varesh-sport.com : خودتان را برای کاربران وارش اسپرت معرفی کنید…

محمود هادی زاده هستم،در سال 65 از تیم آب منطقه ای شروع به فوتبال کردم و بعد از آن هم در ایران مهر،توحید و استقلال شهرداری رشت سابقه بازی دارم.سال 75 عضو تیم ملی فوتبال سالنی ایران بودم و مسابقات جهانی 1996 اسپانیا هم عضو تیم ملی ایران بودم. به دلایلی چند سال فوتبال بازی نکردم و بعد از 5 سال برگشتم و در تیم های سپیدرود رشت، شهرداری لنگرود وچوکای تالش بازی کردم و اکنون هم به عنوان کمک آقای حسین پور در خدمت باشگاه سپیدرود رشت هستم.

 

varesh-sport.com : چه شد از فوتبال به یکباره به داخل سالن رفتید؟

فوتسال آن موقع به این شکل گسترده نبود و معمولا مسابقات ماه رمضان می گذاشتند و برترین ها را انتخاب می کردند و می بردند. سال 75 تیمی به رهبری آقای احمد صومی و استوار داشتیم که تیم ما با غلبه بر تهران الف،تهران ب و اصفهان به مقام قهرمانی ایران رسید و شگفتی ساز مسابقات شد. چند ماه بعد مسابقات انتخاباتی بود که من و آقای غلامپور برای مسابقات جهانی 96 انتخاب شدیم . سرمربی آن تیم آقای پورحیدری و آقای فرهاد کاظمی هم کمک ایشان بودند.در آن تیم من،آقای ارسلانی و آقای قاسمیان از گیلان عضو بودیم.

 

متن کامل در ادامه مطلب

 

varesh-sport.com : شما در قسمتی از صحبت هایتان گفتید که در سپیدرود مشغول فعالیت هستید؛ آیا درست است که مهندس نجفی قصد تیم داری ندارد و آقای حسین پور می خواهد خودش تیم داری کند؟

من نمی خواهم داماش را زیر سوال ببرم اما سپیدرود تیم ریشه داری است که در هرجای رشت بروید هواداران زیادی دارد و چون مشکلات مالی وجود دارد تیم به رده های پایین سقوط کرده . به همین دلیل مردم از وضعیت سپیدرود بی خبر هستند اما به هر حال دورا دور جویای نتایجش می شوند.ما هم اندازه ی شما شنیدیم که آقای نجفی قصد تیمداری ندارد و یک شرکت بورس می خواهد بیاید کمک کند و چند سال بازیکنانش را نگه دارد و بعد با انتقالش درآمد زایی کند .

 

varesh-sport.com : برسیم به مصاحبه چند وقت پیش وارش اسپرت با علیرضا روخ چکا که در آن مصاحبه ایشان از چند نفر انتقاد کردند و اسم شما را هم آوردند…

توسط یکی از دوستان به لنگرود رفتم و از تیم این شهر با ایشان همکار شدم . یک سال با هم بودیم و سال بعد ایشان به لاهیجان رفتند و از هم جدا شدیم اما من و علی با هم ارتباط داشتیم تا اینکه یک روز به او گفتم چوکا می خواهد مربی غیربومی بیاورد که از آن به بعد بود که هر روز پیش من می آمد.

با توجه به اینکه من به آقای یاری نزدیک بودم ایشان را معرفی کردم . آقای یاری ایشان را نمی شناخت و خود من سوابق شان را گفتم و از آن به بعد بود که رابطه ی من و او نزدیک شد… هم در چوکا بازی می کردم و هم به وی کمک می کردم. ایشان سرمربی چوکا شد و در پنج هفته ی اول مدیران باشگاه از غیبت های او در تمرینات ناراحت بودند و حتی به من می گفتند نتایج خوب نیست و می خواستند برکنارش کنند که من در پاسخ به آنها گفتم سرمربی زمان می خواهد و اگر چند هفته او را نگه دارید، به مرور جا می افتد .

