.....>زنگ تفریح< ....

[RASHTBOY]

[ali_damashi]

[img:31703730d6]http://8pic.ir/images/88761079684734048963.jpg[/img:31703730d6]

موج مکزیکی

[RASHTBOY]

[color=red:f26c79b35d][b:f26c79b35d]در دید اول ، عکس زیر تصویری سیاه و سفید و نامفهوم به نظر می رسد اما عکس مذکور به وسیله هلی کوپتر از پرواز انبوه مرغان دریایی در آلاسکا گرفته شده است .[/b:f26c79b35d][/color:f26c79b35d]

[ba-taasob-2]

مرغ و انزلیچی که به خیر و خوشی
عقد نموده زن و شوهر شده
اول ماه عسل خویشتن
روی نمودند به اطراف ده
کارگزاری ز ادارات شهر
از بدی حادثه ز آنجا گذشت
همچو که افتاد نگاهش به مرغ
چشم وی از دیدن او خیره گشت
گفت که ای مرغ تپل، خوشگلم
کشته مرا هیکل رعنای تو
جمله کوپن های من کارمند
باد فدای قد و بالای تو
گر برسد بر بدنت دست من
جان کنم ای مرغ به قربان تو
گاه خورم سینه ی چاق تو را
گاه به دندان بکشم ران تو
چون که شنید این متلک ها ز او
زد به سر شوهر خود ، نو انزلیچی
گفت : چرا بی رگ و بی غیرتی
خاک دو عالم به سرت ای انزلیچی
از چه به آن راه زنی خویش را
کاش که میمردم از این ماجرا
تو مثلا مرد * ؟ بی وجود
او بخورد سینه و ران مرا؟
گفت انزلیچی ای زن زیبای من
از سخنش ره به کجا می برد؟
چون که ننه مرده بود کارمند
تخم تو را هم نتواند خورد

"هالو"

[MEHRDAD]

[color=black:457c20674a]
[b:457c20674a]خاطرات جالب یک جنین[/b:457c20674a]

تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کردم و فعلا برای مسکن، رحم را برای چند ماه اجاره کردم، البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه!
اظهار وجود:
هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد.
زندان :
گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس ۹ ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟!!
فرق اینجا با آنجا :
داشتم با خودم فکر می کردم اگه قراربود ما جنین ها به جای رحم مادر در جایی از بدن پدرها زندگی می کردیم چه اتفاقاتی می افتاد:
- احتمالا در همان هفته های اول حوصله شان سر می رفت و سزارین می کردند !
- کشوی میزشان را از طریق هل دادن با شکمشان می بستند !
- اگر ویار می کردند باعث به وجود آمدن قحطی می شد!
- به خاطر بی توجهی تا لحظه زایمان هم سراغ دکتر نمی رفتند و احتمالا در اداره وضع حمل می کردند!
- اگر بچه توی شکمشان لگد می زد ،آنها هم فورا توی سرش می زدند تا ادب شود !
بلوتوث:
امروز موقع سونوگرافی هرچی برای دکتر دست تکون دادم که از من عکس نگیر نفهمید،الان حسابی نگران شدم می ترسم عکس هایم پخش شوند چون از نظر پوشش اصلا در وضعیت مناسبی نبودم.
اعتمادسازی:
امروز همش می خواستم بروم گشت و گذار اما مادر اینقدر نگران گم شدن من است آنچنان مرا با بندناف بسته است که نمی گذارد دور شوم.
موج مکزیکی:
اینکه بعضی وقتها حسابی قاط میزنم به خاطر امواج موبایل است.مادرم،نمی شود به احترام من کمتر اس ام اس بازی کنی؟ فردا روز اگر نوار مغزیم مملو از موج های مکزیکی بود، تقصیر خودت است …! راستی از پارازیت ها چه خبر؟!
سکوت سرشار از ناگفته هاست:
از بس به خاطر سکوت اینجا عقده ای شدم که تصمیم گرفتم به محض تولد فقط جیغ بزنم تا تخلیه شوم …
چندبار مصرف:
لابد شنیده اید که یک نفر می رود و از فروشنده می پرسد که آقا نان یک بار مصرف دارید؟و فروشنده میخندد و می گوید مگر نان چند بار مصرف هم داریم؟؟
خواستم بگم اصلا هم خنده دار نیست اینجا هر چیزی که به من برسد دوبار مصرف است !!
جغرافیای بدن:
فکر کنم در قطب جنوب هستم چون در این مدت اینجا همیشه شب است…
رخصت :
خب کم کم باید گلویم را برای گریه آماده کنم می خواهم چهار گوشه رحم را ببوسم و با لگدی که به در و دیوار میزنم برای خروج رخصت بخواهم .
مادرم ممنونم…دیگر مزاحم نمی شوم….
اولین نفس:
کمی استرس دارم همین طور که به لحظه خروج نزدیک می شوم قلبم تندتر می زند .همه چیز دارد از یادم می رود و احساس میکنم بعد ها چیزی از اینجا به خاطر نمی آورم…آخ یک نفر دارد مرا بیرون می کشد!
…آهااااای من که هنوز حرفهایم تمام نشد...[/color:457c20674a]

[The_King_of_rasht]

