[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4752: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887)
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4754: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887)
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4755: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887)
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4756: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887)
تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان • مشاهده مبحث - مشاهیر و نخبگان رشت

مشاهیر و نخبگان رشت

مطالب عمومی و متفرقه و مقالات تاریخی مربوط به استان را در این بخش قرار دهید

مديران انجمن: meraj130, MAZIYAR, antiros

پستتوسط The_King_of_rasht » دوشنبه اکتبر 07, 2013 5:56 pm

حسن عضدی، مشهور به دکتر شهید عضدی زاده ۱۳۲۵ در شهر رشت است.

او در زمان شهادت رئیس سازمان سنجش آموزش کشور و معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالی بود.

وی همچنین استاد دانشگاه و نماینده مردم رشت در مجلس خبرگان قانون اساسی و عضو هیات رئیسه این مجلس بود و پس از بازگشت به ایران مسئولیت های متعددی دیگر در کشور عهده دار شده بود.

دکتر عضدی در تاریخ ۷ تیر ۱۳۶۰ در پی حمله تروریستی بمب‌گذاری در تهران درگذشت. مدفن او در آرامگاهی در بهشت زهرا به نام آرامگاه شهدای هفتم تیر قرار دارد.
حسن عضدی پس از پایان سربازی از دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران در دو رشته "روابط عمومی و تبلیغات" و "روزنامه نگاری" لیسانس گرفت. سپس کارشناسی ارشد علوم سیاسی را از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران اخذ کرد.

بعد راهی آمریکا شد و در رشته مدیریت بازرگانی با تخصص مدیریت بین المللی از دانشگاه دالاس کارشناسی ارشد گرفت.در آمریکا به دلیل به دست آوردن درجه ممتاز به عضویت افتخاری انجمن مدیران آمریکا درآمد.

بعد از آن به دانشگاه تگزاس در دالاس رفت و در رشته اقتصاد سیاسی دکترا گرفت. بعد از وقوع انقلاب به ایران آمد و به تدریس در دانشگاه گیلان پرداخت.

[img:a0a896dcff]http://upload7.ir/images/17086300270286874643.jpg[/img:a0a896dcff]
ما باز میگردیم

نماد کاربر
The_King_of_rasht
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 3522
تاريخ عضويت: پنج شنبه اکتبر 20, 2011 12:00 am
محل سکونت: شهر مقدس رشت . دباغیان

پستتوسط The_King_of_rasht » دوشنبه اکتبر 07, 2013 5:57 pm

کامبوزیا پرتوی (زاده ۱۳۳۴ در رشت) فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان ایرانی است.
محتویات

۱ زندگی نامه
۲ کارگردان
۳ فیلم‌نامه‌ها
۴ منابع

زندگی نامه

پرتوی فعاليت هنری خود را با ساخت فيلم های كوتاه در سينمای آزاد دماوند آغاز نمود. وی تحصیلش را در دانشکده هنرهای درامایتک سابق (دانشکده سینما و تئاتر) دانشگاه هنر ناتمام گذاشت و در دوران دانشجويی چند فيلم كوتاه مستند و داستانی برای سيمای جمهوری اسلامی ايران كارگردانی كرد و همان زمان نخستين فيلم بلند داستانی اش را با نام «عينك» برای شبكه دوم تلويزيون ساخت و كارگردانی در سينمای حرفه ای را با فيلم «ماهی» تجربه كرد. از آثار به یادماندنی او در زمینه کارگردانی می توان به فیلم گلنار و کافه ترانزیت اشاره کرد. وی جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم سینمایی من ترانه ۱۵ سال دارم بهمن ۱۳۸۰ از بیستمین جشنواره فیلم فجر دریافت نموده و در سال ۲۰۱۳ م جایزه بهترین فیلم نامه را از جشنواره فیلم برلین به طور مشترک به همراه جعفر پناهی به خاطر فیلم پرده نصیب خود کرد. وی در حال حاضر نویسنده فیلمنامه سینمایی محمد (ص) ساخته مجید مجیدی است. ایشان همسر فرشته صدرعرفایی بازیگر است.
کارگردان

کافه ترانزیت (۱۳۸۳)
ننه لالا و فرزندانش (۱۳۷۵)
افسانه دو خواهر (۱۳۷۳)
بازی بزرگان (۱۳۶۹)
گربه آوازخوان (۱۳۶۹)
گلنار (۱۳۶۷)
ماهی (۱۳۶۶)

فیلم‌نامه‌ها

پرده (۱۳۹۱)
خیابان‌های آرام (۱۳۸۹)
شب (۱۳۸۶)
هر شب تنهایی (۱۳۸۶)
دیشب باباتو دیدم آیدا (۱۳۸۳)
کافه ترانزیت (۱۳۸۳)
ایستگاه متروک (۱۳۸۰)
من ترانه ۱۵ سال دارم (۱۳۸۰)
علی و دنی (۱۳۷۹)
قطعه ناتمام (۱۳۷۹)
دایره (۱۳۷۸)
ننه لالا و فرزندانش (۱۳۷۵)
افسانه دو خواهر (۱۳۷۳)
برخورد (۱۳۷۰)
بازی بزرگان (۱۳۶۹)
گربه آوازه‌خوان (۱۳۶۹)
گلنار (۱۳۶۷)
خانه در انتظار (۱۳۶۶)
شیرک (۱۳۶۶)
ماهی (۱۳۶۶)
ما باز میگردیم

نماد کاربر
The_King_of_rasht
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 3522
تاريخ عضويت: پنج شنبه اکتبر 20, 2011 12:00 am
محل سکونت: شهر مقدس رشت . دباغیان

پستتوسط The_King_of_rasht » دوشنبه اکتبر 07, 2013 5:59 pm

امیر نجم‌الدین مسعود زرگر رشتی گیلانی (درگذشتهٔ ۹۱۵ قمری در خامنه) سپهسالار و وکیل نفس نفیس همایون شاه اسماعیل یکم صفوی بوده است. وی از نوجوانی شاه اسماعیل و حضور وی در گیلان، همراه او بوده است و شاه اسماعیل علاقهٔ بسیاری به او داشته است.[۱]
شرح حال نجم زرگر رشتی در متون تاریخی

