به تو که میگویی: گیلک بیغیرت است؛

به نام خدایی که دریای همیشگی کاسپین را آفرید
به نام خدایی که گیلان را مهد تمدن و فرهنگ افرید
من گیلكم...من رشتیم...من گیلانی ام...به گیلانی بودنم افتخار میكنم...درود بر هر چی گیلك و رشتیه...
***
به تو که میگویی: گیلک بیغیرت است؛
بله نارفیق، گیلک بیغیرت است و تو باغیرت.
اگر چشمگیر بودن عظمت سپاه دیلمیان در ارتش ایران باستان و اثرگذاری شگرفشان در شکست والرین، امپراتور روم بیغیرتی است، گیلک بیغیرت است. اگر دو و نیم قرن مقاومت در برابر هجوم اعراب در حالی که تمام ایران به چنگ تازیان افتاده بود و مبارزه دلیرانه «موتا» سردار دیلمی ِ سپاهیان ری و گیلان و آذربایجان در برابر اعراب بیغیرتی است، گیلک بیغیرتترین ِ بیغیرتهاست.
اگر این موضوع که گیلکان برخلاف سایر نقاط ایران که اغلب با جنگ و شمشیر به اسلام رو آوردند، دو قرن و نیم بعد از هجوم اعراب و آن هم با فکر و اختیار، دین اسلام را از علویانی که برای نجات از خلفای عباسی به گیلان پناه آورده بودند پذیرفتند، اگر این امر بیغیرتی است، خوب بله، گیلک بیغیرت است.
اگر پیشتاز بودن در نهضت بیداری و مبارزات مشروطه و فتح تهران در کنار همرزمان آذری و بختیاری بیغیرتی است، بیغیرتتر از گیلک وجود ندارد.
قومی که مردش میرزاکوچکِ بزرگ باشد که از بیم برادرکشی، از جنگ با قزاقان ایرانی طفره میرفت و حتا با اسیران جنگی نیز به صحبت و ارشاد میپرداخت و همین میرزا در مقابل عناصر وابسته و بیگانه چون ببر میغرید و قومی که زنش «هیبت» باشد که پابهپای شوهرش ششلول و پاتاوه میبست و در جنگلهای سیاهکل و دیلمان میجنگید و پس از دستگیری نیز زیر شکنجههای ماموران مشیرالدوله لب از لب وا ننمود، قوم بیغیرتی بیش نیست!
اگر به دلیل ارتباط با کشورهای اروپایی، گذار از مناسبات عشیرهای و قبیلهای و حرکت در مسیر مدرنیسم و صاحب فکر بودن و نگرش بیتعصب به مسائل داشتن و انسان دیدن ِ زن، بیغیرتی است، گیلک بیغیرت است و اگر حیوان دیدن ِ زن و خوشبینانهتر، ضعیفه و منزل و بیادبی و... دیدن زن غیرت است، اگر خشکمذهبی و خشکمغزی و کور و تعصبی و جَوگیر بودن غیرت است، تو باغیرتترین باغیرتان عالمی!
اگر در گرما و سرما پا را تا زیر زانو در آب فرو کردن و زالوهای بیجار (شالیزار) را از پای کندن و تابستان زیر تیغ آفتاب درو کردن محصول و جان کندن و پیشفروش و پیشخور کردن میوه روی درخت و محصول روی زمین از فرط نداری بیغیرتی است و اگر در انحصار داشتن تمام امکانات رفاهی و تحصیلی و صنعتی و اشتغالی و دو قورت و نیم باقی داشتن و ادعای مستعد بودن، غیرت است، البته که گیلک بیغیرت است و تو باغیرت.
اگر مشارکتِ دوشادوش و برابر مرد و زن در تولید و برابری در مدیریت اقتصادی خانواده، بیغیرتی است، از گیلکها بیغیرتتر نخواهی یافت.
