توسط onlyrasht » چهارشنبه سپتامبر 21, 2011 9:36 pm
اومدن فقرو از بین ببرن ... فقر دو برابر شد ... اومدن به زور حجاب سرکنن ... وضع بدتر شد ... اومدن بیکاری رو از بین برن ...بیکار دو برابر شد ...تنها چیزی که رونق داره اینه که بسیجی باشی و بتونی از امکانتش بهره ببره ...که این یه قلم هم اصلا تو خونه ما نیست .. به همبن خاطر نمیتونیم یه سالن تو محلمون کرایه کنیم .. تمام سانسها مختص بسیجیا شده .. اخه من میبینم بیشتر اینا از همه بدترن ...فقط ریش گداشتنو ..ما بقی ماجرا ... اینا راهش نیست .. راههایه دیگه ای هم وجود داره ... تفریح بچه هایه اینجا چیه ... برن قلیون سرا ... یا ورزش.... میان به بچه های خیابون میگن اقا اینجا جمع نشید .. اشانه گیم شیمی رو زیاده بوسته ... دو روز بومویید ایا امرا امرو نهی کونید .. میگه اقایون بهتون گفتم .. دیگه با خودتون ... بعد یه ربع میبینیم بچه های یگان اومدن میگن چی شده ... میگن شماها قلدرید ... دفعه اخر باشه اینجا پاتوق میکنید .. بعد ما بهش میگیم اینجا پاتوق نکنیم چی بکنیم ... میگه برید ورزش .. کار دیگه ای بکنید ... میگیم اخه برادر ما میخواستیم همین جامعه الحسین بریم سالن .. مرده به ما گفت این سانس برای شماست ... بعد 5 دقیقه میگه اینو خواهرزاده غلی قاسمی کرایه کرده ... بقیه سانسها هم برادرایه دیگمون
سیستم اشتباهه .. سیستم یه چیز دیگه ... کلا ماجرا یه چیه دیگه ...
شهر باران های نقره ای
سرور تاج و لنگایی /// داماش ما رشتیایی
ابشک سسک فابرگاس