در حبیب‌السیر: «امیر نجم الدین مسعود در اوایل حال در سلک اشرف و اعیان رشت که داخل مملکت جیلانست منتظم بود و به واسطه کمال مهارت در صناعت صیاغت از امثال و اقران ممتاز و مستثنی می نمود و در آن ایام که آن گوهر کان الطاف الهی یعنی حضرت شاهی دین‌پناهی در ولایت لاهیجان به سر می برد امیر نجم الدین مسعود بنا بر ارادتی که نسبت به دودمان پیغمبری سیما منتصبان خاندان حیدری ثابت داشت نادیده نقش محبت آن قرةالعین ولایت را به قلم اخلاص بر خاتم دل نگاشت... بعد از آن که موکب همایون پادشاه ربع مسکون از آن مملکت به خطه اردبیل مراجعت وصیت ظهور دولت و اقبال ابدی الاتصال در اطراف عالم سمت شیوع پذیرفت. کوسه عباس که سپهسالار حاکم رشت امیر اسحق بود و در مذهب تسنن غلو می‌نمود، دانست که امیر نجم الدین مسعود به ملت علیه امامیه عمل می نماید و نسبت به آن قدوه اولاد خیرالریه در طریق اخلاق و نیازمندی سلوک می فرماید.

بنا بر آن امیر اسحق را بر قتل آن جناب اغوا کرد و امیر نجم الدین از این معنی خبر یافته به پای فرار روی به درگاه پادشاه جم اقتدار آورد و در آن ایام که اردوی ظفر انجام متوجه شروان بود به موکب همایون پیوسته در سلک سایر خدام پایه سریر اعلی انتظام یافت... و چون آن جناب به صفت فراست و کاردانی و سمت کیاست و فضائل نفسانی اتصال داشت و به حلاوت گفتار و محاسن کرداد از امثال و اقران ممتاز بود همواره تخم جود و احسان در زمین طوایف انسان می کاشت به اندک زمانی اعتبار و اختیار بسیار پیدا کرد و در خلال احوال مذکور به منصب وکالت نفس نفیس همایون(۱) سرافراز گشته من حیث الاستقلال روی بتمشیت مهمات ملک و مال آورد پایه قدر و منزلتش از تمامی امراء عظام و مقربان بارگاه فلک احتشام درگذشت و درگاه خلایق ملازمش بیمن تربیت پادشاه وافر عنایت آرامگاه اشراف و اعیان عراق و فارس و آذربایجان گشت...»[۲]

همچنین در حبیب‌السیر دربارهٔ قتل قاضی محمد کاشانی به دستور امیر نجم رشتی، آمده است: «قاضی محمد کاشانی که به عالی منصب صدارت معزز بود و از غایت تقرب و نیابت در اکثر مهمات سرکار سلطنت دخل می فرمود ... در غیبت آن جناب [نجم رشتی] روزی که پادشاه گیتی‌فروز در بزم نشاط و کامرانی نشسته بود... معروض داشت که امیر نجم الدین مبلغ بیست هزار تومان از اموال شاهی تصرف دارد . اگر او را به بنده سپارند به اندک زمانی آن مال بسیار را به خزانه عامره می رسانم . پادشاه به آن سخن التفات نکرد و هم در آن ایام کیفیت حال را به امیر نجم الدین در میان نهاده قاضی محمد را بدو سپرد و امیر نجم الدین او را مصادره و مواخذه نمود . در آن اثنا آن مقدار قبایح افعال و فضایح اعمال از وی ظاهر گشت که حکم همایون به سیاستش صادر شد و کار از شفاعت امرا و ارکان دولت در گذشت.»[۳]

در کتاب تاریخ ایلچی نظام‌شاه رویدادی ذکر شده است که نشانگر قدرت و نفوذ امیر نجم رشتی بوده است: «میر سید شریف که از فرزندزاده‌های استادالمحققین صاحب التصانیف الفایقه، سید شریف علامه بود، با طبقه صواعد که مردم ذی‌شان پادشاه‌نشان بودند سوءمزاجی داشت، در آن ایام به وساطت شیخ نجم گیلانی کلمه‌ای چند فتنه‌انگیز در باب صواعد و نسب ایشان که به سعد وقاص منتهی می‌شود به ذروه عرض اعلی رسانیدند. فرمان قضا جریان به گرفتن آن جماعت صادر شد. به موجب فرمان پادشاه بی‌همال ایشان را گرفته در سلاسل و اغلال کشیدند و آنچه در سر کار ایشان بود از ظاهر و نهان بگرفتند و آخر خواجه نظام‌الدین احمد را به برادر دیگر به قتل آوردند و یک برادر دیگر که خواجگی نام داشت فرار نمود و به جانب کرمان رفت.»[۴]
مرگ

در عالم‌آرای شاه اسماعیل آمده است که نجم زرگر رشتی در هنگامی که شاه اسماعیل یکم در بستر بیماری مهلکی بود دعا کرد که خداوند عمر او را به شاه اسماعیل بدهد و به جایش جان او را بگیرد و پس از این دعا، بیماری شاه بهبود می‌یابد و نجم رشتی می‌میرد که این واقعه در سال ۹۱۵ قمری در تبریز رخ داده است. شاه اسماعیل، امیر یاراحمد خوزانی اصفهانی را که از زیردستان نجم رشتی و مورد علاقهٔ او بود را جانشین نجم رشتی و وکیل نفس نفیس همایون کرد و به او لقب «نجم ثانی» داد تا یاد امیر نجم رشتی را زنده نگه دارد.

