[b:7eba1629b1]عضدي يا سردار جنگل؛ الگيلانو كجاست؟/ نگاه مهندسي به دو ورزشگاه مهم رشت![/b:7eba1629b1]
ورزشگاه عضدی در مرکز شهر رشت با قابلیت دسترسی آسان و ساختار تقریبا بومیاش انس و الفتی دیرینه با مردم شهر پیدا کرده و بیشتر از ورزشگاه سردار جنگل مورد پسند مردم شهر است....
این روزها داغترین خبر در استان گیلان نه مربوط به بالا و پایین رفتن قیمت سکه و طلاست و نه بازار داغ خریدهای شب عید. آنچه این روزها برای مردمان دیار [b:7eba1629b1]کاسپین[/b:7eba1629b1] از نان شب هم واجبتر جلوه میكند داربی شمالیهاست که مدتی است الگیلانو نامش نهادهاند... و بالطبع هر تغییر و تحولی که به آن مربوط باشد در این قسمت از کشورمان مهم جلوه میكند.
داغترین خبر درباره داربی گیلان در این دو سه روزه مربوط به تغییر محل مسابقه از ورزشگاه سردار جنگل به شهيد عضدی است، البته به درخواست رشتیها. حال این پرسش پیش میآید که چرا رشتیها بازی در یک ورزشگاه قدیمی و فرسوده را به بازی در یک استادیوم بزرگتر و نوساز ترجیح میدهند؟ بحثی که در اين مطلب نه از دید ورزشی که با نگاهی متفاوت و از ديدگاه مهندسي به آن خواهیم پرداخت.
[b:7eba1629b1]احداث استادیومهای ورزشی، کیفیت فدای کمیت![/b:7eba1629b1]
امروز یا فردا قرار است ورزشگاه بزرگ اهواز افتتاح شود و چشم مردم جنوب به یک استادیوم تازهساز و مدرن روشن شود. اما آنچه هنوز مشخص نیست و در هالهای از ابهام قرار دارد درجه کیفی آن است. اینکه قرار است پس از چند صباحی مانند ورزشگاه نقشجهان اصفهان و ثامن مشهد دوباره تعطیل شود تا فاز دوم و سوم آن آغاز شود یا به مانند ورزشگاه یادگار امام تبریز با کلی نقصهای زیرساختی و مشکلات غیرقابلگذشت به همان صورت تحویل موقت، مورد بهرهبرداری قرار گیرد، فعلا بر همگان پوشیده است.
فيالواقع اینکه قرار است یک ورزشگاه در شهر عسلویه ساخته شود یا یک بیمارستان در اردبیل تفاوتی در اصول اجرا هرگز نخواهد داشت، بلکه آنچه آنها را از یکدیگر تفکیک میكند مطالعات طراحی است که به آن «فاز یک» پروژه گفته میشود. هر دانشجوی ترم اول و دوم مهندسی معماری هم میداند که آنچه در مراحل اجرایی یک پروژه عظیم باید انجام شود ابتدا فاز یک است که مربوط میشود به:
1-مطالعه نوع طرح 2- مطالعه منطقه جغرافیایی طرح 3- انتخاب سایت مناسب پس از پایان طرح تحقیقاتی 4- آغاز طراحی اولیه بر اساس شرایط منطقهای و اصول طراحی مانند اقلیم، جمعیت، فرهنگ منطقهای، فرم، نیازهای منطقه و...
حال چه چیزی باعث میشود که بخش فنی مهندسی سازمان تربیتبدنی سابق(!) یک پلان و طرح را بدون کوچکترین کم و کاستی در کرمان با اقلیم خشک بیابانی و رشت مرطوب کوهستانی و قم و یزد کویری کپی و اجرا كند بر ما پوشیده است اما حاصل کار آن میشود که در رشت هنگام تابستان رطوبت 100درصد و آفتاب عمودی غیر قابل گریز مردم را به خانهها فراری میدهد و در زمستان با بادهای موسمی و سوز سرمایی که در همه جای ورزشگاه چندین برابر بیرون از آن احساس میشود عطای ورزشگاه رفتن به لقایش بخشیده میشود.