اگر قرنها پناهگاه آزادیخواهان و معارضان با قدرتهای استبدادی بودن، بیغیرتی است، گیلان کُنام بیغیرتان است و اگر نعل نمودن پای عادلشاه (غریبشاه) گیلانی و به تیرکمان تیرباران نمودنش (آنچه که شاه صفی کرد) و قتلعام قیامهای دهقانی گیلان به دست مبارک شاه عباس «کبیر»! غیرت است، تو عین غیرتی نارفیق!
اگر مهماننوازی و دست خویش را پیش مهمان رو کردن و ظرفیت بالای فرهنگی در پذیرش و همزیستی با مهاجران از ارمنی و کرد و آذری گرفته تا فارس و *# و ترکمن و... بیغیرتی است، چه کسی بیغیرتتر از گیلک؟
و البته، آذری را خر خواند و لُر را بیفرهنگ دانستن و گیلک را بیغیرت نامیدن، تنها از تو بیغیرت برمیآید که خود را مرکز و محور همه امور و قیم و ازمابهتران میدانی.
اصلا جایی که تو را باغیرت بنامند، باید که من ِ گیلک را بیغیرت نامید!
آری میرزا كوچك خان بی غیرت بود كه پیشنهاد پادشاهی انگلیسی ها را نپذیرفت و هرگز با ارتش ایران نجنگید زیرا می گفت گلوله گیلك خون كسی را كه درست یا غلط در زیر پرچم مقدس ایران می جنگد نمی كشد... میرزا بی غیرت بود كه در زمان نهضت جنگل به علت افزایش قیمت برنج ترتیبی اتخاذ كرد تا امنای محلات تهران به طور مستقیم از نمایندگان جنگل برنج تهیه كنند تا نكند بر مركز نشینان فشاری وارد آید. آیا فراموش کرده اید که در دوره رضا شاه سواک وقتی به زور انزلیچی از سر زنان مسلمان ایرانی میکشیدند میرزا کوچک جنگلی مرد غیرتمند رشتی با خیلی از مردم گیلان بپاخواستند و جمهوری دمکراتیک و خودمختار اسلامی گیلان را تشکیل دادند . آری گیلك بی غیرت است و تو ای مركز نشین با غیرتی. آری پروفسور سمیعی پروفسور فضل االله رضا پروفسور عین الله رضا پروفسور اكبرپور پروفسرو بهزاد و . . . هم بی غیرتند. جهان پهلوان نامجو هم بی غیرت است. دكتر حشمت لاهیجی هم بی غیرت است. ما همه بی غیرتیم و تو ای مركز نشین با غیرتی!!! پس ای مركز نشینان با غیرت همین راه را بپیمایید كه درست آمده اید!!!
این گونه متن ها شاید مرهمی کوچک بر زخم هائی که از دیگران بر ما گیلانیان رواشده. باشد. ولی واقعیت این است که زخمی که ازخودمان بر ما روا می شود بس عمیق تر و کاری تر است . همیشه این واقعیت که ما گیلانیها فرافکن و بیگانه پرست هستیم بیشترین ضربه را به ما زده است وجود مدیریت های غیربومی ، سرمایه گذاران بیرونی و عدم وجود مدیران گیلانی در سطوح کلان کشوری ....این موضوع را به گیلانی القاء نموده که ما گیلانیها لایق اداره یک ارگان یا ..... نیستیم که صد البته قصور اصلی فقط متوجه ما گیلانیهاست
ملتها به چهار چیز نابود می شوند خار شمردن بزرگان بزرگ شمردن خاران پرداختن به فرعیات و دوری جستن از اصلیات. دیگه چیزی نمیتونم بگم چون مطمئنم باعث غرور هر گیلکی میشود. ( این مطلبو قبلا گذاشته بودم اما خواهشن قفل نکنینش. به خاطر حرفهایی که تو قسمت نظر بازدیدکنندها تو سایت گل زده شد و سایت گل هم بدون سانسور مطلب بازدیدکنندهای بدخاهای رشت رو گذاشت. این مطلبم پاسخی به سایت گل و تمام کسایی که تو سایت گل بی احترامی کردند به رشت و گیلان)
به نام خدایی که گیلان را مهد تمدن و فرهنگ افرید
من گیلكم...من رشتیم...من گیلانی ام...به گیلانی بودنم افتخار میكنم...درود بر هر چی گیلك و رشتیه...
