا کرد و گفت: میخواهم یک چیزی بهت بگویم که اگر به کسی بگویی من می دانم و تو و ادامه داد که حتی علی جهانبخش، نزدیک ترین رفیقت هم نباید این مسئله بداند! افشین خان گفت: تمرینات را نبین که نمی گذارمت، می خواهم در بازی به استقلال به تو اعتماد کنم و فیکس بازی کنی و یا اینکه جواب اعتماد مرا می دهی یا سابقه ی چندین ساله ی مرا خراب می کنی!
البته بعد از بازی با خبر شدم که آقا مرتضی (ابراهیمی) هم به افشین خان گفته بود که به هادی میدان بدهید تا تجربه کسب کند که واقعا از او تشکر می کنم.
varesh-sport.com: یادم است که بعد از همان بازی به من گفتی وقتی وارد زمین شدم و آن همه تماشاگر را دیدم ترسیدم…
آره ، وقتی داشتم با حاجی زاده وارد زمین می شدم و تماشاگر را دیدم خیلی ترسیدم! شانسی که آوردم هواداران استقلال ما را در آن بازی حسابی تشویق کردند و این باعث شد که ترسم بریزد و شروع به تمرین کردم.
varesh-sport.com: اوقات فراغتت را در رشت چه می کردی؟
بیشتر دریا می رفتم یا زمانی که علی بود با هم به پیتزافروش … در گلسار می رفتیم یا آب میوه می خوردیم. البته سقالکسار هم زیاد می رفتم. وقتی اولین بار وحید محمدی مرا به سقالکسار برد چند دقیقه حرف نمی زدم و خشکم زده بود، چون هیچ وقت فکر نمی کردم چنین جایی به این قشنگی وجود داشته باشد و بعد از آن هر مهمانی که برایم می آمد را به سقالکسار می بردم.
varesh-sport.com: برخورد مردم با تو چطور بود؟
راستش را بخواهید من زیاد نمی توانم ارتباط برقرار کنم اما همیشه مردم به من لطف داشتند. البته در راه آمدن به اینجا (محل مصاحبه) بودم، یکی از این این بچه های فال فروش که از قبل مرا می شناخت، به من گفت عمو بیا از من یک چیزی بخر وقتی ازش خریدم گفت دستت درد نکند، ولی تیم را انداختی و حالا هم داری میروی! (با خنده)
varesh-sport.com: تو هم مثل علی جهانبخش به بازی های کامپیوتری علاقه داری؟
آره ، همیشه با علی بازی می کردیم.
varesh-sport.com: حالا تو می بردی یا علی؟
یک خاطره دارم که مطمئنم علی هم یادش هست. با هم داشتیم تا دیر وقت بازی می کردیم که 9 دست من برده بودم و 9 دست هم علی و بازی آخر را هم 2 بر 2 مساوی بودیم که یک ایستگاهی برای من به دست آمد که به علی گفتم با ژاوی توپ را گوشه دروازه می چسبونم که علی هم گفت عمرا، اگه بزنی دیگه بازی نمی کنم. که من هم گل کردم و اعصاب علی خورد شد و دسته را پرت کرد و رفت خوابید! (با خنده)
varesh-sport.com: حرف پایانی با هواداران. و البته اگر هم مثل برخی بازیکنان از وارش اسپرت گله داری هم بگو!
من با کسی مشکلی نداشتم و ندارم، ولی آن تعداد از بازیکنان هم که اشاره کردید از کامنت هایی که برخی هواداران می گذاشتند ناراحت بودند. اوجش هم بعد از بازی با فجرسپاسی بود که همه بچه ها صحبت کامنت های کاربران سایت شما را می کردند که نزدیک جشن وارش هم بود… من به شخصه سعی می کنم روزی که هوادار تشویقم می کند به این هم فکر کنم که روزی هم به من اعتراض می کند. به هر حال در پیشرفت من هواداران داماش و حضورشان در استادیوم نقش بسزایی داشتند. هر وقت به ورزشگاه می آمدیم و تماشاگر حاضر در استادیوم را می دیدیم، می گفتم واقعا دم شان گرم با اینکه خوب نتیجه نگرفتیم باز هم برای تشویق ما به ورزشگاه آمدند. آرزویم این است که داماش به لیگ برتر برگردد و استمرار پیدا کند.
مصاحبه: مازیار – مهرداد – سینا
منبع: www.varesh-sport.com
وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان
ثبت ديدگاه