حالا آنها که شنیدن کلمهی «آسانسور» ناراحتشان میکند صاحب چهارمین نامشان در تاریخ لیگ برتر میشوند تا از این حیث صاحب رکوردی بینظیر شوند.
سايت گل-
1-فصل نقل و انتقالات که شروع میشود هواداران داماش منتظرند که عابدینی به تمام وعدههایش عمل کند و تیمی پرستاره را به لیگ برتر بفرستد. تیم بسته میشود. کهکشانی نیست اما وجود ستارگانی مثل مهدویکیا و زنیدپور داماشیها را امیدوار میکند که امسال را حداقل در میانههای جدول به پایان ببرند. همه منتظرند اسمی بزرگ برای نیمکت داماش اعلام شود اما عابدینی از دینورزاده حمایت میکند. این بار عابدینی قرار نیست در انتهای راهروی منتهی به چمن بنشیند و تصمیمات فنیاش را فریاد بزند! اما انگار وقتی دینورزاده هست آن بالا در ویآیپی هم میشود برای تیم تصمیم فنی گرفت. آنها که میگویند و مینویسند دینورزاده با ستارهها کنار نمیآید متهم میشوند به دلالی و داشتن سرمربی!
دینورزاده اما مهمان همان چند هفتهی اول است و باران رشت را هم نمیبیند. تازه وقتی صحت انتقادها مشخص میشود که چاووشی و مهدوی بلافاصله پس از برکناری دینورزاده علیه او و روشهايش مصاحبه میکنند. در باشگاه اما کسی نیازی به عذرخواهی احساس نمیکند...
2-داماش هر هفته نسبت به هفته قبل با یک تبلیغ متفاوت روی پیراهنها وارد زمین میشود. به سادگي میشود فهمید این اتفاق نمیتواند عادی باشد. چند سوال پیش میآید؛ آیا داماش با اسپانسرهایش قرارداد هفتگی میبندد؟ آیا تمام این شرکتها متعلق به مالک متمول داماش هستند؟ نوشتن هر جملهای در این باره اتهام حاشیهسازی برای تیم فوتبال رشت را با خود به همراه دارد. حتی از اعتراضات تندوتیز زنیدپور هم سخت میشود نوشت. مردم رشت هنوز به این باور نرسیدهاند که نامهای بزرگ حواشی بزرگی هم میسازند. هواداران داماش گمان میکنند فلان سایت و فلان روزنامه و فلان مجله و فلان آدم با داماش مشکل دارند و تمام این حواشی زاییدهی ذهن آنهاست برای ضربه زدن به تیم داماش!
3-چرا کسي نقش روزنامهنگاران را –نهبهعنوان قشری محترم بلکه بهعنوان دلالانی که به این لباس درآمدهاند!- برملا نمیکند؟ تازهترین افاضات مدیر روابطعمومی داماش شايد حرفهاي عجيبي نباشد برای باشگاهی که در پاسخ به عدم ارسال هوادار به بازیهای خارج از خانه چنين بهانههای خندهداري دارد: «هوادارها ممکن است دست به کارهای کنترلنشده بزنند!». مشکل تیم رشتی اما نه هوادارانش هستند و نه خبرنگاران. مشکل فقدان اعتمادی است که به نظر میرسد به طور کلی در مناسبات مدیران باشگاه داماش گیلان رنگ باخته است.
4-حالا داماش یکی از دو قربانی لیگ برتری داستان شوم اختلاس است. تغییر نام مجدد این باشگاه در آیندهای نزدیک تمام رویاهای هوادارانش را برای رسیدن به ثبات بر باد خواهد داد. حالا آنها که شنیدن کلمهی «آسانسور» ناراحتشان میکند صاحب چهارمین نامشان در تاریخ لیگ برتر میشوند تا از این حیث صاحب رکوردی بینظیر شوند. حقیقت تلختر اما اين است که فوتبال خصوصی در ایران که نمونههای سابقش استیلآذین و ابومسلم و استقلال اهواز بودهاند پایانی جز سقوط ندارد و نمیشود امیدی به ثبات فوتبالی داشت که قرار است روزی خصوصی شود. امروز دلایل و نمونههای زیادی وجود دارد که ثابت میکند تزریق پول به فوتبال به تنهایی کافی نیست و بدون تغییر سازوکارها هیچ اتفاق سودمندي رخ نميدهد.
نویسنده:محمدحسين عباسي/ رشت
http://www.goal.com/iran/news/1825/%D8% ... 8%A7%D8%B4