توسط monfared » سه شنبه ژانويه 21, 2014 8:48 pm
به نام خدا
[align=justify]
سابقه ی قلم نگارنده ی این سطور، خود گواه است بر حمایت بی شایبه ی نویسنده از امیر عابدینی، به عنوان امیر داماش و اعتقاد به تبعات حضور مثبت وی بعنوان مردی که سکاندار عرصه های مدیریتی در کشور بوده ...
اکنون همان قلمی که روزی صادقانه، برای نخستین بار عنوان " مردی که بدون چتر زیر باران رفت " را به وی اطلاق کرد، عتاب " مردی که جز با چتر، زیر باران نمی رود" را شایسته وی می داند ...
دیگر ... روایت حرف و حدیث چند ساله ی داماش، از حوصله ی همه خارج است ...
نویسنده و نه هیچ مخاطبی نیز صبوری مرور رنج نامه ها را ندارد؛
پس کوتاه و مختصر ...؛
امیر عابدینی حق ندارد با نام و سرمایه های این شهر هر آن گونه که دوست دارد رفتار نماید.
در طی چند سال اخیر و در پی آشفتگی های همیشگی مالی در تیم داماش، وی همواره از سرمایه های بومی به تبع ( و بهانه ی ) جو حاکم بر شهر و در واقع به عنوان نیروی ارزان کار استفاده نموده تا هم از فشار سکو ها کاسته و هم بار مالی تیم را کاهش داده باشد.
ضمن این که از عرق بومی در جهت افزایش برایند موفقیت تیمی بهره برده باشد.
در رده ی بازیکنان، آن چه از شنیده ها حاکی ست، بازیکنان بومی بعضا دیرتر و کمتر به مبالغ قراردادی خود رسیده اند و در میان مربیان، افراد بومی همواره با خلوص نیت و اگر چه با بی تجربگی ... دل به همکاری با وی داده اند ...
امیر عابدینی حق ندارد این گونه سرمایه های استان و بالاخص شهر رشت را به بازی گرفته و بسوزاند.
صرفنظر از تجربه ی کم ناظمی و عدم اعتماد وی به نقد های وارده، او یکی از ستاره های این شهر به شمار می رود که این ستاره سوزی جز به زیان شهر، نسل حاضر و بعدی در رشت نخواهد بود.
به زعم نویسنده اگر چه با بضاعت فعلی، با درایت و اعتماد به نیروهای جوان، شاید می شد سرنوشت دیگری برای داماش رقم زد، اما واقعیت جز این نیست سکانداری این کشتی که هم دریای متلاطم، هم بدنه سوراخ، سرنشین شنا نابلد، و هم لنگر شکسته دارد ... از ناخدا سرآلکس فرگوسن هم بر نمی آید ...
به راستی اگر جدال بازیکنان با ناظمی، به منزله ی عدم تعامل وی با تیم بوده و منجر به ناکامی نتیجه ی همکاری این ستاره ی سال های نه چندان دور این شهر با تیم محبوب رشت باشد، عابدینی به عنوان ناظر قضایای درون تیمی موظف به برکناری وی پیش از برون ریزی بحران بود.
نهایتا از ادامه ی همکاری ناموفق ناظمی با داماش، تعبیری جز پهن کردن دام برای برکناری وی به حکم سکو ها ( با قرار دادن ناظمی مقابل سکو ) نمی توان برد...
و اما در آخر یک پرسش ساده از امیر عابدینی؛
آیا عدم تحقق واگذاری داماش پس از چند سال، داستان قویدل، محجوب و ... به معنای ناتوانی و عدم تعامل امیر عابدینی در اداره ی امور و واگذاری داماش محسوب نخواهد شد؟!؟ و کی؟! و چگونه؟! ایشان به دلیل این همه ناتوانی و عدم تعامل، از داماش عزیز برکنار خواهند شد ...!؟
[/align]
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط
monfared در سه شنبه ژانويه 21, 2014 9:45 pm .