تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان

توسط **Rashti_BaTasob** » جمعه آپريل 15, 2011 8:12 am

شاید مرور این خبر با گذشت مدتی از دربی پایتخت جذابیت خبری نداشته باشد اما در نوع خود جالب است.آرش برهانی مهاجم استقلال شب پس از بازی سر از پا نمی شناخت. دوستان او از جمله چند بازیکن استقلال با آرش در محلی حضور داشتند وبحث بر سر آن بود که دایی الان چه حالی دارد. برهانی رشته کلام را به دست گرفته ومی گوید می دانم علی آقا الان خیلی ناراحت است. می خواهم زنگ بزنم واز دلش در بیاورم!همه می گویند جرات این کار را نداری و...

آرش شماره ای را می گیرد وگوشی را در حالت اسپیکر قرار می دهد. از آن سوی خط صدای دایی به گوش می رسد. برق از چشم همه می پرد!آرش شروع می کند«سلام علی آقا-سلام آرش جان-علی آقا می دانم قواعد فوتبال حرفه ای را بهتر از من می شناسی اما با شناختی که از تعصب شما دارم مطمئنم شب سختی خواهید داشت.زنگ زدم بابت اینکه به شما گل زده ام عذر خواهی کنم. البته مقصر مدافعانتان بودند. این چه یارگیری بود که کرده بودند؟»دایی با صدایی گرفته پاسخ می دهد«حالا ما یک دربی را باختیم. قرار نیست تو یک الف بچه به من اصول مربیگری را یاد بدهی. حداقلش اینه که من آقای گل جهانم. ببخشید به قولی مثل تو چند تا مربی را با گل نزدنم بیچاره نکردم که!»

آرش هم در کری خوانی کم نمی آورد.چشمان اطرافیان او داشت از حدقه در می آمد«نه علی آقا. بحث یک دربی نیست. برو تاریخ را مرور کن. بعداز 20سال پرسپولیس در یک فصل دو بار دربی را باخته آن هم با مربیگری تو که ادعا داری آقای گل جهانی. فکر کنم یادت رفته که بازی رفت کاپیتان فرهاد کاری کرد که کاپیتان شیث را فرستادی پلی استیشن بازی کند!این داستان شعار آی بدو آی بدو که یادت هست.من هم اگر گل نمی زنم اما رکورد 10باخت را در یک فصل به نام خودم ثبت نکرده ام!من مربیانم را بیچاره کرده ام اما تو پرسپولیس وهوادارانش را بیچاره کرده ای»بحث بالا می گیرد اما در ادامه طرفین به آشتی وآرامش می رسند وبا آرزوی موفقیت برای همدیگر از هم خداحافظی می کنند. هیچکس تصور نمی کرد آرش چنین کاری کند واگر با گوش های خود نمی شنیدند باور نمی کردند.
[b:8629a10ee6]
چند روز بعد ماجرا لو رفت. کسی که آرش با او تماس گرفته بود کسی نبود جز سامان گوران. همان بازيگري که در برنامه نوروزی خنده بازار ادای عادل فردوسی پور را در می آورد.خودش می گوید یک بار بادامکی را در اتوبان دیدم به او زنگ زدم وبا صدای دایی از او پرسیدم کجاست که جای دیگری را گفت. گفتم تو که فلان اتوبان هستی. سریع بیا باشگاه تا تکلیفت را روشن کنم والبته بعد که خودم را معرفی کردم کلی خندیدیم. آرش هم که با گوران رفیق است از این هنر او برای سرکار گذاشتن دوستانش نهایت بهره را برد![/b:8629a10ee6]