در این کتاب آمده است: «چون نجم [رشتی] فرزند رشید نداشت شاه، رئیس یاراحمد خوزانی را رشید می‌دانست جای او را که وکالت شاه بود و مهر شاه در گردن نجم بود، مرشد کامل رئیس را به وکالت نفس همایون سربلند نمود. گفت: من می‌خواهم نام نجم همیشه در زبان من باشد. تو را نجم ثانی بگویند. آن بود که رئیس یار احمد خوزانی نجم ثانی شد، اما در قهر صد برابر نجم بود».[۵]
ما باز میگردیم

نماد کاربر
The_King_of_rasht
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 3522
تاريخ عضويت: پنج شنبه اکتبر 20, 2011 12:00 am
محل سکونت: شهر مقدس رشت . دباغیان

پستتوسط The_King_of_rasht » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:04 pm

فتح الله خان اکبر (زاده ۱۲۳۴ خورشیدی در رشت- درگذشته ۱۳۱۷ در تهران) ملقب به سپهدار اعظم و معروف به سپهدار رشتی نماینده مجلس، وزیر و نخست‌وزیر در دوران مشروطه از آبان تا اسفند ۱۲۹۹ ه‍. ش.

در زمانهای مختلف او با لقبهای پی در پی مانند بیگلربیگی، سالار افخم، سالار اعظم، سردار منصور (از ۱۳۲۰) و سپهدار اعظم (از ۱۳۳۳) شناخته شده‌است.[۱]
محتویات

۱ اوان زندگی
۲ فعالیت سیاسی
۳ ارزیابی شخصیت
۴ جستارهای وابسته
۵ منابع

اوان زندگی

فتح الله، یکی از نامداران ثروتمند گیلان، فرزند حاج میرزا محمدعلی امشه‌ای معروف به حاجی خان در سال ۱۲۷۳ ه‍. ق (۱۲۳۴ ه‍. ش) به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات در حد سطح، همچون پسرعمویش صادق خان اکبر محتشم الملک (سردار معتمد بعدی) وارد تشکیلات عریض و طویل عموی متمول و متنفذ خود اکبر خان بیگلربیگی (مالک و حاکم مشهور دوره ناصری و اجاره دار گمرکات شمال ایران) گردید.

او و صادق خان خیلی زود مورد توجه اکبر خان قرار گرفتند و به نامزدی دو دختر او درآمدند. لیکن هنوز این نامزدی به ازدواج نیانجامیده بود که اکبر خان در سال ۱۳۰۷ ه. ق بدرود حیات گفت و فتح الله خان با هدف حفظ دارایی بیگلربیگی در خانواده، ترجیح داد بجای دخترعمو با بیوه جوان عموی خود ازدواج کند. از قضا دختری که نامزد فتح الله خان بود، اندکی بعد درگذشت و تمامی ثروت اکبر خان به تنها دختر و بیوهٔ او و در واقع به فتح الله خان و صادق خان رسید.[۲]
فتح‌الله اکبر
فعالیت سیاسی

فتح الله خان در همان سال ۱۳۰۷ ه‍. ق با درجه امیر تومانی و عنوان بیگلربیگی اجاره دار گمرکات شمال ایران شد و بر جای عموی خود نشست و به تدریج ملقب به سالار افخم، سالار اعظم و سردار منصور شد.

فتح الله خان سردار منصور مقارن با انقلاب مشروطیت برای اداره تلگراف خانه راهی پایتخت و در آنجا با آزادی خواهان و مشروطه طلبان آشنا شد و به آنان پیوست.

در سال ۱۳۱۸ ه‍. ق سرویس پستی به مبلغ ۶۰٬۰۰۰ تومان در سال به فتح الله خان اجاره داده شد، و او به عنوان وزیر پست انتخاب شد. پس از شروع به کار دولت مشروطه، او از * قانونخواهی حمایت کرد و یک روز پس از برکناری از سمت وزیر پست و تلگراف در سال ۱۳۲۶ ه‍. ق دو هفته پیش از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، به فرمان محمدعلی شاه قاجار به کلات در خراسان تبعید شد. ولی چندی بعد که عمو زادگانش؛ میرزا کریم خان رشتی، عبدالحسین خان معزالسلطان (سردار محیی)، عمیدالسلطان و... با همکاری دیگر مشروطه خواهان انقلاب محرم ۱۳۲۷ ه. ق رشت را به راه انداختند و پس از آن قزوین و تهران را فتح کردند، او نیز قدرت یافت و به عضویت کمیسیون ۲۸ نفره سران مشروطه درآمد و دوباره به وزارت پست و تلگراف منصوب شد.

او پس از آن در کابینه‌های اول، دوم و سوم محمدولی خان تنکابنی سپهدار اعظم در سمت خود ابقاء شد و در کابینه چهارم او به سمت وزارت عدلیه منصوب گردید (۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ ه‍. ق).[۳]

سردار منصور در سال ۱۳۳۳ ه‍. ق به ترتیب در کابینه‌های عین الدوله و فرمانفرما وزیر عدلیه و وزیر پست و تلگراف شد و همچنین در این سال از طرف اهالی طوالش و کرگانرود به نمایندگی دوره سوم مجلس شورای ملی برگزیده شد که به جهت تصدی پست دولتی از پذیرفتن آن خودداری کرد. در سال ۱۳۳۴ ه‍. ق که محمدولی خان تنکابنی با لقب سپهسالار اعظم مجدداً رئیس الوزراء شد، فتح الله خان هم با لقب سپهدار اعظم مجدداً وزیر پست و تلگراف شد. به همین خاطر در تاریخ، محمدولی خان به سپهدار تنکابنی و فتح الله خان به سپهدار رشتی نامبردارند.

او از سال ۱۳۳۶ ه‍. ق (۱۲۹۵ ه‍. ش) در سه کابینه وثوق الدوله وزیر داخله و وزیر جنگ شد. تا اینکه در آبان ۱۲۹۹ ه‍. ش (۱۳۳۹ ه‍. ق) فرمان ریاست الوزرایی به نام او صادر شد. لیکن کابینه او پس از سه ماه با وقوع کودتای رضا خان میرپنج (سردار سپه و رضا شاه بعدی) سقوط کرد. پس از کودتا او در سفارت بریتانیا در تهران پناهنده شد و سپس به خانه‌اش در رشت رفت، جایی که تا زمان فوت اش در سال ۱۳۱۷ بیصدا در آن زیست.

