varesh-sport.com : آقای سلامی بخش در اول مصاحبه یک بیوگرافی از خودتون برای خوانندگان بفرمائید.

امیر حسین سلامی بخش متولد 1354/11/20 اهل بندر انزلی ، سابقه بازی در تیم های نوجوانان آموزش پرورش ،گمرک ، جوانان چوکای انزلی ، امیدهای پاس تهران و در بزرگسالان در تیم های مس کرمان ، استقلال اهواز ، ملوان و شش فصل هم برای اسقلال شهرداری رشت و پگاه و بعد از آن هم در برق تهران ، هما و شهرداری یاسوج به عنوان آخرین تیمی که در آن بازی کردم حضور داشته ام.

 

varesh-sport.com : چه سال و از کدام تیم به استقلال شهرداری رشت پیوستید؟

در تیم استقلال اهواز بودم که از سال 1379 توسط آقای جهانپور دعوت به همکاری شدم و تا سال 1384 هم برای این تیم بازی کردم .

 

varesh-sport.com : در این سال ها چند گل برای استقلال شهرداری و پگاه به ثمر رساندید؟

سال اول برای استقلال شهرداری رشت 8 گل به ثمر رساندم و برای تیم پگاه 25 گل به ثمر رساندم و بعد به شکل قرضی به تیم پگاه تهران پیوستم که در آنجا هم 12 گل به ثمر رساندم و در مجموع برای تیم های پگاه و استقلال رشت 45 گل به ثمر رساندم. اولین گل تاریخ پگاه را هم من به ثمر رساندم که در تهران و به فجرسپاه بود.

 

varesh-sport.com : بهترین خاطره ای که در رشت داشتید ؟

هر پیروزی ای که در رشت کسب می کردیم به واسطه حضور تماشاگران برای ما شیرین بود . یادم می آید بازی پلی آف لیگ یک بود که ما باید با تیم راه آهن بازی می کردیم و اگر این تیم را در تهران شکست می دادیم به لیگ برتر می آمدیم . حدود ساعت دو بعد از ظهر از هتل المپیک حرکت کردیم تا به سمت اکباتان بیاییم ، وقتی وارد شهرک اکباتان شدیم دیدیم که راه بندان شده و پرسیدیم که چرا اتوبوس حرکت نمی کند و چه خبر شده است که فهمیدیم خیل عظیم هواداران رشت کل خیابان ها را بسته بودند، یعنی اصلا ما نمی توانستیم به سمت استادیوم حرکت کنیم. به قدری این صحنه برای من وجد آور بود که اصلا یک لحظه اشک در چشمان من جمع شده بود… این همه جمعیت را می دیدیم که همه آنها هم کلاه آبی گذاشته بودند و پرچم آبی در دست داشتند . سکوهای استادیوم راه آهن هم آنقدر تماشاگر به خودش ندیده بود که کاملا خاکی بود و این عزیزان آمدند و آن خاک ها را پاک کردند و به تشویق ما پرداختند و در نهایت هم آن بازی را ما با نتیجه سه بر یک بردیم و به لیگ برتر صعود کردیم . چند وقت بعد از آن رفته بودم ترمینال آزادی ، دیدم چند تا از راننده های آنجا کلاه های آبی پگاه را به سر دارند که از آنها پرسیدم این ها را از کجا آوردید که گفتند چند وقت پیش پگاه اینجا بازی داشت و بردند و ما هم از این کلاه ها از آنها گرفتیم (با خنده) .

 

متن کامل مصاحبه در ادامه مطلب…

 

varesh-sport.com : و تلخ ترین خاطره ای که داشتید؟!

درگیری ای که با مرحوم ناصر حجازی داشتیم از تلخ ترین خاطرات من است که همان سال هم تیم ما سقوط کرد .
آن موقع بودجه تیم ما کم بود و خدا بیامرز مرحوم زهرابی به سختی بودجه تیم را از طرق مختلف مثل شهرداری و شورای شهر و قرعه کشی که برای ماشین می گذاشتند و از این دست هزینه ها تامین می کردند . خب به طبع این باعث می شد که ما بازیکنان خوب زیادی را نداشته باشیم و همین امر باعث می شد تا مرحوم حجازی از چند تن از بازیکنانش بیشتر از بقیه انتظار داشته باشد که یکی از آن بازیکنان من بودم و وقتی تیم شکست می خورد بنابردلایلی مثلا میگفتند اگر شما بیشتر تلاش می کردید تیم سقوط نمی کرد و این در حالی بود که تیم ما آن بنیه لازم را نداشت . ما در خط دفاعی، در دروازه ، در خط هافبک و… مشکل داشت و اینها منجر به شکست می شد و مطمئنا شکست هم باعث اختلاف خواهد شد.

