[quote:e9a580662e="mohammadss22"][quote:e9a580662e="samblack"][quote:e9a580662e="pouri_sb"][quote:e9a580662e="samblack"]آقا واسه بار دوم میگم
آقا یکی به ماهم بگه چی شده.ما که نبودیم.موضوع حواشی چیه؟ 11 شب چی شد؟ کوتوله کیه؟ من که گیج شدم هوووم؟!
اگه نمیشه پیغام خصوصی بزارین

[/quote:e9a580662e]
پیغام داری آبرار

[/quote:e9a580662e]
گرفتم آبرار مرسی

[/quote:e9a580662e]
به منم خبر بدین چی شده؟؟[/quote:e9a580662e]
the king of rasht: با عرض سلام
متاسفانه یا خوشبختانه برگشتم برای گفتن چند تا مطلب:
1_اصلا و ابدا به داور فحاشی نشد
2_منهای درگیری های گوناگون بین هواداران، همه عالی بودند
3_گزارش رادیو رو بیخیال ولی این رو بگم که یکی از ضعیف ترین بازیهایی بود که توی عمرم از داماش دیده بودم(فقط یک کرنر در90 دقیقه بدون موقعیت صد در صد گل)
4_تشویق جهانگیر عسگری و علی دایی توسط هواداران
5_حضور گسترده گیلانی های مقیم قزوین در استادیوم رجایی
6_نشستن محمد مختاری در بین هواداران!!!
7_پاره کردن بنر امید هرندی در استادیوم به دستور علی احمدی سراوانی(به گفته مامور نیروی انتظامی که بنر رو پاره کرد)
8_سراوانی و مرغوب مورد عنایت شدید هواداران قرار گرفتند.
9_در آخر بازی به ترکیب عابدینی!! اعتراض شد.
10_امید هرندی در دقایقی از بازی تشویق شد.
11_بی حرمتی ودرگیری آقای علی رضا نظیف کار به هوادارانی که200 کیلومتر راه اومده بودند در بیرون از استادیوم به همراه پدر و پسر خاله ایشون که طبیعتا با جواب متقابل و دندان شکن از طرف هواداران همراه بود(خدا به داد لوسیو برسه،شب دراز است و قلندر بیدار!!)
12_حضور گسترده هواداران و برخی از مردم رشت در ساعت 11 شب در جلوی باشگاه و کشیدن گوش بی غیرت ها!!!! در گیری لفظی هواداران با کادر فنی و بازیکنان(کتک خوردن شدید شهرام حمیدی مسئول تداراکات و دال آوردن و * فنگ مرغوب و سراوانی)
این همه ماجرا بود
شب همگی بخیر
هو کردن گزارشگر نود ..
aberar1989 : آقای سراوانی میدونم داری کامنت ها رو به شکل کاربر مهمان میخونی
یه چیزو بهتون توضیح بدم خیلی جالبه
دقیقه 5 بازی بود بنر هرندی روی فنس بود و همه داشتیم شعار همه حمله رو میخوندیم.یه آن دیدیم که مامورها حمله کردن به سمت بنر و بنر رو پاره کردن.به ماموره گفتم بنرو چی کار داری.مشکلش چیه.گفت به من چه.مسئولای تیمه خودتون گفتند پارش کن.گفتش همون کسی که پیراهن سرمه ای پوشیده رو نیمکت نشسته گفت پاره کنید.اسمش رو که دیگه نمیخوام رو زبونم بیارم.فقط بگم از خودم متنفرم که فکر میکردم دله این آدم واسه ما میسوزه.متنفرم از خودم.غلط کردم برا غلط کردم...