سپهدار رشتی در سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ ه‍. ش نمایندگی رشت را در ادوار چهارم و پنجم مجلس شورای ملی بر عهده داشت، ولی پس از انقراض قاجاریه و روی کار آمدن سلسله پهلوی از فعالیت سیاسی کناره گرفت.[نیازمند منبع]

او عاقبت در سال ۱۳۱۷ ه‍. ش در تهران چشم از جهان فروبست و در گورستان ابن بابویه در آرام گاه خانوادگی به خاک سپرده شد.[۴]
ما باز میگردیم

نماد کاربر
The_King_of_rasht
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 3522
تاريخ عضويت: پنج شنبه اکتبر 20, 2011 12:00 am
محل سکونت: شهر مقدس رشت . دباغیان

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:17 pm

[color=green:6de29ab85c][size=18:6de29ab85c]نگارگران مشهور گيلاني[/color:6de29ab85c][/size:6de29ab85c]

[color=green:6de29ab85c][size=18:6de29ab85c]بهمن محصص[/color:6de29ab85c][/size:6de29ab85c] (۹ اسفند ۱۳۱۰ در رشت - ۶ مرداد ۱۳۸۹ در رم) نقاش، مجسمه‌ساز و مترجم پیشرو ایرانی است. نقاشی‌های آوانگارد بهمن محصص از آثار معتبر نقاشی مدرن ایران محسوب می‌شود.
بهمن محصص متولد در خانواده‌ای لاهیجانی در رشت به دنیا آمد. در ۱۴ سالگی در کارگاه و نمایشگاه محمد حبیب محمدی، نقاش گیلانی که هنر را در آکادمی هنر مسکو فراگرفته بود، شروع به کار کرد. در زمان اقامت خانوادگی در تهران، محصص چند ماهی در دانشگاه هنر تهران به تحصیل پرداخت.
بهمن محصص در سال ۱۳۳۳ به اروپا سفر کرده و در ایتالیا ساکن شد و در آکادمی هنر رم مدتی نزد فروچیو فراتزی به آموختن هنر مشغول شد. حاصل این دوره از زندگی محصص، چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج ایتالیا و شرکت در نمایشگاه‌هایی چون بی‌ینال (دو سالانه) ونیز، سائوپائولو و پاریس بود.
در سال ۱۳۴۲ به امید برپا کردن جنبشی نو در هنر کشورش به ایران بازگشت و در نمایشگاه‌ها و کنفرانس‌ها و برنامه‌های متعددی شرکت کرد. محصص آثاری از پیراندلو، مالاپارته و کالوینو را از ایتالیایی و آثاری از اوژن یونسکو و ژان ژنه را از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد، و نمایش صندلی‌ها اثر یونسکو را به روی صحنه برد. در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹) از ادامه فعالیت در ایران صرف نظر کرد و به رم بازگشت و در همانجا به ادامه زندگی و کار پرداخت. او پسرعموی اردشیر محصص بود.


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9% ... 8%B5%D8%B5
آخرين ويرايش توسط siabagh on دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:21 pm, ويرايش شده در 2.
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:19 pm

[color=green:062520c2b1][size=18:062520c2b1]فریده لاشایی[/color:062520c2b1][/size:062520c2b1]
بانو فریده لاشایی (زاده ۱۳۲۳, شهر رشت - درگذشت ۶ اسفند ۱۳۹۱) نقاش نوگرای , نویسنده و مترجم ایرانی

وی در سال ۱۳۲۳ در شهر رشت متولد شده‌است. پس از تحصیلات دبیرستانی به آلمان سفر کرد و پس از گذراندن مدرسهٔ مترجمی در مونیخ، به تحصیل در رشته هنرهای تزیینی در وین پرداخت. پس از اتمام این دوره مدت دو سال در کارخانه Reidel در جنوب اطریش به طراحی کریستال پرداخت و برخی از طرح‌هایش در استودیو روزنتال روی گلدان‌های چینی پیاده شده‌است.