 

 

varesh-sport.com : آقای سلامی بخش شما از انزلی به فوتبال رشت آمدید و به هر حال یک سری حساسیت ها بین فوتبالی های دو شهر وجود دارد. در این مدتی که در رشت بازی کردید رفتار هواداران رشتی با شما به چه شکل بود؟

واقعا احساس غریبی نمی کردم…

 

varesh-sport.com :  پس استقبال خوبی شد. هواداران انزلیچی نسبت به این بازی کردنت در رشت چه عکس العملی داشتند؟

آنها دیدند که من به آن تیم رفتم و با من به آن شکل برخورد شد و این شد که با من برخورد دوستانه و خوبی را داشتند و همیشه برای من آرزوی موفقیت می کردند . من را می گذاشتند پشت دروازه تا روپایی بزنم خب اگر هر کس دیگری هم بود از آن تیم خارج می شد، بنابراین من هم رفتم به اهواز و بعد از آن آمدم به رشت و دریچه دیگری از موفقیت برای من باز شد و فهمیدم که همه چیز علاقه نیست ؛ شاید من بارسلون را هم دوست داشته باشم و جذب این تیم بشوم اما آیا موفق خواهم بود؟ در رشت به بازی و عملکرد من احترام گذاشته شد و به من اعتقاد داشتند…اینطور شد که من هم در اینجا توانستم موفق باشم .

از اینکه به رشت آمدم پشیمان هم نیستم چون این تیم و شهر در آن زمان هر امکاناتی را که داشت به من داد و شاید مبلغ ناچیزی از این راه بدست آوردم ولی شرایط را برای بازی کردنم در اختیار من قرار داد . من الان دوستان زیادی را در شهر رشت دارم که این برای من خیلی ارزش دارد.

 

varesh-sport.com : یک شعار معروف هم داشتید یادتان است…؟

به من امیر آقای گل می گفتند و سلامی شوچنکو و…

 

varesh-sport.com : یک شعاری هم بود که من دقیق یادم نمی آید ؛ این امیر آبایه ولی رفیق مایه…

بله (با خنده). بعضی از تماشاگران می گفتند : ” امیر آبایه اما رفیق مایه ” . البته به شما بگویم این به خاطر صداقتی بود که در دوران بازیگری ام همواره داشتم و مردم این را احساس می کردند . تمام خانواده من طرفدار ملوان بودند و این به این خاطر بود که همه آنجا زندگی می کردند . پدر مرحوم من ، برادر من و همه خانواده من هوادار ملوان بودند و الان هم بازی های ملوان را دنبال می کنند چون حق طبیعی آنهاست و تیم شهرشان است و با خاطرات آن زندگی کردند اما بحث بازیگری من متفاوت بود . من واقعا ملوان را دوست داشتم و دارم ؛ وقتی که ازتیم مس کرمان خارج شدم به ملوان رفتم که آن موقع آقای ایراندوست مربی بودند منتهی به هر دلیلی به من بازی نرسید. حقیقتا من با یک عشق و علاقه زیادی به ملوان رفتم تا در این تیم بازی کنم اما این عشق و علاقه و انگیزه را این ها در من کشتند و من این خلا را حس می کردم که چرا نتوانستم در تیم شهرم بازی کنم .

آقای فیروز کریمی که سرمربی استقلال اهواز بودند به من زنگ زدند و گفتند وضعیتت به چه شکل است که من توضیح دادم و بعد از آن به استقلال اهواز رفتم . در همین استادیوم عضدی یک مسابقه بین استقلال اهواز و استقلال رشت برگزار شد که من در دقیقه 80 برای استقلال اهواز به میدان آمدم و دقیقه 86 گل زدم که با این گل علی رغم آنکه استقلال رشت در آن مسابقه بازی بسیار خوبی را از خودش نشان داد و شایستگی برد را داشت ، بازی را واگذار کرد. بعد از این قضیه بود که تحت نظر مسئولین استقلال رشت قرار گرفتم و بعد از چند جلسه تمرین با تیم قرارداد بستم.