***
به تو که میگویی: گیلک بیغیرت است؛
بله نارفیق، گیلک بیغیرت است و تو باغیرت.
اگر چشمگیر بودن عظمت سپاه دیلمیان در ارتش ایران باستان و اثرگذاری شگرفشان در شکست والرین، امپراتور روم بیغیرتی است، گیلک بیغیرت است. اگر دو و نیم قرن مقاومت در برابر هجوم اعراب در حالی که تمام ایران به چنگ تازیان افتاده بود و مبارزه دلیرانه «موتا» سردار دیلمی ِ سپاهیان ری و گیلان و آذربایجان در برابر اعراب بیغیرتی است، گیلک بیغیرتترین ِ بیغیرتهاست.
اگر این موضوع که گیلکان برخلاف سایر نقاط ایران که اغلب با جنگ و شمشیر به اسلام رو آوردند، دو قرن و نیم بعد از هجوم اعراب و آن هم با فکر و اختیار، دین اسلام را از علویانی که برای نجات از خلفای عباسی به گیلان پناه آورده بودند پذیرفتند، اگر این امر بیغیرتی است، خوب بله، گیلک بیغیرت است.
اگر پیشتاز بودن در نهضت بیداری و مبارزات مشروطه و فتح تهران در کنار همرزمان آذری و بختیاری بیغیرتی است، بیغیرتتر از گیلک وجود ندارد.
قومی که مردش میرزاکوچکِ بزرگ باشد که از بیم برادرکشی، از جنگ با قزاقان ایرانی طفره میرفت و حتا با اسیران جنگی نیز به صحبت و ارشاد میپرداخت و همین میرزا در مقابل عناصر وابسته و بیگانه چون ببر میغرید و قومی که زنش «هیبت» باشد که پابهپای شوهرش ششلول و پاتاوه میبست و در جنگلهای سیاهکل و دیلمان میجنگید و پس از دستگیری نیز زیر شکنجههای ماموران مشیرالدوله لب از لب وا ننمود، قوم بیغیرتی بیش نیست!
اگر به دلیل ارتباط با کشورهای اروپایی، گذار از مناسبات عشیرهای و قبیلهای و حرکت در مسیر مدرنیسم و صاحب فکر بودن و نگرش بیتعصب به مسائل داشتن و انسان دیدن ِ زن، بیغیرتی است، گیلک بیغیرت است و اگر حیوان دیدن ِ زن و خوشبینانهتر، ضعیفه و منزل و بیادبی و... دیدن زن غیرت است، اگر خشکمذهبی و خشکمغزی و کور و تعصبی و جَوگیر بودن غیرت است، تو باغیرتترین باغیرتان عالمی!
اگر در گرما و سرما پا را تا زیر زانو در آب فرو کردن و زالوهای بیجار (شالیزار) را از پای کندن و تابستان زیر تیغ آفتاب درو کردن محصول و جان کندن و پیشفروش و پیشخور کردن میوه روی درخت و محصول روی زمین از فرط نداری بیغیرتی است و اگر در انحصار داشتن تمام امکانات رفاهی و تحصیلی و صنعتی و اشتغالی و دو قورت و نیم باقی داشتن و ادعای مستعد بودن، غیرت است، البته که گیلک بیغیرت است و تو باغیرت.
اگر مشارکتِ دوشادوش و برابر مرد و زن در تولید و برابری در مدیریت اقتصادی خانواده، بیغیرتی است، از گیلکها بیغیرتتر نخواهی یافت.