نقاشی‌های فریده لاشایی را می‌توان نمونه‌ای از حضور هنر گذشته در هنر معاصر به شمار آورد. حضور همان سفسطه‌های اندوهناک طبیعت که از اوخر صدهٔ هفدهم در آثار نقاشان شمال اروپا چهره نمایاند.
حضور سنت کارکرد رسانهٔ نقاشی که از روزگار سزان به این سو بر جسمانیت رنگ تاکید ورزیده‌است. حضور همان سنتی که بر خط و رنگ‌های به هم آمیخته و فرم‌های نامنتظر تاکید دارد و سرانجام، حضور سنت نقاشی خاور دور همه و همه در آثار لاشایی حس شدنی است و با این همه نگاه او به طبیعت نگاهی نو و امروزی است.
سازهٔ نقاشی‌های لاشایی زمین و درخت و گل و گیاه و در یک کلام عناصر طبیعت است. زبانش نیز کم و بیش سنتی است اما او این توان را دارد که به این زبان لهجه‌ای نو و روزآمد بدهد. نمی‌خواهد با این زبان گزارش و روایتی از جهان و طبیعت به دست دهد. نقاشی‌هایش نه تصویر ظاهری جهانی است که به چشم دیده می‌شود . نه ایماژ جهانی رویایی است. آنچه لاشایی به نمایش می‌گذارد یادگارهای نگاهی گذرا به چشم‌اندازهایی است که تنها با نیروی تصور می‌توان به آن‌ها دست یافته نا با خیال پردازی.
هدف لاشایی بر پرده آوردن ظاهر طبیعت به شیوه و روشی خاص نیستَ به نمایش بخش و برشی از طبیعت نیز نمی‌پردازد. با این همه اثرش نوعی ترجمان احساس طبیعت است. احساسی که سخت واقعی و بی‌خدشه جلوه می‌کند و شکل حضور نقاش در برابر طبیعت را به خود می‌گیرد. طبیعتی که لاشایی تصویر می‌کند اهمیتی متافیزیکی دارد و بازتاب نوعی آگاهی درونی است. گوشه‌ای از یک چشم انداز کلی است که گویی در بی‌زمانی مطلق نقاشی شده‌است. طبیعتی که در پیوند با کشمکش‌های درونی انسان مطرح می‌شود و دست کار نقاشی است که حیرت زده در برابر بی‌کرانگی و غنای طبیعت، تمام تجربه‌های هنری خود را بر پرده می‌آورد تا مکر تصویرگر لحظات پادرگریز آن باشد. منظره پردازی همیشه ادبی و روایی بوده‌است اما چشم‌اندازی که لاشایی به نیروی تصور خود به تصویر در می‌آورد بی‌زمان و بی‌روایت است و جزئیات آن، همان گونه که خاطرهٔ چشم‌انداز محو می‌شود، در فضای پرده مستحیل می‌شود و مرزهای مشخص اشیا و عناصر طبیعت از میان می‌رود. حتی هنگامی که به رشد علف و گیاه و شوق رفتن و رهیدن می‌پردازد نیز سکوتی وهمناک بر کارش سایه می‌افکند و انگار همه چیز خود را تسلیم ضرباهنگ مرگ آور زمان کرده‌است. از همین رهگذر هم هست که گیاه زنده را در هیات عنصری بی‌جان در یک اثر تجسمی نقاشی می‌کند. لاشایی هرگز سر آن ندارد که نگاه خود را بر جزپیات و عناصر طبیعت متمرکز کند، نمی‌خواهد بیازماید و محک بزند. می‌خواهد طبیعت را به صورتی مبهم و نمادین و به شکلی شاعرانه و حسی تصویر کند. می‌خواهد به سنت نقاشان چینی و خاور دور به گونه‌ای نقاشی کند که فضای چشم‌اندازهایش احساس شود. با درهم آمیختن و درهم دواندن رنگ. تصویری سیال از طبیعت به دست می‌دهد و چشم اندازی نقاشی می‌کند که در آن ردپای چندانی از نشانه‌های آشنا و تعارف طبیعت دیده نمی‌شود اما احساس طبیعت و نشانه‌های ساختن و انهدام مداوم و نیروی درونی آن حس شدنی است.
در نقاشی‌های لاشایی احساس کولی‌وار بی‌انکه به پذیرش فرمی خاص تن دهد در فضای پرده سرگردان است و گه گاه به گونه‌ای گذرا و پادرگریز در فرم‌های گوناگون جلوه می‌کند تا حضور آن‌ها را توجیه کرده باشد. از همین رو در آثارش جاذبه‌ای وجود دارد که گاه به سبب هنر است و گاه به علت احساس و یا آنچه امانوئل کانت آن را معادل زیبایی می‌نامید