آن زمان آقای جهانپور سرمربی بودند و بعد از ایشان هم آقای حاجیلو و آقای اصغر شرفی و بعد آقای میودراگ یسیچ و مجددا آقای جهانپور و بعد آقای برند کراوس آلمانی و آقای وینگو بگوویچ که بعد از آن دیگر دوره بازی ما هم در تیم تمام شد. 

 

varesh-sport.com : آخرین بازی شما برای پگاه سابق در چه سال و در مقابل چه تیمی بود؟

اگر اشتباه نکنم آخرین بازی ام در لیگ برتر و با تیم برق شیراز و در شهر شیراز و سال 1384بود .

 

varesh-sport.com : آخرین تیم شما چه تیمی بود؟

شهرداری یاسوج… من قصد داشتم در تهران فوتبال را کنار بگذارم اما تعدادی از دوستانم به من گفتند تو توانستی پگاه کرج و برق تهران را بالا بیاوری و اگر می توانی به یاسوج بیا و به این تیم هم کمک کن ، گفتم بدنم نمی کشد ولی به هر حال با اصرار دوستان به آن تیم رفتم و آن تیم را هم به لیگ یک آوردیم که گفتیم دیگر وقت خداحافظی هست و خداحافظی کردم.

 

varesh-sport.com :  در آن زمان همیشه گفته می شد که استقلال رشت بعد از پرسپولیس و استقلال تهران بیشترین هوادار را دارد و من یادم است که روزنامه خبرورزشی هم در این ارتباط تیتر زده بود. از آن هواداران برای ما می گویید؟

کاملا درست است. ما یک بازی با ذوب آهن در اصفهان داشتیم که آنجا بازی را با نتیجه 4 بر2 واگذار کردیم که دو گل ما را من زدم ؛ بازی بعدی ما با تیم پاس تهران قرار بود در عضدی وساعت 5 بعد از ظهر برگزار شود ، ساعت 2 بعد از ظهر بود که خبر آوردند استادیوم پر شده است . آن بازی اولین بازی ای بود که من داشتم در رشت انجام می دادم . یک ساعت قبل از بازی به داخل استادیوم آمدم اصلا باورم نمی شد که برای این چنین مسابقه ای و از چند ساعت قبل از مسابقه اینقدر جمعیت در استادیوم حضور داشته باشند . حتی برای ورود به میدان هم به سختی می توانستیم به زمین بیاییم و به جرات می توانستم بگویم جای سوزن انداختن نبود و فقط داخل زمین بود که فضا باقی مانده بود.

استقلال رشت حقیقتا تیم دوست داشتنی ای بود چون همه بازیکنان با تعصب بازی می کردند و کسی به پول اهمیت چندانی نمی داد. واقعا بحث پول نبود ؛ ما پیراهن دوم نداشتیم … الان رو به روی این زمین نشستم و دارم لذت می برم ولی آن موقع وقتی می آمدیم و این زمین را می دیدیم تب می کردیم مخصوصا اگر باران هم می بارید!!

آن زمان زمین انزلی به شکلی بود که باران که می آمد آب در زمین فرو می رفت ولی اینجا باران که می آمد آب جمع و بدجور گل میشد و اگر نیمه اول مثلا ما یک تکلی می رفتیم یا اتفاقی می افتاد و زمین می خوردیم خیس و گلی می شدیم و برای نیمه دوم ما پیراهن نداشتیم ! بین دو نیمه 11 نفر پیراهن هایشان را در می آوردند و می گذاشتند روی سماور که خشک شود ! اصلا به فکر این نبودیم که پول نداریم ، به فکر این نبودیم که پیراهن نداریم ، به این فکر نمی کردیم که داریم با چه کفشی بازی می کنیم و می دیدم که هر چقدر که ما برای پیروزی شور و شوق داریم ، هواداران آن را چند برابر می کنند ! می دیدیم که مثلا زیر باران شدید چندین هزار هوادار با چتر بر روی سکوها ایستادند تا ما را حمایت کنند و الان واقعا باورم نمی شود که این دوران گذشته و الان دارم خاطرات آن زمان را برای شما تعریف می کنم…

 

varesh-sport.com : با توجه به اینکه روز جمعه مسابقه دربی برگزار می شود اگر موافق باشید از این بازی هم حرف بزنیم. چند بازی در دربی انجام دادید و چند گل زدید؟

فکر می کنم2 بار در دربی بازی کردم و بقیه دربی ها را به دلایل مختلف مثل مصدومیت از دست دادم و یک گل هم به ثمر رساندم .

