یک سال دیگر هم درکنار شما عزیزان گذشت و اکنون وارش اسپرت با همراهی بازدیدکنندگان و کاربران عزیزش دوساله شد.

در این دو سال در کنار شما عزیزان لحظات شاد ،ناراحت کننده و اکثرا پر از استرس را پشت سر گذاشتیم . قبل از شروع هر مسابقه وارش اسپرت محلی بود برای هماهنگی و بعد از هر دیدار ، اگر برنده بودیم جشن و پایکوبی به پا بود و اگر بازنده بودیم،محلی برای دلداری و امیدواری به آینده…

در سال اول تاسیس وارش اسپرت،دنبال ثبات و نشان دادن حسن نیت مان بودیم که خوشبختانه در سال دوم با توجه به تلاشی که در رعایت اصول صداقت در اخبار داشتیم تا حد زیادی به آن رسیدیم تا آنجایی که برخی از منابع خبری به نقل از وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان مطالبی را کار کردند…این برای ما افتخاری دیگر است که اصطلاح گیلکی "وارش" در اخبار منابع خبری دیگر استفاده می شود . همچنین نشان دادیم که فقط در حرف به همراه داماش،در گیلان و شمال محبوب ترین نیستیم بلکه در فراخوان ها و برنامه های دیگر قدرت جامعه مجازی هواداران داماش گیلان را به رخ دیگران کشیدیم .

از حمایت کاربران وارش اسپرت،که تنها دلگرمی ما در این مسیر بودند ممنونیم . هیچ گاه چیزی را برای خود نمی خواستیم و نخواهیم خواست،در واقع فقط سعی کردیم با حفظ تعادل و تعامل،صدای هواداران داماش باشیم.

 

در ادامه دو متن ارسالی  از طرف همراهان وارش اسپرت به مناسبت سپری شدن دو سال از فعالیت سایت را خواهید خواند :

 

*علی عابد (ادمین اصلی پیج داماش گیلان با حدود هفت هزار و پانصد لایک):

به 14 شهریور ماه رسیدیم…سالروز تاسیس وارش اسپرت…پایگاه هواداران داماش در جامعه مجازی ؛ جایی که بالاخره با آن تالار گفتگوی فعالش موفق شد هواداران داماش را گرد هم بیاورد و من و شما را یکی کند.

جایی که به همت تنی چند از فرزندان همین شهر بدون هیچ ادعا و چشم داشتی شروع کرد به سخن گفتن از درد های مشترک ما! شد همان نغمه ی خوش آهنگی که ما سالیان سال آرزویش را داشتیم که در میان این همه صداهای ناهنجار و سخن های یاوه، یک نفر هم حرف دل ما را بزند! ما حرف دلمان را بزنیم و از درد هایمان هم بگوییم…آنچنان خوب گرد هم جمع شدیم که شدیم خاری بر چشم تنگ کوردلان!

حال امروز در حالی این تولد را جشن می گیریم که روزهای خوب و بدی را در کنار هم گذراندیم؛ روزهای زشت و زیبا… روزهای شاد و غمگین… اما همه در یک هدف مشترک بودیم ! اعتلا و سربلندی شهر و استان عزیزمان که داماش به عنوان نماد و سنبلش بود…

 

در این مدت دست های به هم گره خورده ما کارهایی کردند کارستان! کارهایی که همیشه برای ما ، انجامشان رویا و آرزو بود.ما به یُمن وجود این سایت و تعصب گردانندگانش که از جنس من و شمایی هستند که عاشقانه و بی هیچ چشم داشتی این حرکت را شروع کرده اند حرف هایی را زده ایم و کارهایی را کرده ایم که همواره برایمان تبدیل به عقده شده بود و آری ما عقده گشایی کردیم!

ما به یمن این سایت از نوروزبل گفتیم، از تاریخ سرزمینمان گفتیم، هتاکان به میرزای بزرگ را رسوا کردیم ، از بی وفایی و کج سلیقگی های دشمنان شهر و تیممان گفتیم، توانستیم دست همدیگر را در روزهای سختی محکم تر بفشاریم و چاره کار بیاندیشیم!

حال کمتر کسی در شهرباران است که نام وارش اسپرت را نشنیده باشد! صدای بی صدای همه هواداران داماش،صدای نسلی که چون گذشتگانش آرام و فرمانپذیر نبود… میخواست سری باشد در میان سرها؛ نسلی که دیگر نمیخواست برای تهرانی ها هورا بکشد! خودش را شناخت،از عظمتش آگاه شد و امروز تبدیل به طوفانی شده که دشمنان شهر و دیارش را در هم مینوردد و با وجود هر چه تمام تیم شهرش را تشویق می کند…

آری ! امروز ما همه این یکدلی ها و همدلی ها را مدیون کسانی هستیم که راه نویی پیش پای ما گذاشتند،بی مزد و منت آمدند و ما را گرد هم جمع کردند.