تو ﻓﻴﻠﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻮﺳﻒ ﺍﮔﻪ ﺑﺠﺎﻱ ﮐﺘﺎﻳﻮﻥ ﺭﻳﺎﺣﻲ ﺗﻮ ﻧﻘﺶ ﺯﻟﻴﺨﺎ ﺍﺯ ﻧﻴﻮﺷﺎ ﺿﻴﻐﻤﻲ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻴﮑﺮﺩﻥ ، ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻮﺳﻒ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﻣﻴﮑﺮﺩ

[Forza-Rasht]

[miladcivil]

برترین های نشنال جئوگرافیک III - 2013

http://zistnews.com/News.aspx?ID=9936

[Soheil7004]

وقتی بچه بودم همش با خودم فکر میکردم کی این ضرب المثل ها رو میسازه؟!
این بود که به فکر افتادم تا من هم ضرب المثل بسازم!!
ضرب المثلی که ساختم این بود: «تلویزیون با هر دکمه ای روشن بشه با همون دکمه خاموش میشه»!!!

[Soheil7004]

خاطرات یه پسر بد:
من بایه دختره خانواده دار و خیلی خوب آشناشده بودم و نامزد کرده بودیم.این نامزد من یه خواهر کوچیکتر از خودش که انصافا هم خوشگل بود داشت.این خواهر نامزدم خیلی دورو ور من میومد و نامزدم یه جورایی بدش میومد.یه روز خواهر نامزدم بهم زنگ زد گفت سلام بیا خونه رویا (نامزدم) حالش بد شده بدو بیا.منم بدو رفتم دیدم کسی خونه نیس جز خودش.اومد پیشم گفت اگه بهم یکم پول بدی میزارم بهم نزدیک شی و رفت بالا.منم سرمو انداختم پایین رفتم طرف درب خروجی هنوز چندتا پله پایین تر نرفته بودم که نامزدمو باباش با چشمای گریون اومدن جلوم و باباش گفت به خانواده ی ما خوش اومدی تو از امتحانت سربلند بیرون اومدی.از اون روز خیلی میگذره ولی هنوز کسی نمیدونه داشتم میرفتم کیف پولمو ازتو ماشین بردارم.
همینجاست که باید بگی خدا میتونستی مچمو بگیری اما دستمو گرفتی...

[RASHTBOY]

[b:ad566f70f9][color=darkblue:ad566f70f9]با یاد روانشاد حسین پناهی ، جمله ای از ایشان نقل می کنم

ایشان عنوان کردند : فقیرترین انسان های کسانی هستند که در این دنیا فقط پول دارند !

روحش شاد[/color:ad566f70f9] [/b:ad566f70f9]

[ParhamRashti]

یه روز یه انزلی چیه میاد رشت پیش دوست رشتیش.بعد دوستش بهش میگه همین

حالا از 1 تا 43 بشمار،انزلیچیه یه خرده فکر میکنه بعد از چند ثانیه شروع میکنه به

شمردن میگه 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24

25 26 27 27 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39...اینجا یه خرده وای میسته میگه

چ...چهه ای افشین چاووشیییییییی چی گلی امره فوخاسی!!! بعدش ادامه

میده 41 42 43.

[golsar-boy]

گزارشگر برنامه در شهر شبکه تهران: آقای حسن زاده شنیدم قراره دادستان کل تهران شوید آیا حقیقت دارد؟
حسن زاده : بله ، به لطف خدا و حمایتهای ویژه قرار است به این مقام ارزشمند نائل گردم تا بتوانم اوضاع نابسامان شهر را سامان بخشم.
گزارشگر: آیا از تجربیات کمیته انظباطی نیز بهره خواهید برد؟
حسن زاده : بله قطعاً همینگونست، قصد دارم تا از این تجربیات مفید که در پاک کردن جو استادیومها کاملا موثر بوده به عنوان مثال بازی تراکتور-پرسپولیس در تبریز و یا استقلال-پرسپولیس و استقلال-تراکتور در تهران و پرسپولیس-داماش در تهران و ... بهره ببرم.
گزارشگر: عذر می خواهم متوجه نشدم چگونه این تجربه را در اینجا اجرا می نمایید؟
حسن زاده : با یک حرکت ابداعی، بنده قصد دارم تا اگر از این پس در تهران خانه ای آتش گرفت رئیس سازمان آتش نشانی را حبس نمایم، اگر تصادفی صورت گرفت رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی را جریمه کنم و اگر سرقتی انجام شد رئیس آگاهی باید محکوم گردد. بدین گونه آنها موظف می شوند به بهترین نحو ممکن وظیفه خود را انجام دهند تا دیگر شاهد مواردی اینچنینی نباشیم.

منبع : بازخوانی ذهن حسن زاده

[eshgh-damash]

ين پست و مقام و جاه و دنيا


چون لنگ حموم بوده باشد

امروز به پاي توست بسته


فردا ز كمر گشوده باشد
چون بي خبر از تو مي ربايند


حيثيت تو زدوده باشد
عاقل بود آن كه كسي كه زيرش
يك شورت به پا نموده باشد


هالو (محمدرضا عالی پیام)

[RASHTBOY]

[b:d6ebf2f970][color=red:d6ebf2f970]نمونه واقعی یا الگو[/color:d6ebf2f970][/b:d6ebf2f970]



[size=18:d6ebf2f970][color=darkblue:d6ebf2f970]نمونه ساخته شده[/color:d6ebf2f970] [/size:d6ebf2f970]