وی در ساعت 17 روز یکشنبه ششم اسفندماه ۱۳۹۱، در پی یک دوره طولانی بیماری و به خاطر ابتلا به سرطان در سن ۶۸ سالگی در بخش آی سی یو بیمارستان جم تهران درگذشت. به گزارش ایسنا،‌ پیکرش پس از تشییع از مقابل خانه هنرمندان ایران برای خاکسپاری به سوی دربندسر تهران راهی شد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8% ... B%8C%DB%8C[spoil]
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:27 pm

[color=green:05483ebd01][size=18:05483ebd01]اردشیر محصص[/color:05483ebd01][/size:05483ebd01]

زادهٔ ۱۸ شهریور ۱۳۱۷
رشت
درگذشت ۱۸ مهر ۱۳۸۷
نیویورک

اردشیر محصص (۱۸ شهریور ۱۳۱۷ در گیلان- ۱۸ مهر ۱۳۸۷ در نیویورک طراح، کاریکاتوریست و نقاش ایرانی-آمریکایی. پدر و مادر او هر دو از متمولین لاهیجان بودند و او نیز بزرگ شدهٔ این شهر است.

این هنرمند پرآوازه ایرانی ۱۸ شهریور ۱۳۱۷ از مادری شاعر و پدری قاضی در لاهیجان به دنیا آمد اردشیر ۳ ساله بود که به همراه برادر بزرگ‌ترش به تماشای سریال مشهور «بلای جان نازی‌ها» رفته بود، زمانی که‌از سینما برگشت در منزل از او درباره داستان فیلم سوالاتی کردند و چون او نمی‌توانست ماجرای فیلم را شرح دهد آنچه را دیده بود روی کاغذ طراحی کرد. این اولین طراحی محصص بود و آغاز راهی که بعدها او را به مشهورترین طراحان ایران و جهان مبدل ساخت.
حسین محجوبی، که خود از نسل نقاشان قدیمی ایران است، در این باره در در گفت‌وگویی با مجله تندیس، به بازگویی بخشی از خاطرات خود با محصص‌ها
«خاندان محصص از خانواده‌های معروف و مرفه لاهیجان بودند و در تجارت برنج و ابریشم شهرت داشتند. گمان می‌کنم در حدود پانزده خانواده بودند که در محله پردسر لاهیجان سکونت داشتند. از میان آنها سه برادر بودند که یکی از آنها پدر اردشیر و ایراندخت بود و دیگری پدر بهمن و یکی دیگر از برادرها پسری داشت که همکلاس من بود و او هم آدم غریبی بود و در جوانی خودکشی کرد. همه محصص‌ها کاراکتر غریبی داشتند.»
سرور مهکامه محصص لاهیجانی، مادر اردشیر بود که دوستی نزدیکی با پروین اعتصامی داشت و خود او نیز از شاعران آن دوران بود. عباسقلی محصص، پدر او نیز از قضات سال‌های ابتدایی سده اخیر شمسی بود که در دوران کودکی اردشیر در اثر عارضه قلبی مُرد. اردشیر از دانشگاه تهران در رشته حقوق فارغ التحصیل شد اما حقوق را رها کرد و به سراغ همان چیزی رفت که از کودکی گریبانش را گرفته بود.خواهر او، ایراندخت محصص نیز استاد کاریکاتور و نظریه پرداز هنری است. او پسرعموی بهمن محصص، مجسمه ساز و نقاش است.
محصص بعد از مرگ پدرش در دوازده سالگی به تهران رفت و در رشته ادبی دیپلم گرفت و در دانشگاه حقوق خواند. علاقه اش به رشته حقوق آنطور که خود گفته به کلاه قضاوتی بر می‌گشت که پدرش بر سر می‌گذاشت و او نیز در کودکی آرزو داشت که از آن استفاده کند
به طور هم‌زمان در دو دانشکده حقوق و هنرهای زیبا پذیرفته شد و حقوق را برگزید، بعد از اتمام تحصیلات در رشته حقوق (به سال ۱۳۴۱) در کتابخانه یکی از وزارتخانه‌ها شغلی به دست آورد و مشغول به کار شد و در عرض یکسال تمام کتاب‌های آنجا را خواند و سپس استعفا داد و برای همیشه خود را وقف طراحی کرد
محصص مدتی در کتاب جمعه به فعالیت مشغول بود. زمانی که احمد شاملو سردبیری کتاب هفته را برعهده گرفت، طرح‌های اردشیر را برای چاپ پذیرفت و نامش به عنوان طراحی صاحب سبک ثبت شد. بعد از تعطیلی کتاب هفته، محصص به روزنامه کیهان رفت و مدتی طرحهایش به رغم تلخ بودن مضامین آنها در این روزنامه چاپ می‌شد. بسیاری از آثار محصص دارای تم سیاسی و اجتماعی است، در همکاری با نشریات تنها با روزنامه کیهان به طور منظم کار کرد و سال‌ها برای صفحه هنر و اندیشه این روزنامه قلم زد.
طرحهایش بعدها در قالب کتاب منتشر شد و در گالری‌ها به نمایش درآمد. انزلیچی طاهباز در سال ۱۳۵۰ نخستین مجموعه طرح‌های محصص را با عنوان کاکتوس در دفترهای زمانه چاپ کرد.
وی کتاب‌های زیادی منتشر کرد که می‌توان به با اردشیر و صورتک‌هایش، اردشیر و هوای توفانی، تشریفات، شناسنامه، لحظه‌ها، وقایع‌اتفاقیه، طرح‌های‌آزاد، کافرنامه، دیباچه و تبریکات اشاره کرد
از آثار محصص کتاب‌های «اردشیر محصص، تاریخی کوتاه» و «زندگی در ایران» در ۱۹۹۴ توسط انتشارات میج (MAGE) در آمریکا انتشار یافته‌است.
محصص به‌آثار استاینبرگ علاقه خاصی داشت و طنز در آثار بوش، بروگل، گویا، دومیه، انسور، پیکاسو، شاگال، یونسکو، بکت و فلینی را می‌ستود.
وی تعدادی طرح برای روزنامه نیویورک تایمز کشید و هم‌اکنون مجموعه‌ای از ۸۰ تا ۱۰۰ اثر از وی در کتابخانه ملی آمریکا نگهداری می‌شوند.در سال ۲۰۰۶ میلادی، مجموعه آثار اردشیر محصص در موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش گذاشته شد.[۴] تا دو سال پیش از درگذشتش ایران خبری از محصص نبود و کسی خبر از او نداشت. همه چیز در خاطرات نسلی خلاصه می‌شد که سی سال پیش را روایت می‌کرد تا آنکه تعدادی از آثار وی برای اولین بار بعد از انقلاب در تهران به نمایش گذاشته شد. بازگشت هنرمند به ایران با طرحهایش، یک بار دیگر فضای هنری کشور را تحت تاثیر قرار داد و خاطرات گذشته زنده شد. آخرین نمایشگاه آثار وی در خرداد ماه سال ۱۳۷۸ در نیویورک به مناسبت بزرگداشت این هنرمند کاریکاتوریست ایرانی از سوی «انجمن آسیا» برپا شد. در این نمایشگاه که به مناسبت یک عمر فعالیت هنری محصص برپا شده بود، خودش به دلیل بیماری حضور نداشت.
او سال‌های پس از انقلاب را در نیویورک سپری کرد و بر اثر بیماری، فلج شد. محصص تا انتها با وجود بیماری به خلق آثار کاریکاتور و طراحی پرداخت. سرانجام اردشیر محصص در سن هفتاد سالگی در ۱۸ مهر ۱۳۸۷ و در غربت، پس از گذراندن دوران طولانی کسالت، درگذشت

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8% ... 8%B5%D8%B5
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:35 pm

[color=green:153279bfdd][size=18:153279bfdd]معصومه نوشین(سيحون)[/color:153279bfdd][/size:153279bfdd]

معصومه سیحون (نام قبل ازدواج: معصومه نوشین) ( ۱۳۱۳، رشت - ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ تهران ) هنرمند نقاش، از پیش‌کسوتان هنرهای تجسمی در ایران و مدیر گالری سیحون، قدیمی‌ترین نگارخانه هنری فعال در ایران بود. او دارای حدود نیم قرن پیشینه فعالیت هنری بود و نقش برجسته‌ای در معرفی استعدادهای هنری ایران داشت.سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و انجمن نقاشان ایران به ترتیب در سال‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۸ از وی به پاس یک عمر فعالیت بی‌وقفه هنری تقدیر کردند