 

تعدادی از بچه های جوانان و امید پگاه را برده بودیم که بازیکنان واقعا خوبی بودند و در کل تیم خوبی رو بسته بودیم. سال دوم که می خواستیم تیم را ببندیم به خانه آقای یاری در تهران رفتیم تا قرارداد ببندیم اما به توافق نرسیدند ! بالاخره با در خواست من و اینکه حتی به حاجی گفتم که از قرارداد من بزنید و به ایشان بدهید قرارداد منعقد شد .

ایشان گاها در سر تمرینات حرف های زشتی می زدند. شدت این حرف ها به حدی بود که یکی از بازیکنان ما که نمی خواهم از او اسم ببرم قصد داشت با وی درگیر شود اما با وساطت من آرام شد . در یکی از بازیهایمان در بوشهر و گرمای طاقت فرسای50 درجه که اکثر بازیکنان کم می آورند، روخ چکا یکی از بازیکنانمان به اسم رضوان (اسم می برم تا خودشان هم بخوانند) هتاکی می کند به نحوی که آن بازیکن تصمیم میگیرد دیگر در تمرین حاضر نشود اما وی هم با در خواست من سر تمرین حاضر شد .

مدتی ایشان به شکل نامنظم بر سر تمرینات حاضر می شدند و دلیل آن را نیز مشکلات شخصی عنوان می کردند . یادم است در آن برهه به حاجی می گفتند که مشکل مالی دارم و به پول نیاز دارم ، اما به هر حال آقای یاری هم در حد بضاعت و قراردادها پرداخت ها را انجام می دادند. بازی با نوژن را مساوی کردیم که دیدم استعفایش را نوشت و پس از آن جایی مصاحبه کرد که باشگاه نمی توانسته به تعهدات مالی عمل کند که من استعفا دادم. هنوز فایل تصویری این مصاحبه را دارم…

پس از استعفا تا دو هفته پیدایش نشد و در این مدت هم با آقای یاری و هم آقا خانی زاده مدیر باشگاه صحبت می کردم که ایشان را برگردانند اما آقای یاری دقیقا این جمله را در پاسخ گفت که ایشان خط قرمز را رد کرده است !
حتی وقتی آقای ایراندوست به تیم آمدند من به ایشان گفتم آقا نصرت به عنوان کمک روی من حساب نکن ولی به عنوان بازیکن در خدمت هستیم که این مسئله باعث شد نصرت ایراندوست به من بدبین شود .

 

بعد از دو بازی که ایشان نتوانست خوب نتیجه بگیرد آقای یاری از من خواست تا با ساسان حیدرنژاد تیم را به طور موقت در اختیار بگیریم تا ایشان شخصی را به عنوان سرمربی معرفی کنند . روخ چکا وقتی از این مسئله با خبر شد به من زنگ زد و گفت چرا قبول کردی؟که من در پاسخ گفتم بازیکن این تیم هستم و جدا از آن من و آقای یاری با هم نسبت فامیلی داریم ..خلاصه به هر نحوی که بود برگشت اما حاجی به او گفت که باید با تمام بچه هایی که در این مدت کار کردند هماهنگ باشی و او هم عنوان می کرد که من بیایم باز محمود را به عنوان کمکم خواهد بود…

سر تمرین آمد و گفت خدا جای حقی نشسته و من آمدم وخیلی چیزهای دیگر…آمدنش همان و حرف های خاصش از همان جلسه اول تمرین همان !

اینطور شد که من به مدیران باشگاه گفتم من بهتر است که بروم و نباشم اما آنها مخافت کردند و اینگونه شد که در بازی اول حتی من را در لیست 18 نفره هم قرار نداد،آن هم در حالی که مربی هم بودم.وقتی بازی تمام شد و من داخل زمین رفتم شروع کرد به هتاکی ؛ من هم فقط ایستادم و نگاهش کردم! گفتم چه بگویم وقتی با پدر خانومش رفاقت دارم ؟!