 

 

varesh-sport.com : همان گل معروف… از آن گل برای ما بگویید!

واقعا چه گل قشنگی هم شده بود. یک ضربه ایستگاهی بود که از فاصله 20-25 متری به همین دروازه که شما می بینید زدم ( و اشاره به دروازه ای می کند که پشت آن در ورودی استادیوم قرار دارد ) . وقتی که یک بازیکن به داخل زمین می رود خیلی از مسائل را فراموش می کند … من داشتم به تیم ملوان گل می زدم ولی خانواده من دوست نداشتند که من گل بزنم چون آنها طرفدار ملوان بودند و اینطور مسائل وجود دارد و برای بازیکنان دیگر هم مطمئنا وجود داشته است .شاید در آینده هم از این دست اتفاقات برای سایرین بوجود بیاید .

بعد از دربی تهران این مسابقه باشکوه ترین دربی ای هست که در ایران برگزار می شود و اگر ظرفیت و گنجایش استادیوم بیشتر باشد یقینا به این جمعیت اضافه می شود اما نکته منفی این مسابقه از نظر منی که در داخل زمین بودم فحاشی هایی بود که هواداران دو تیم بر علیه هم انجام می دادند در حالی که اصلا چنین چیزی اصلا لزوم نداشت و درست نبود…من احساس می کنم مسئله بین رشت و انزلی مدت هاست که در بیرون از زمین فوتبال حل شده است و ما شاهد این هستیم که وصلت های زیادی هم بین خانواده های رشتی و انزلیچی انجام می شود ، چه روابط و دوستی هایی بین خانواده های رشت و انزلی وجود دارد ، چه انزلیچی هایی که در رشت زندگی می کنند و چه رشتی هایی که در انزلی زندگی می کنند و چه دوستان خوبی هم برای همدیگر هستند اما متاسفانه در زمینه فوتبال فکر میکنم این مسئله روز به روز به خاطر فرهنگ سازی نکردن جلوه بدتری را به خودش می گیرد… شعارهای جدیدتری را بر علیه همدیگر می سازند ! من هرگز نمی خواهم بگویم که کدام طرف مقصر هستند و کدام طرف مقصر نیستند… آنجا شهر من است و آنجا زندگی می کنم و اینجا هم جوانی ام را گذاشتم ؛ من با نفس این کار مخالف هستم  . این که چه کسی شروع کرد و چه کسی ادامه می دهد مهم نیست بلکه به نظر من نفس این کار کاملا زشت و بد است .

 

varesh-sport.com : بعد از آن گل یک شادی منحصر به فرد داشتی و هواداران ملوان هم از دست شما ناراحت شدند.

بله ! آن شادی بیشتر به خاطر آقای ایراندوست بود . هواداران ملوان ناراحت شدند اما آنها نمی دانستند در دل من چه می گذرد . شاید من هم آن چیزی را که در درونم می گذشت را بیش از اندازه به نمایش گذاشتم .

 

varesh-sport.com : این مشکل بین هواداران دو تیم از دید شما کجاست و چطور باید برطرف شود؟

ببینید مشکل به خاطر مسائل فرهنگی است . یک مثال می خواهم بزنم و اگر اشکالی نداشته باشد می خواهم از تیم شهر خودم مثال بزنم ؛ سال گذشته ملوان با تیم پرسپولیس تهران در فینال جام حذفی بازی داشت و آرزوی هر هوادار انزلیچی بود که در آن استادیوم حضور داشته باشد . بازی ساعت 5 بعد از ظهر برگزار می شود و این جوان تماشاگر از ساعت یک در داخل استادیوم حضور دارد… آفتاب به سرش می خورد ، تشنه اش می شود می ترسد که برود و آب بخورد چون می ترسد که جایش را بگیرند ، میخواهد خودش را به سرویس بهداشتی برساند نمی تواند چرا که باز ممکن است جایش را بگیرند! خب این ها جمع می شود و تبدیل به یک کینه می شود ، چرا در بازی های دیگر آن اتفاقات نیفتاد؟ در این نوع بازیها که جمعیت زیادی به استادیوم می آید و ما امکانات نداریم که در اختیار هوادار بگذاریم و این درست نیست!

