http://khazaronline.com/view.aspx?op=2&id=1240
به استقبال داربي شمال: بوسه به جاي سنگ
نویسنده: رادني ديدار شنبه، 5 مرداد 1392
خزرآنلاين: پنج شنبه شب در دومين هفته از ليگ برتر دو تيم پر هوادار گيلاني در مسابقه اي که چند سالي است از سوي هوادارانشان، الگيلانو نام گرفته به مصاف هم مي روند. مسابقه اي که ارزشش براي ساکنان شمال کشور به اندازه کل ليگ است. اما چند صباحي است که حاکم اصلي اين مسابقه چيزي غير از فوتبال است!
115 بازدید| چاپ | کد خبر: 1240 | دسته خبر: يادداشت | نظرات 0 نظر
به گزارش خزرآنلاين، پاي ادعا که به ميان مي آيد صحبت از تمدن چند هزار ساله و فرهنگ متمايز با تمام ملل جهان و شهره ي آفاق به روشنفکريمان گوش فلک را پر مي کند، اما وقت عمل که مي رسد در ميانمان هم خفاش شب يافت مي شود و هم متجاوزان باغ خميني شهر! هم توانايي خالي نمودن جيب همسايمان را داريم و هم دريدن پيراهن راننده ي ماشين بغلي را که چرا کمي زودتر از ما جاي پارک را پيدا کرده است! فوتبالمان هم که براي خودش نوبري است از معجون هزار جوشانده!
در بريتانيا شب عيد کريسمس هم مسابقات را تعطيل نمي کنند تا مردم شب عيدشان را با فوتبال بگذرانند. آري آنها از فوتبال لذت مي برند و با آن زندگي مي کنند. درست بر عکس بعضي از ما، که خشم مي کاريم و نفرت درو مي کنيم.
کمتر از يک هفته ي ديگر ديدار جذاب و مهيج ملوان - داماش که مي توان آن را دومين داربي برتر کشور لقب داد از راه مي رسد. مسابقه اي که توانايي آن را دارد هيجان را به اوج برساند و جامعه ي فوتبال را با يک فوتبال ناب سيراب کند. داربي که شايد نسبت به داربي پايتخت آن همه ستاره ندارد و مخاطب، اما جنسي دارد از نوع فوتبال خالص شمالي ها که قابل مقايسه با هيچ کجا نيست.
اما متاسفانه هنوز هيچي نشده به جاي لذت بردن از هيجان يک مسابقه ي پرشور توسط مردم شمال، بوي نفرت انگيز تفرقه و کينه همه جا را پر کرده. آماج فحاشي ها و توهين و تحقير نمودن هاي قومي و تاريخي از دو طرف داستان، آن چنان جو منفي و چندش آوري از خود به جاي گذاشته که نمي توان در کوتاه مدت اميد ديدن يک الگيلانوي سالم را در ذهن متصور بود.
نکته دردناک قضيه در اين است که مردم اين خطه از ميهن شهره ي روشنفکري هستند و گيلان را در تاريخ ايران زمين دروازه ي ورود تمدن مي دانند! اما بي محابا رکيک ترين دشنام ها را نثار هم مي کنند و با غير فوتبالي ترين شکل ممکن سعي در توجيه عمل خود مي نمايند.
فوتبالي که مي توان از آن به اوج لذت رسيد و ديو کينه و تفرقه را به داخل چراغ جادو بازگرداند، اگر خود به يک عامل نفرت تبديل شود به يزدان سوگند که به هيچ نمي ارزد!
"زمان نمي گذرد.
صداي ساعت شماطه بانگ تکرار است.
خوشا به حال کسي،
که لحظه لحظه اش، از بانگ عشق سرشار است."
فريدون مشيري
-----------------------------------
از اسم سایت خوشم نمیاد
