قصه ای نو یا روایتی تکراری ( به بهانه آغاز رقابتهای لیگ )

[Majid_Rasht]

[size=18:7ecfaff8f8][color=black:7ecfaff8f8]قصه ای نو یا روایتی تکراری ( به بهانه آغاز رقابتهای لیگ )[/color:7ecfaff8f8]
[/size:7ecfaff8f8]
[align=justify:7ecfaff8f8][size=14:7ecfaff8f8]و اینجا سوت اغاز فصلی نو از لیگ برتر فوتبال ایران زده شده ، لیگی که رکورد ارقام نجومی قرار دادهای آن از مرز میلیارد گذشته و جامعه ایرانی را از وجود این ارقام عجیب و غریب شوکه کرد ،لیگی که عدالت ورزشی را به طرز وحشتناکی زیر سئوال برد و این در حالی بود که در قسمتی دیگر از این سرزمین لیگ امسال برای مردمانش شباهت های غریبی با آغاز فصل قبل داشت .
هواداران داماش دقیقا در همین روزها در دلهره "بودن و یا نبودن" غرق بودند. شرایط سخت تیم و مصاحبه های مدیر عامل و عدم همکاری مسئولین اجازه نداد تا دل هواداران این تیم لحظه ای آرام گیرد و در چنین شبهایی داماش اولین دیدار خود را مقابل فولاد انجام داد نتیجه ای که گرچه به تساوی انجامید اما در دل هواداران احساسی از غرور بابت جانفشانی بازیکنانی فرا گرفت که هنوز نیمی از مطالبات فصل قبل خود را هم دریافت نکرده بودند ! در طول فصل قصه پر نشیب فراز امیدواری ها و نا امیدی ها برای این تیم تکرار شد و حوادثی که سرانجام منجر به قرار گرفتن داماش در میانه های جدول شد .
اما یک سال بعد انگار قصه تکراری برای داماش و هوادارانش شکل می گیرد در آستانه آغاز فصل بار دیگر جناب مدیر عامل صحبت از انحلال می کند و آب سردی بر پیکر هواداران امیدوار این تیم می ریزد . اینکه این صحبتها از چه سیاستی نشات می گیرد جای این مطلب نیست ، اما اینکه برای بیان آن دو روز قبل از آغاز مسابقات تصمیم گیری می شود جای پرسش و تعجب بسیار دارد ، مطلبی که امیر عابدینی سعی کرد با مصاحبه دوم خود و اعلام حضورش در اولین مسابقه از بار منفی آن بکاهد .
اما با همه این احوال سایه آن مصاحبه مانند یک بختک بر دل هواداری سنگینی می کند که امروز شاید بیشر از هر زمانی احساس تنهایی می کند .
اینکه داماش این فصل یکی از بومی ترین تیمهای تاریخ استان را روانه لیگ برتر می کند ، در دل همه نوری از امید تابانده ، تا این تیم در کنار غیر بومیانی که تعصب خود را به تیم ثابت کرده اند بتواند فارغ از حاشیه های بی رحم به نتایجی ارزشمند دست یابد گرچه نگرانی از عدم نتیجه گیری برای ضربه ای که به بومی گرایی خواهد خورد نیز صد چندان گشته است . اما شاید در این روزها نگرانی های جناب مدیر عامل برای هدایت و مدیریت این تیم قابل درک باشد اما بدون شک پرهیز ایشان از مصاحبه های انواع خبرگزاری ها که ایشان را هنوز به چشم مدیر عامل قرمزها می بینند و جوابهایی که تنها می تواند بحران را بیشتر به تیم وارد کند بتواند شرایط بهتری فراهم کند مصاحبه هایی که معلوم نیست بصورت رسمی انجام می شود و یا نه یک خبرنگار موبایل بدست در پیاده رو با مدیر در حال حرکت انجام می دهد ! شاید مدیر عامل محترم خود بهتر می داند که داماش به مصاحبه هایی مانند آنچه ایشان با رادنی انجام داد نیاز دارد که در عین بیان مشکلات و زیر سئوال بردن کسانی که کم کاری می کنند محرکی برای حرکت تیم به جلو باشد .