سرتمرینات به بازیکنان کاغذ می داد که محمود هادی زاده برگردد یا خیر…! هر جلسه صحبت من بود و قبل از بازی ها می گفت فلانی اگر می تواند برود تیم دیگر و به من ثابت بکند که توانایی بازی دارد.

من هم پیغام دادم من 40 سالم هست و اگر بازی می کردم به خاطر کمک به تو و یک سری از افرادی که خانواده ام بودند بازی می کردم، وگرنه مگر بازیکن با این سن می رود جایی که خودش را ثابت کند ؟ جالب آنکه به مرور زمان با 9 نفر در باشگاه درگیر شد و دو هفته قبل از پایان مسابقات بیرونش کردند.

الان هم می آید و می گوید من مدیرفنی البدر هستم در حالی که چنین چیزی صحت ندارد .

 

محمود هادی زاده

 

varesh-sport.com :در قسمتی از صحبت های آقای روخ چکا به این موضوع اشاره شد که شما در کار ایشان با آن باشگاه (البدر) اخلال ایجاد کردید…

ببینید شما مدیر یک باشگاه هستید و با یک شناختی که از طرف خودتان دارید می خواهید او را به تیم تان اضافه کنید، آنوقت یکی به شما زنگ بزند و صحبت هایی برعلیه آن طرف انجام دهد شما از تصمیم خودتان پشیمان می شوید؟ این جا عقل چی می گوید؟! مدیرباشگاه من را نمی شناسد آیا حرف من را قبول می کند؟!

به شما می گوید من مدیرفنی البدر هستم در حالی که اصلا چنین چیزی نیست. ایشان سه سال است که خانه نشین هستند و به شهرداری لنگرود که برای آقای منصوری مشکل بوجود آمده، زنگ می زند و می گوید من سرمربی می شوم.

وقعا بر چه اساسی ایشان می گوید من برایش مشکل ایجاد کردم؟! کسی که خودم او را به چوکا بردم،کسی که به او کمک کردم ،کسی که همیشه پشتش ماندم که در تیم باقی بماند را چرا باید کاری کنم تا از تیم جدا شود؟

اصلا من شماره بچه ها را به شما می دهم و خودتان بروید بپرسید که او به بازیکنان چه گفته بود و می گفت کاری که محمود هادی زاده برای من کرده است، هیچکس برایم انجام نداده!

 

varesh-sport.com : در قسمتی از مصاحبه به این موضوع اشاره شد که افرادی در تالش جو تالش و گیلک را به خاطر آنکه برخی بازیکنان را می خواستند به تیم وارد کنند به راه انداخته بودند… این مسئله را تائید می کنید؟

چنین چیزی نبوده است و خود تالش ها می گفتند بچه هایی که از رشت آوردید بازیکنایی هستند که با تمام وجود بازی می کنند. هشتپری ها واقعا تیم رو دوست داشتند چون تیم داشت نتیجه می گرفت.

این که بیاییم همه چیز را بزنیم به نام خودمان هم اشتباه هست… الان همین امید هرندی که باید 10 سال پیش به عنوان سرمربی انتخاب می شود را ببینید! وقتی که داماش در شرایط سخت مالی بود آوردند و اگر خدای نکرده نتیجه نگیرد ، دیگر مردم کاری به این ندارند که بازیکن ندارد و …

وقتی پول نداشته باشی چطور می خواهی با بازیکن برخورد کنی؟! امیدوارم که تیم نتیجه بگیرد ؛ هرچه باشد این تیم مالِ همین شهر هست اما اگر در چند هفته تیم نتیجه نگیرد آنوقت دیگر مردم به این مسئله که تیم در بی پولی استارت زد کاری ندارند …

 

varesh-sport.com :حرف پایانی شما با بازدیدکنندگان وارش اسپرت…

تشکر از شما که این وقت را برای من گذاشتید که بیایم و واقعیت ها را بگویم…

 

 

 

 

مصاحبه : مازیار- مهرداد

 

 

 

 

نظرات خود را فقط از کادر نظرات پایین همین صفحه وارد کنید و پس از تائید مدیریت برای مشاهده آن اینجا کلیک کنید