معصومه نوشین در سال ۱۳۱۳ در شهر رشت چشم به جهان گشود. سالهای کودکی را در رشت و شاهی گذراند. پدرش کارمند راه‌آهن بود و مدتی به شهر اهواز منتقل شد. بدین ترتیب معصومه نیز چند سالی در آنجا زندگی کرد. او به گفته خودش دانش‌آموز درس‌خوانی نبود و اما از کودکی به نقاشی علاقمند بود، و به یاد نمی‌آورد که چرا و چگونه با نقاشی آشنا شد. در دوره دبستان در اهواز گاهی برای معلم‌ها نقاشی سفارشی می‌کشید
پس از ده سال زندگی در اهواز، خانواده نوشین به تهران نقل مکان کردند و او سالهای پایانی دبیرستان را در تهران گذراند. خانواده‌اش دوست داشتند پزشک شود اما او در سال ۱۳۳۵ در کنکور دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی پذیرفته شد.
او در دانشگاه با هوشنگ سیحون آشنا شد که در آن دوران ریاست دانشکده را بر عهده داشت. چندی پس از این آشنایی، معصومه نوشین و هوشنگ سیحون با هم ازدواج کردند. پس از آن نام او «معصومه سیحون» شد و تا پایان عمر به همین نام شناخته می‌شد.
گالری سیحون
در سال ۱۳۴۵ معصومه سیحون با یاری همسرش گالری سیحون را بنیان نهادند. گالری سیحون یکی از اولین نگارخانه‌های هنری ایران است و قدیمی‌ترین گالری هنری فعال در کشور به‌شمار می‌آید. گالری سیحون با تلاش و مدیریت معصومه سیحون، از سال ۱۳۴۵ تاکنون بدون وقفه به فعالیت ادامه می‌دهد. گالری سیحون از آغاز کار تاکنون بیش از ۱۵۰۰ نمایش از آثار معاصر هنرمندان نوپای ایرانی ارائه داده‌است، از جمله آثار هنرمندانی که بعدها به شهرت ملی رسیدند مانند ژازه طباطبایی، سهراب سپهری، مسعود عربشاهی، حسین زنده رودی، رضا مافی، مکرمه قنبری و علیرضا اسپهبد.
بزرگداشت
در سال ۱۳۸۳ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مراسمی برای بزرگداشت ۴۰ سال فعالیت هنری گالری سیحون برگزار کرد که طی آن لوح تقدیری به معصومه سیحون داده شد. در این مراسم، معصومه سیحون ابراز امیدواری کرد که پسرش نادر پس از او مدیریت گالری را برعهده گیرد. وی افزود:
تمام زندگی من در این گالری خلاصه می‌شود. این جا سال‌های سال است هنرمندانی چون سهراب سپهری، حسین زنده رودی، پرویز تناولی، رضا مافی، فرامرز پیل آرام و حسین کاظمی و... رفت و آمد داشته و دارند. میراث فرهنگی بزرگترین کار را انجام داد چون هنرمندان را به واسطه نزدیک شدن به نگارخانه‌ها با خودش پیوند داد. وجود هنرمندان بزرگی که در این نگارخانه‌ها نمایشگاه می‌گذارند یکی از افتخارات ما و میراث فرهنگی است.
خانه نقاشان ایران نیز در سال ۱۳۸۸ مراسم تقدیری به مناسبت فعالیت‌های هنری وی در پردیس سینمای ملت برگزار کرد.
درگذشت
معصومه سیحون روز ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ در تهران درگذشت و در بهشت سکینه به خاک سپرده شد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8% ... 9%88%D9%86
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:37 pm

[color=green:a6b68a5336][size=18:a6b68a5336]وانشا رودبارکی[/color:a6b68a5336][/size:a6b68a5336]

زادهٔ ۲۷ آبان ۱۳۴۵
۱۸ نوامبر ۱۹۶۶ ‏(۴۶ سال)
رشت
ملّیت ایرانی ساکن فرانسه

وانشا رودبارکی(به فرانسوی: Vanecha Roudbaraki)‏، هنرمند نقاش ایرانی، زاده ۲۷ آبان ۱۳۴۵/ ۱۸ نوامبر ۱۹۶۶ در شهر رشت می‌باشد.
محتویات

وانشا رودبارکی Vanecha Roudbaraki ، هنرمند نقاش ایرانی، زاده ۲۷ آبان ۱۳۴۵/ ۱۸ نوامبر ۱۹۶۶ در شهر رشت می‌باشد وی از سال ۱۳۶۹/ ۱۹۹۱ ساکن پاریس می‌باشد و از همان آغاز کار و فعالیت هنری خود را در رشتهٔ نقاشی بطور حرفه‌ای پیش گرفت . اوکه تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ ریاضیات به پایان رسانیده ، همواره از فلسفه و ابزار ریاضیات در خلق تابلوهایش بهره گرفته‌است . نقاشیهای او از همان ابتدا ، به دلایل خاص حضور نوعی نور ویژه ، حرکت ونوعی انرژی پیش برنده ،مورد توجه کارشناسان و منتقدان هنری بزرگی چون ،ژان لوک شالومو ، ژرارد شوریگورا ،ماریا ترزا پرستیژیاکومو، فرانسیس پاران ، دومینیک استال و برنارد بوا ، قرار گرفت و هرکدام مقالاتی در مورد آثارش نوشته و به انتشار رسانده اند. . تا کنون بیش از هفتاد نمایشگاه از آثارش در گالری‌ها، سالن‌ها و بینالهای بین اللمللی دراروپا، آمریکا و آسیا برگزارشده که از جمله آنها میتوان از نمایشگاهای : گراند پله ، انزلیچی دو لوور، سالن دوتون ، آرت ان کاپیتال و کمپرزون درپاریس، سالن بین‌المللی هنر شانگهای و موزهٔ هنرهایِ معاصرِآن شهرکیجن آرت میوزیم ، جشنواره بین‌المللی رم، نگارخانه سانترو استوریکو و دوسالانه فلورانس و موزه چیان چیانو در ایتالیا ،دوسالانه لندن ،کی میک سانتر در ونکوور، گورا گالری در مونترآل، آرت فر در گوانگجو الگو:چین، سیحون گالری درلس‌آنجلس و میامی آرت فر، نام برد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8% ... A%A9%DB%8C
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:40 pm

[color=green:b979c38453][size=18:b979c38453]جلیل ضیاءپور[/color:b979c38453][/size:b979c38453]

زادروز ۵ اردیبهشت ۱۲۹۹
بندر انزلی
درگذشت ۳۰ آذر ۱۳۷۸ (۷۹ سال)
تهران، بیمارستان طوس
لقب پدر نقاشی مدرن ایران
وبگاه
www.ziapour.com
جلیل ضیاءپور (۵ اردیبهشت ۱۲۹۹–۳۰ آذر ۱۳۷۸) نقاش، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف ایرانی است که از او به عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» یاد می‌شود. او جدا از آن که نقاشی پیشرو و پرچمدار نهضت نوگرایی بوده‌است، فعالیت‌های پژوهشی گسترده‌ای را نیز در زمینه مردم‌شناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقش‌های زینتی مناطق گوناگون ایران داشته‌است که نتایج آنها به عنوان کتاب مرجع این رشته از علوم هم اینک در دانشگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. ضیاءپور در طول فعالیت هنری و فرهنگی خود، به ایراد بیش از ۸۵ سخنرانی، ارائه بیش از ۷۰ مقاله فرهنگی و هنری، تالیف ۲۸ جلد کتاب در زمینه‌های پوشاک‏ ایرانیان، هنر، تاریخ و همچنین خلق نزدیک به ۴۰ اثر نقاشی و دو مجسمه پرداخته‌است. او از پایه گذاران انجمن هنری انزلیچی جنگی بود.