با امید موفقیت برای همه عزیزانی که برای سربلندی شهر و دیارشان تلاش می کنند،بالاخص شیر بچه های وارش اسپرت.

 

*مجید محمدی( از کاربران و همراهان وارش اسپرت )

برای ابرهای بارانی سرزمین من

ابرهای سرزمین من همیشه آبستن بارشی بودند که شالیزارهای تشنه اش را برای فصلی نو ، آماده رویشی دیگر می کرد . در این سرزمین ، مردمانش همیشه چشم به ابرهایی داشته اند که نوید محصولی با رنگ عشق به دستان رنج کشیده اشان می داد. در این سرزمین ، مردمانش با انتظار و طبیعت پیوندی دیرینه داشته اند ، آنان صبور بودند و شریف ، تاریخشان گواه بود که هرگز سر بر متجاوزی خم نکردند و جنگیدن و جان دادند اما ذره ای از این خاک به نامحرمان نفروختند و این خصلت در خون و ریشه نسلها جاری شد تا به امروز که در سیمای مردانی جلوه کرد که همیشه مظلوم بوده اند اما پر غرور ، آنان که ایستاده از هویتشان دفاع می کنند گرچه هستند بی هویتانی که آرزوی افتادنشان در دل دارند ! اما باید بدانند که این نسل عاشق این خاک است ، عاشق بارش غم انگیز پائیز کوچه هایش ، عطر سفالهای خیسش … عاشق هوای مه آلود اسفندش .

 

و آنان اینجایند . . . به همین نزدیکی ! همانهایی که امروزه عشق را در یک تیم ورزشی معنا کرده اند ! آنها که با بردهایش فریاد شادی سر می دهند با شکستهایش اشک می ریزند و با مشکلاتش رنج می کشند ، آنان فرزندان ابرهای همیشه بارانی این دیارند که باور دارند ایستاده چون پدرانشان تا پای جان برای عشقی که در وجودشان است مبارزه کنند ، و روزگار این روزها بارها آزموده این دل های عاشق را !

و چه زیباست فریادشان آن هنگام که عشق را در آسمان یک شهر فریاد می کنند . حتی اگر دیگران خود را به نشنیدن بزنند ، حتی اگر خاک خسته ایران را فقط شهری دودآلود بدانند ! حتی اگر شور و شوق را در تنگ شیشه ای قرمز و آبی رنگی بدانند که قرمزیش را از خون دل مردمانی ساده و آبی بودنش را از یک عمر مظلوم نگاه داشتن جوانانی محروم از همه چیز ، بدست آورده باشد !

این صدا اما همینجاست ! در همین فضایی که عاشقانه پذیرای درد دل همانهایی شد که خواستند عاشق بمانند . آنان که فریاد در دل داشتند اما جایگاهی نبود تا انعکاس درد داشته ها و نداشته هایشان باشد . جایگاهی که صدایشان را در گوش همه خوابزدگان و تنگ نظران فریاد کند… و اینچنین شد که "وارش اسپرت " خانه ما شد ، رسانه ما شد و فریاد ما شد تا بشنوند آنان که خود را به نشنیدن می زدند .

و امروز اینجا جایی است که خاکمان را ، تاریخمان را ، فرهنگمان را فریاد می کنیم ، اینجا جایی است که هیچ کس را توان انکارش نیست … و ما اینجایم ، خیلی نزدیک به شما

در دنیایی که به اشتباه آن را مجازی می خوانید !

 

پی نوشت :

در پایان سپاس بیکران داریم از کسانی که در طول دو سال گذشته با ما همراه بودند و ما را در اطلاع رسانی و فعالیت های سایت یاری کردند . علی خیرخواه عکاس سایت که از ابتدای تاسیس با ما بودند ، محمود،پویان ،معراج ناظمین تالار، نیما یوسفی و حامد الطافی در کارهای گرافیکی داخل سایت و فرهنگی خارج سایت ، ارسلان علیجانی ، سیدعباس محمدی و مهدی عبادی در بخش عکس ، گزارشگران ، تحلیل نویسان و سایر افرادی که نامی از آنها برده نشد اما به هر طریق ممکن سعی در کمک فکری و روحی به سایت و مدیریت آن را داشته اند تشکر می کنیم .

 

 

 

نظرات خود را فقط از کادر نظرات پایین همین صفحه وارد کنید و پس از تائید مدیریت برای مشاهده آن اینجا کلیک کنید