جوانی که 4 تا 6 ساعت در چنین شرایطی باشد دیگر نمی تواند آن چنان کنترلی بر روی خودش داشته باشد و فقط منتظر یک جرقه است و این جرقه را ممکن است هر کسی بزند … داور ، بازیکن حریف یا بازیکن خودی که یک توپ را بد بزند و از همان جا همه چیز شروع شود . حرف من این است که ما امکانات را برای تماشاگرانمان فراهم نمی کنم و انتظار داریم! ما باید یک چیز بدهیم که یک چیزی را هم بخواهیم . زمان به جلو می رود و مشکلات ما متاسفانه بیشتر می شود…

 

varesh-sport.com : داربی را با چه نتیجه ای پیش بینی می کنی؟!

نمی توان پیش بینی کرد چون هر دو تیم در حال حاضر دچار یک سری مشکلات شده اند . داماش که دچار یک سری مشکلات مدیریتی شده و تعویض مربی داشته و بعد از آن یک مقدار به آرامش رسیده است ؛ ملوان هم که فقط در بازی با استقلال تهران خیلی موفق بود و در بقیه بازیهای خودش نتوانسته موفق عمل بکند .
این بازی در انزلی برگزار می شود و قطعا جو استادیوم ، هواداران و شرایط میزبانی به سمت ملوان است و شاید این احتمال درصد موفقیت ملوان را بالاتر می برد اما خب فوتبال غیرقابل پیش بینی است. ان شالله هر تیمی که بهتر بازی کند و از موقعیت هایی که بدست می آورد بهتر استفاده کند موفق تر باشد.

 

varesh-sport.com : خودتان دوست دارید که کدام تیم برنده شود؟!

نمی توانم در این مورد پاسخی بدهم!

 

varesh-sport.com : در بین همبازیان همدوره ای تان با چه کسی چه در میدان وچه در خارج از میدان راحت تر بودید؟

با شاهین بنی احمد خیلی راحت بودم ولی متاسفانه بعد از فوت بچه اش از او بی خبرم! اصلا نمی دانم کجاست و چکار می کند…

با افشین چاوشی با وجود اینکه از ما کوچک تر بود روابط خیلی خوبی داشتیم یا مصطفی حاجتی…

 

varesh-sport.com : زوج شما و شاهین بنی احمد واقعا زوج خطرناک و خوبی بود…

شاهین روی توپ های هوایی خیلی تبحر داشت و من هم بر روی توپ های زمینی و داخل هجده قدم از نظر بقیه خطرناک بودم و کافی بود توپ در داخل هجده قدم به من برسد تا خطری جدی را بر روی دروازه حریف ایجاد کنم و گل بزنم .

 

varesh-sport.com : چند روز پیش بازی فولاد بود و ماهم توانستیم بعد از سالهای طولانی طلسم نبردن تیم ها رشتی در مقابل این تیم را بشکنیم! یاد آن بازی چند سال پیش افتادم که شما در آن بارندگی شدید نیمه اول یک گل جالب زدید…

آره با توپ و کلی آب چند نفری رفتیم داخل دروازه  (با خنده) ! بیشتر اعضای آن تیم فولاد در تیم ملی حضور داشتند… ما یک بار در دوره مرحوم حجازی و استقلال رشت در اهواز با این تیم بازی داشتیم که تا دقایق پایانی از این تیم با نتیجه 3 بر یک پیش بودیم که دو تا از گل ها را هم من زده بودم ولی در دقیقه 90 و 93 دو تا گل خوردیم که بازی 3-3 مساوی شد.