اگر قرنها پناهگاه آزادیخواهان و معارضان با قدرتهای استبدادی بودن، بیغیرتی است، گیلان کُنام بیغیرتان است و اگر نعل نمودن پای عادلشاه (غریبشاه) گیلانی و به تیرکمان تیرباران نمودنش (آنچه که شاه صفی کرد) و قتلعام قیامهای دهقانی گیلان به دست مبارک شاه عباس «کبیر»! غیرت است، تو عین غیرتی نارفیق!
اگر مهماننوازی و دست خویش را پیش مهمان رو کردن و ظرفیت بالای فرهنگی در پذیرش و همزیستی با مهاجران از ارمنی و کرد و آذری گرفته تا فارس و *# و ترکمن و... بیغیرتی است، چه کسی بیغیرتتر از گیلک؟
و البته، آذری را خر خواند و لُر را بیفرهنگ دانستن و گیلک را بیغیرت نامیدن، تنها از تو بیغیرت برمیآید که خود را مرکز و محور همه امور و قیم و ازمابهتران میدانی.
اصلا جایی که تو را باغیرت بنامند، باید که من ِ گیلک را بیغیرت نامید!
آری میرزا كوچك خان بی غیرت بود كه پیشنهاد پادشاهی انگلیسی ها را نپذیرفت و هرگز با ارتش ایران نجنگید زیرا می گفت گلوله گیلك خون كسی را كه درست یا غلط در زیر پرچم مقدس ایران می جنگد نمی كشد... میرزا بی غیرت بود كه در زمان نهضت جنگل به علت افزایش قیمت برنج ترتیبی اتخاذ كرد تا امنای محلات تهران به طور مستقیم از نمایندگان جنگل برنج تهیه كنند تا نكند بر مركز نشینان فشاری وارد آید. آیا فراموش کرده اید که در دوره رضا شاه سواک وقتی به زور انزلیچی از سر زنان مسلمان ایرانی میکشیدند میرزا کوچک جنگلی مرد غیرتمند رشتی با خیلی از مردم گیلان بپاخواستند و جمهوری دمکراتیک و خودمختار اسلامی گیلان را تشکیل دادند . آری گیلك بی غیرت است و تو ای مركز نشین با غیرتی. آری پروفسور سمیعی پروفسور فضل االله رضا پروفسور عین الله رضا پروفسور اكبرپور پروفسرو بهزاد و . . . هم بی غیرتند. جهان پهلوان نامجو هم بی غیرت است. دكتر حشمت لاهیجی هم بی غیرت است. ما همه بی غیرتیم و تو ای مركز نشین با غیرتی!!! پس ای مركز نشینان با غیرت همین راه را بپیمایید كه درست آمده اید!!!
این گونه متن ها شاید مرهمی کوچک بر زخم هائی که از دیگران بر ما گیلانیان رواشده. باشد. ولی واقعیت این است که زخمی که ازخودمان بر ما روا می شود بس عمیق تر و کاری تر است . همیشه این واقعیت که ما گیلانیها فرافکن و بیگانه پرست هستیم بیشترین ضربه را به ما زده است وجود مدیریت های غیربومی ، سرمایه گذاران بیرونی و عدم وجود مدیران گیلانی در سطوح کلان کشوری ....این موضوع را به گیلانی القاء نموده که ما گیلانیها لایق اداره یک ارگان یا ..... نیستیم که صد البته قصور اصلی فقط متوجه ما گیلانیهاست
ملتها به چهار چیز نابود می شوند خار شمردن بزرگان بزرگ شمردن خاران پرداختن به فرعیات و دوری جستن از اصلیات. دیگه چیزی نمیتونم بگم چون مطمئنم باعث غرور هر گیلکی میشود. ( این مطلبو قبلا گذاشته بودم اما خواهشن قفل نکنینش. به خاطر حرفهایی که تو قسمت نظر بازدیدکنندها تو سایت گل زده شد و سایت گل هم بدون سانسور مطلب بازدیدکنندهای بدخاهای رشت رو گذاشت. این مطلبم پاسخی به سایت گل و تمام کسایی که تو سایت گل بی احترامی کردند به رشت و گیلان)