اما اینکه امروز و در این شرایط داماش از چه اهرمی بیشترین استفاده را خواهد برد بدون شک حضور هواداران پر تعصب این تیم است ، هوادارانی که اگر بتوانند مسائل حاشیه ای را از خود دور کنند برگ برنده این تیم محبوب استان خواهند بود ، آنها بارها ثابت کرده اند که چه پتانسل قوی و عظیمی برای رسیدن داماش به اهدافش هستند ، هواداری که متاسفانه نه تنها حمایت نشده بلکه بارها با عدم واکنش صحیح مسئولین مورد اجحاف قرار گرفته بدون شک قصد دفاع بی چون و چرا از این هوادار نبوده که عملکرد ایشان نیز جای نقد داشته اما بدون تردید اگر قرار نقد باشد آقایانی که باید مسئولیت ساماندهی و هماهنگی و کنترل این هوادار را به عهده بگیرند بیشتر از همه باید مورد سئوال قرار بگیرند ! کانون هوادارانی که دیگر تکرار نامش نیز مضحک به نظر می رسد در این یک سال گذشته جز چند بیانیه نه تنها هیچ حرکت مثبت دیگری انجام نداده بلکه همه امیدواری هواداران برای تشکیل یک کانون منسجم که بتواند پشتوانه ای برای هوادار باشد و نیز بر آنان تاثیر گذار را بر باد داده . اینکه این کانون به پشتوانه مالی نیاز دارد تا حرکتی انجام دهد شاید کاملا قابل رد کردن نباشد اما خود آقایان بهتر می دانند که بسیاری از کارها بیشتر از منابع مالی به همت و عزم و تعصب نسبت به تیم و هوادار نیاز داشته ، عدم پاسخگویی به درخواستهای هواداران کمترین پل های ارتباطی این تشکل با هوادار را از بین برده ! هواداری که باید اینروزها می دیدید که با چه شور و عشقی در تحرک آغاز فصل بوده !
آقایان اینجا صحبت از یک عده جوان است که حتی اکثرشان منابع مالی خوبی هم ندارند یا دانشجو هستند و یا دنبال کار نه مانند گردن کلفتهای پایتخت نشین هوادارسرخ آبی ها بسته های تراول پول خردشان است و نه بشین و برخواستی با نمایشگاه دار های بالای شهر دارند و نه . . . همه داشته های این بچه ها دلی است که به عشق یک شهر و تیمشان می تپد ! آنها اینروزها با دست خالی عشق و تعصب و همت را معنی کرده اند ! آنها برای کارهایی که می کنند کوچکترین حمایتی از کسی ندیدند نه پشت میز نشستند و نه برای تصمیماتشان " اما و اگر " آوردند، فقط خواستند ! با دلشان خواستند و اگر هزار بار بر دستانشان بوسه زده شود باز جوابگوی عشقی که به این شهر و تیمشان نثار کرد ه اند نخواهد شد .
و بعد از یک سال این هوادار همچنان نگران اما امیدوار تر از همیشه به غیرت و عشق بازیکنانش به همت و اراده مربیانش و نیز تدیبر مدیران تیم و حمایت همه کسانی که در هوای این آب و خاک نفس می کشند فصلی نو را به انتظار نشسته است .[/size:7ecfaff8f8][/align:7ecfaff8f8]

مجید محمدی
تابستان 1392

[The_King_of_rasht]

فکر کنم در آستانه لیگ به همچین مقاله روحیه بخشی احتیاج داشتیم.
با تشکر از آقای محمدی

[golsar-boy]

مقاله بجایی بود . بسیار متشکر از تحریر زیباتون