یادم است با فجرسپاسی در عضدی بازی داشتیم که هوا هم بارانی بود ، توپ را به پشت مدافعان انداختم و از روی سر دروازه بان هم رد کردم که توپ دقیقا افتاد روی شش قدم و یک مقدار کمی هم قل خورد ؛ من و یک مدافع در کنار هم شروع به کورس گذاشتن کردیم که البته دفاع یک مقدار از من جلوتر بود ، منتهی چون من زمین را میشناختم گفتم که اگر خودم را روی زمین پرتاب کنم از آنجایی که زمین سر است من زودتر از او به توپ می رسم و این شد که من خودم را از پشت پرتاب کردم و سر خوردم و تا مدافع آمد ببیند من کجا هستم دید دارم روی زمین سر میخورم و با نوک پا رفتم داخل دروازه (با خنده)!

 

 

varesh-sport.com : یادم است یک حرفی هم تیم استقلال تهران بعد از باخت یک بر صفرش در رشت زده بود که میگفت رئال مادرید هم به این زمین بیاید نمی تواند گل بزند …

آره!

ببینید در آن موقع تیم استقلال تهران هم بیشتر اعضایش در تیم ملی حضور داشتند . آقای پورحیدری خودش سرمربی تیم ملی بود و آقای هاشمی نسب ، نوازی، سیروس دین محمدی ، زرینچه و… در تیم ملی حضور داشتند دیگر چه کسی را میخواستند !

ما در آن بازی بیشتر از همیشه با تمام وجودمان بازی می کردیم و یک پنالتی را هم آقای سعید عزیزیان که دروازه بان ما بودند گرفتند .

 

varesh-sport.com : بازی هم چند بار عقب افتاده بود درست است؟

بله 3 روز بازی عقب افتاد . بار اول که گفتند باران است و نشد ، بار دوم هم باران و باز هم یک روز عقب افتاد بار سوم اگر بازی برگزار نمی شد باید در یک زمین دیگر برگزار می شد و با وجود آنکه هوا باز هم بارانی بود بازی برگزار شد . واقعا آن سه امتیاز در جدول به ما کمک زیادی کرد.

 

varesh-sport.com : حدود یک سالی می شود که چمن استادیوم عضدی عوض شده و از چمن مصنوعی استفاده می شود. بعضی ها از این مسئله انتقاد می کنند و بعضی ها هم از آن تعریف می کنند ، شما با توجه به اینکه قبلا در این استادیوم بازی می کردید چطور فکر می کنید؟

من فکر می کنم از وقتی که چمن مصنوعی شده باران هم کمتر باریده (با خنده)

 

varesh-sport.com : بله همینطور است. بعد از یک سال و نیم که در هنگام بازی های داماش باران نباریده بود در روز بازی با فولاد یک باران ملایمی بارید!

آن زمان که چمن طبیعی بود ، همش در باران بازی می کردیم و اگر هم باران نبود زمین تبدیل به آسفالت می شد !

به هر حال داشتن زمین مناسب برای هر تیمی یک غنیمت هست و به رشد فوتبال آن تیم و آن شهر کمک خواهد کرد. بالاخره این زمین که هر تیمی در آن فوتبال بهتری را ارائه دهد برنده خواهد شد یک حسن هست و دیگر ما هم باید کم کم از این حالت که باران بیاید تا برنده شویم یا به زمین آب بدهیم تا موفق باشیم بیرون بیاییم.

 

varesh-sport.com : پس این قضیه که آن موقع به زمین آب می دادند را تائید می کنید ! (با خنده)

بله هم توی رشت این اتفاق می افتاد هم در انزلی !!

خب البته یک دلیلش به خاطر سفتی زمین هم بود… اگر مدت زیادی باران نمی آمد یا باد گرم هم می وزید این زمین تبدیل به سنگ می شد و وقتی توپ به زمین می خورد 20 متر بالا می رفت و به همین علت یک مقدار آب هم می دادند به زمین تا راحت تر بشود بر روی آن فعالیت انجام داد.

 

varesh-sport.com : در حال حاضر چه کسانی را از تیم داماش لایق حضور در تیم ملی می دانید؟

تیم ملی نیاز به خون جدید دارد و اگر مثلا سن چاوشی یا رضا مهدوی پایین تر بود از اینها اسم می بردم ولی خب در حال حاضر من فکر می کنم محمد آبشک خیلی خوب نشان داده و حسین ابراهیمی هم اگر بتواند بر مصدومیتش غلبه کند می تواند ملی پوش شود و همینطور علیرضا نظیف کار که واقعا در دفاع عالی عمل می کند . انشالله تیم که به یک آرامشی به هر لحاظ چه مدیریتی و چه فنی برسد ، اینها به راحتی می توانند در کنار تیم موفق باشند.