کافی است بار دیگر طرح و فرم ورزشگاههای چهار شهری را که نام برده شد به خاطر آورید. آیا هیچ گونه تفاوتی بین آنها مشاهده میشود؟ آیا هیچگونه خلاقیت و نزدیکی با اقلیم منطقه و فرهنگ بومی و زیبایی بصری و توجه به فرم و حجم را میتوان در آنها یافت؟
از لحاظ طراحی، علاوه بر معایب گفته شده ميتوان نکات منفی ديگري هم از اين طرحها استخراج کرد كه مهمترین آن، فاصله بسیار زیاد و آزاردهنده سکوها با زمین است. این روزها که همه طراحان بزرگ در طراحی ورزشگاه مبنا را بر دید مناسب تماشاگر و به نوعی به بازی گرفتن هوادار در بطن مسابقه میگذارند، ورزشگاه سردار جنگل رشت طوری طراحی شده که انگار تماشاگر از خانه همسایه نظارهگر مسابقه است!
عدم توجه به امکانات آسایشی در طراحی به مانند مینیشاپ یا رستوران یا حتي بوفه غذاخوری، دستشوییهای اندک که اغلب از نوع باری به هر جهتی است، عدم وجود حتي یک آبخوری به دلیل نبودن سیستم لولهکشی آب شهری پرفشار در مکان ساخته شدن ورزشگاه، ورودی و خروجیهای کمتعداد و نامناسب (به نوعی که برای وارد شدن به قسمت شرقی ورزشگاه، فارغ از اینکه در کدام طرف ایستاده باشید راهی وجود ندارد جز اینکه یک دور کامل طی طریق كنيد!)، بدون استفاده بودن كل طبقه همکف به نحوی که بدون هیچ توجیه طراحی سازه ورزشگاه با یک اختلاف سطح دو و نیم متری ساخته شده و هیچ تفکری برای بهرهبرداری از ارتفاع صفر، لحاظ نشده است. و دهها نکته منفی دیگر که شاید در این مقال نگنجد.
از لحاظ انتخاب سایت و مکان استادیوم سردار جنگل رشت هم، بسیار کجسلیقگی به خرج داده شده است. جیرده(مکان استادیوم) در غربیترین منطقه رشت واقع است که از لحاظ دسترسی محلی به دلیل بنبست بودن منطقه و دور بودن از محلههای مرکزی و اصلی رشت فاصله بسیاري با بافت مرکزی رشت دارد و تنها جاده اصلی متصل به ورزشگاه تکبانده و از نوع جادههای محلی و کمعرض است.
با توجه به عدم وجود مترو و عملکرد ضعیف ناوگان اتوبوسرانی شهری حساب کنید که چقدر هزینه و زمان نیاز است تا فاصله چند ده کیلومتری از یک سوی شهر تا ورزشگاه طی شود. در صورتی که ورزشگاه عضدی در بخش مرکزی شهر رشت با قابلیت دسترسی آسان و ساختار تقریبا بومیاش انس و الفتی دیرینه با مردم شهر پیدا کرده و علیرغم مشکلاتی که دارد بیشتر مورد پسند مردم شهر است. برای دانستن میزان نامطلوب بودن ورزشگاه سردار جنگل کافی است بدانید که بین مسئولان دو تیم اول شهر رشت یعنی سپیدرود و داماش در عدم استفاده از آن همیشه دعواست.
حال اينكه چرا سرمايهها در کشور ما به این صورت به هدر میروند، و اينكه تا کی قرار است ورزشگاهها تحت هر شرايط غيراستانداردي و صرفا براي ارائه آمار ساخته شوند، سوالاتي است كه شاید وقتی دیگر بتوان به آن پاسخ داد. وقتی که در این ملک هم استادیومی مشابه آشیانه پرنده در پکن و یا آرهنای مونیخ ساخته شود.
پ.ن:
به عکسی که onlyrasht عزیز هم گذاشتن یه نگاهی بندازین تا وضعیت فعلی چمن(!) رو ببینید...
