فوتبال ایران، این ورزش پرطرفدار، سال‌هاست که در باتلاقی از فساد مالی دست‌وپا می‌زند. در میان این آشفتگی، نام «دلال» به‌عنوان نمادی از یک شبکه زیرزمینی، سازمان‌یافته و مخرب، بارها به گوش می‌رسد. اما در مقابل، قانون نیز چارچوب مشخصی برای فعالیت «ایجنت» یا مدیران برنامه تعریف کرده است. پس مرز میان این دو چیست و چرا قانون‌گذاری نتوانسته جلوی فساد را بگیرد؟

 

«دلال: واسطه‌ای در تاریکی»

از دیدگاه حقوقی، دلالی (بر اساس ماده ۳۳۵ قانون تجارت) یک فعالیت قانونی است که در ازای آن پورسانت دریافت می‌شود. دریافت پورسانت، اگر در چارچوب قانون و شفاف باشد، ذاتاً غیرقانونی نیست. اما این تعریف قانونی، در دنیای فوتبال ایران به یک شبکه فساد زیرزمینی تبدیل شده است. دلالان غیرمجاز برای فرار از نظارت، از هویت‌های چندگانه و پنهان استفاده می‌کنند. آن‌ها برخلاف ایجنت‌های مجاز که هویتی مشخص دارند، در قالب افراد عادی، مربیان، سرپرستان، مدیران و حتی اعضای رسانه فعالیت می‌کنند.

این افراد با نفوذ در لایه‌های مدیریتی و مربیگری باشگاه‌ها، مبالغی را تحت عنوان حق دلالی یا پورسانت از بازیکن یا خانواده‌اش دریافت می‌کنند. این عمل نه‌تنها باعث افزایش غیرواقعی قیمت بازیکنان می‌شود، بلکه یک تورم نجومی و غیرمنطقی در قراردادها ایجاد می‌کند. این فساد تنها به تیم‌های بزرگسالان محدود نمی‌شود، بلکه به رده‌های پایه و آکادمی‌ها نیز سرایت کرده است.

 

 

«ایجنت: چارچوب قانونی که نادیده گرفته شد»

در مقابل این هرج‌ومرج، فدراسیون فوتبال ایران با الهام از مقررات فیفا، چارچوب قانونی روشنی برای فعالیت ایجنت‌ها یا مدیران برنامه ایجاد کرده است. بر اساس «مقررات ناظر بر فعالیت واسطه‌ها»، هر واسطه مجاز باید:

– در سامانه فدراسیون فوتبال ثبت‌نام کند.

– مجوز رسمی فعالیت داشته باشد.

– در آزمون‌های ورودی فدراسیون شرکت کند.

– با هیچ‌گونه نهاد رسمی (فدراسیون، سازمان لیگ، باشگاه‌ها، مربیان، داوران) رابطه استخدامی نداشته باشد.

این مقررات مدون نشان می‌دهند که فدراسیون از مدت‌ها قبل از معضلات ناشی از واسطه‌گری غیرمجاز آگاه بوده و یک مسیر قانونی برای این حرفه فراهم کرده است. بنابراین، مشکل اصلی در فوتبال ایران، نبود قانون نیست، بلکه ناتوانی در اجرای قاطعانه قوانین و شناسایی و برخورد با افراد خارج از این چارچوب است.

 

«فساد گسترده و نابودی شایسته‌سالاری»

پدیده دلالی غیرمجاز، شایسته‌سالاری را در فوتبال ایران نابود کرده است. دریافت مبالغ غیرقانونی از خانواده‌های بازیکنان در رده‌های سنی پایین، باعث شده بازیکنان بااستعداد که توان مالی ندارند، از صحنه رقابت حذف شوند. نتیجه این روند، ورود بازیکنان بی‌کیفیت و ناکارآمد است که علاوه بر هدر دادن منابع مالی، کیفیت فنی فوتبال را نیز کاهش می‌دهد.

افزون بر این، برخی باشگاه‌ها برای تأمین هزینه‌ها یا سودجویی شخصی، از بازیکن و خانواده‌اش مبالغی را به‌صورت غیررسمی دریافت می‌کنند. این پول‌ها اغلب به حساب‌های شخصی و نزدیکان مدیران و واسطه‌ها واریز می‌شود تا هیچ ردپای مالی رسمی از آن باقی نماند. این تخلف مالی بزرگ، به رشد فساد در سطوح مدیریتی کمک می‌کند.

 

راه‌حل کجاست؟

راهکار مقابله با این فساد، اجرای قاطعانه قوانین موجود است. تا زمانی که افراد خاطی در هر جایگاهی، از مربی و مدیر تا دلال، با برخوردی قاطعانه و بدون اغماض مواجه نشوند، این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت. شفاف‌سازی قراردادها، نظارت دقیق بر تراکنش‌های مالی و تقویت نهادهای نظارتی، تنها راه برون‌رفت فوتبال از این باتلاق است.

آیا وقت آن نرسیده که به‌جای وعده‌های بی‌پایه‌واساس، یک‌بار برای همیشه ریشه این فساد خشک شود؟

 

نگارنده: فرهاد خراسانی