 

varesh-sport.com : قصد ندارید که دوره مربی گری را بگذارنید و به عنوان مربی فعالیت داشته باشید؟!

من الان حدود یک سال است که مدارکم را داده ام تا اگر کلاسی تشکیل شد من در آن شرکت کنم ولی می گویند هنوز کلاسی تشکیل نشده است! به نظر من استان گیلان با این ظرفیتی که در آن وجود دارد باید بسیار فعال تر از این ها عمل بکند .

 

varesh-sport.com : الان در کجا مشغول به فعالیت هستید؟

الان دانشجوی رشته تربیت بدنی هستم در دانشگاه لنگرود . بستری برای من فراهم نشد که در فوتبال فعالیتم را ادامه بدهم و من هم به همین دلیل ترجیح داد این علاقه مندی ام به ورزش را به این شکل ادامه دهم . شاید نتوانم چند جوان را تمرین بدهم یا بالاسر یک تیمی باشم که البته با این اوصافی که من در فوتبال می بینم شاید همان بهترکه فعلا حضور ندارم اما گفتم لااقل به سواد خودم در این مورد اضافه کنم . 

 

varesh-sport.com :  فوتبال تان را مدیون چه کسی می دانید؟

فیروز کریمی .

 

varesh-sport.com :  خیلی  ها از فیروز کریمی تعریف درستی ندارند!

فیروز کریمی من را از ملوان به استقلال اهواز آورد و مرا از نابود شدن در فوتبال نجات داد و من باید از او نام ببرم! این که مربی غیر بومی می آید اینجا و بر علیه بومی ها موضع می گیرد این تقصیر آن مربی نیست ، این تقصیر آن اطرافیانی هست که در اینجا هستند . تقصیر بعضی  از کسانی است که هر کس به این تیم می آید می بینیم در کادر آن تیم مقام و پست دارند و چیزی هم می بینید که به فوتبال ما اضافه نشده است !

آن وقتی که تیم 3 سال در لیگ برتر باقی ماند می توانیم بگوییم که یک اتفاقی افتاده است و چیزی اضافه شده است…در زمان ما امکانات نبود اما حالا بازیکن تیم ملی اینجا حضور دارد در زمان ما شاید نهایتا یک بازیکن سطح بالا و یا ملی پوش می آمد ؛ مثلا پیمان صاحب جمعی یا مثلا سیروس دین محمدی یا رامیز محمد اف از استقلال تهران می آمدند و آن هم فقط به خاطر روابطی که با همدیگر داشتند ولی الان می بینیم محمد غلامی ، میلاد زنیدپور و یا مهدی مهدوی کیا با کوله باری از تجربه یا آقای محمد محمدی در این تیم حضور دارد که حضورشان در هر تیمی غنیمت هست یا حتی خود همین بچه های ما هم سطح بسیار خوبی دارند مثل آقای مهدوی ، چاوشی ، آبشک ، حاجتی ، نظیفکار و…
یک مشکل دیگری که در فوتبال رشت بر خلاف به عنوان مثال انزلی وجود داشت ودارد این است که ثبات مدیریتی نداشته ایم . یک زمانی استقلال رشت بود و بودجه را مرحوم زهرابی با بدبختی تهیه می کرد. بعد شد پگاه… پگاه آمد و کلی خرج کرد و کلی تیم در رشته های مختلف تشکیل داد و بعد تعطیل کرد و داد به داماش! خب اینطوری چه کسی ضربه می خورد؟ هوادار ضربه می خورد ، بازیکن ضربه می خورد ، فوتبال آن شهر ضربه می خورد و این ها اصلا خوب نیست! من امیدوارم فوتبال رشت و فوتبال گیلان به یک آرامش دست پیدا کند.

 

 

varesh-sport.com : اگر سوال و حرفی بوده که ما نپرسیده باشیم و شما دوست داشتید از آن حرفی بزنید بفرمائید…

من دو سه تا مصاحبه دیدم از برخی از بازیکنان مثل حامد طباطبایی و علی قاسمیان در مورد چند نفر از کسانی که در تیم حضور داشتند و همیشه بوده اند و من می خواهم حرف های آن ها را تائید کنم . همیشه برای من این سوال وجود داشت که چرا در رشت به بازیکنان بومی با یک نگاه سخت گیرانه تری نگاه می شود؟ چرا می رفتند و یک بازیکن خارجی یا غیر بومی را می آوردند و فلان قدر به او پول میدادند؟ آن بازیکنان می آمدند مثلا 3 بازی می کردند و دیگر کارایی نداشتند و آنوقت به بومی ها که من هم جزوشان بودم می گفتند بروید داخل زمین و جبران کنید و بازی کنید و می گفتند ما در قرارداد سال آینده شما جبران می کنیم…!  همیشه برای من این سوال وجود داشت که چرا این افراد در رشت حضور دارند و چرا این رفتار را انجام می دهند با بازیکنان بومی شان؟! چرا اینقدر سخت می گرفتند به بومی ها؟! من فقط می گویم حرف های آن بازیکنان را تائید می کنم.

 

varesh-sport.com : بعد از اینکه فوتبال را کنار گذاشتید آیا رسانه ای به سراغ شما آمده …؟

نه چندان این اتفاق نیفتاده است . به هر حال خاطرات هر کس برای خودش و برای کسانی مثل شما که علاقمند به شنیدن است شیرین است .

 

varesh-sport.com : این حرکت وارش اسپرت را به چه شکل می بینید؟

واقعا بسیار حرکت خوبی است . من آمدم داخل سایت تان و مصاحبه های قبلی تان با پیشکسوتان را خواندم … ببینید آقای جهانپور از چه چیزی می نالید؟ آقای هرندی از چه چیزی می نالید؟ آقای ناظمی از چه گلایه داشت؟! پس حتما یک مشکلی وجود دارد…

آقای هرندی گفتند آمدم داخل رختکن و گفتم قرارداد امضا کنم و گفتند نه! خب پس شهر رشت کی باید به عناصر خود میدان دهد؟ تا کی دینورزاده ها ، تا کی یسیچ ها تا کی کراوس ها  و….؟! بله فوتبال رشت شاید مثل کره ای ها و ژاپنی ها دارد عمل می کند و نامی ها فوتبال را وارد فوتبال شهرش می کند ولی آیا در کنار این ها سازندگی هم انجام می دهد؟ چهار تا مربی را در کنار این ها قرار می دهد که از کنار کار کردن با این مربیان خودش توانایی این را داشته باشد که سرمربی یک تیم شود؟

 

varesh-sport.com : و حرف های پایانی شما با هواداران فوتبال گیلان…

از هواداران و مردم رشت که هر جا من را می بینند مورد لطف و محبت خودشان قرار می دهند از صمیم قلب واقعا تشکر می کنم . به هر کجا از این شهر که می روم آنهایی که من را می شناسند جای خود، حتی آنهایی که از من اسمی را هم شنیده اند واقعا به من محبت دارند و این احوال پرسی ها نشان می دهد که من در این تیم بیهوده حضور نداشته ام و مردم قدردان هستند و از این بابت بسیار خوشحالم . مشکلات در همه تیم ها وجود دارد و نمی شود که شما شش سال در یک تیم باشی و همیشه همه چیز خوب باشد یا بد ولی همین که ما گهگداری با آقای جهانپور یا آقای هرندی و یا آقا ناظمی می آییم سر تمرین این تیم و به ما می گویند بالا نرو و بیا همینجا روی نیمکت بنشین ، همین هم برای ما یک دنیا ارزش دارد.

امیدوار هستم که تیم داماش بتواند امسال خودش را در لیگ حفظ بکند و بر این مشکلات مالی و مدیریتی خودش هر چه سریعتر غلبه کند و به یک آرامش دست پیدا کند. در مورد ملوان هم امیدوار هستم که مثل گذشته برای هوادارانش موفق عمل کند چون خیلی ها هستند که با نتایج این تیم زندگی می کنند و روی زندگی شخصی آنها هم تاثیر گذار هست و من هم امیدوار هستم که آنها با نتایج خودشان هوادارانشان را خشنود کنند. به هر حال من افتخار این را داشتم که پیراهن هر دو تیم را بپوشم و از این بابت خوشحال هستم.

 

 

 

 

تهیه مصاحبه : مهرداد – مازیار