جلیل ضیاءپور، در سال ۱۲۹۹ در بندر انزلی زاده شد. خانواده‌اش مازندرانی الاصل، ساکن ساری و یک نسل پیش از این به گیلان مهاجرت کرده بودند. از علایق دوران کودکی‌اش، مجسمه‌سازی با گل مرداب انزلی و شنیدن موسیقی بود. او تحصیلات هنری خود را از نوجوانی آغاز کرد، پس از به پایان رساندن مقدمات تحصیل، در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و برای آهنگ‌سازی، به هنرستان موسیقی که در آن وقت ریاست آن با آقای «مین‌باشیان» بود وارد شد و از عهده آزمایش‌های ورودی برآمد. ولی در همان زمان، استادان خارجی هنرستان به کشور خود بازگشتند و او نتوانست نظرش را دنبال کند. پس به پی‌گیری تحصیلات و آشنایی کامل با هنرهای سنتی در مدرسه صنایع مستظرفه قدیمه پرداخت. در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد، اولین دوره هنرکده (۱۳۲۴ - ۱۳۲۰) سه دانش‌آموخته در رشته نقاشی معرفی کرد که ضیاءپور با احراز مقام اول و دریافت مدال درجه یک فرهنگی از طرف دانشکده با بورس اهدائی دولت فرانسه رهسپار آن کشور شد و در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس در رشته هنرهای تجسمی به ادامهٔ تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۲۷ پس از اولین بازگشت او به ایران، نقاشان آکادمی از جمله: جواد حمیدی، حسین کاظمی و... گرد هم می‌آیند و فعالیت جدی نقاشی معاصر ایران شکل می‌گیرد.در سال ۱۳۲۸، ضیاءپور با هم‌فکرانش به پایه گذاری انجمن هنری «انزلیچی جنگی» که مجمعی پیشرو در زمینه طرح عرصه‌های هنر نو خاصه ادبیات، تئاتر، موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجله‌ای با همین نام اقدام کرد و در همین سال نظریه‌اش را در مورد هنر تجسمی (نقاشی) به نام «لغو نظریه‌های مکاتب گذشته و معاصر - از پریمیتیو تا سوررئالیسم-» عرضه نمود. وی در طول فعالیت هنری خود به عنوان نقاش، همواره به عنوان سردمدار نوگرایی و اشاعه دهندهٔ هنر مدرن مطرح بوده و آغاز کننده نقد هنری در ایران است.ضیاءپور در چهار جبهه به مبارزه پرداخت: مقلدان شیوه‌های گذشته، مدرنیست‌های بی‌ریشه برگشته از خارج، واپس‌گرایان توده‌ای، پی‌گیران روش کهنه اروپایی. سعی او بر این بود که با تکیه بر ظرفیت فرهنگ بومی، هویت ایرانی را حفظ کند اما با زبان جهانی سخن بگوید و آن را عرضه دارد و در نهایت فرهنگ ایرانی خویش را تعالی بخشد. او از سال ۱۳۳۱ از سوی اداره کل هنرهای زیبای کشور دعوت به کار شد و به فعالیتهای فرهنگی-هنری، مشاغل و مأموریت‌های متعددی مانند بنیان‌گذاری هنرستان‌های هنرهای تجسمی دخترانه و پسرانه تهران و دانشکدهٰ هنرهای تزئینی، ریاست موزه مردم‌شناسی و... پرداخت. سال ۱۳۵۷ از خدمات دولتی بازنشسته شد و از آن زمان تا روزهای پایانی زندگی به پژوهش، تألیف و تدریس در دانشکده‌های هنرهای دراماتیک و هنرهای تزئینی، دانشگاه مجتمع هنر اسلامی، تربیت مدرس و الزهرا پرداخت. جلیل ضیاءپور، در سن ۷۹ سالگی در روز سه‌شنبه، مورخ ۳۰ آذر ۱۳۷۸ پس از سپری نمودن دوره سخت بیماری در اثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و دو روز بعد (پنجشنبه)، مورخ ۲ دی در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9% ... 9%88%D8%B1
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:43 pm

[color=green:954bbbbf38][size=18:954bbbbf38]بهمن دادخواه[/color:954bbbbf38][/size:954bbbbf38]

زاده سال ۱۳۱۹ در بندرانزلی، نقاش و تصویرگر کتاب‌های کودک است. دادخواه در دانشگاه تهران دندان‌پزشکی خوانده‌است اما این حرفه را دنبال نکرده و نقاشی می‌کند. بهمن دادخواه از نسل تصویرگرهای دهه‌های ۴۰ و۵۰ مانند نورالدین زرین‌کلک، علی‌اکبر صادقی و پرویز کلانتری است بیشتر تصویرهایی که او برای کتاب‌های داستان کودک کشیده، واقع‌گرایانه‌اند و دنیای خیالی کودکانه را بدون اغراق زیاد، نشان می‌دهند
آثار

آهو و پرنده‌ها
توکایی در قفس
شاعر و آفتاب
بهار در شعر شاعران ایران
هفاایستوس، نوشته بهمن فرسی، نقاشی: بهمن دادخواه، ۱۹۷۴
شعرهایی برای کودکان
افسانه نیما یوشیج، ۱۳۵۷
سیبو و سار کوچولو، ۱۳۵۵
پرنده چه گفت؟، ۱۳۵۳
تصویرها، ۱۳۵۱
گیلان، ۱۳۴۷
شاعر و آفتاب، ۱۳۴۷
جایزه‌ها
دیپلم افتخار بولونیا، برای کتاب شعرهایی برای کودکان، ۱۹۷۳
دیپلم افتخار بولونیا، برای کتاب تصویرها، ۱۹۷۴
تقدیر ویژه بولونیا، برای کتاب بهار در شعر شاعران ایران، ۱۹۷۵
دیپلم افتخار بولونیا، برای کتاب سیبو و سار کوچولو، ۱۹۷۷
جایزه دوم شانزدهمین مسابقه جهانی کتاب مصور کودک در ژاپن، برای کتاب پرنده چه گفت؟، ۱۹۷۹
دیپلم افتخار بهترین کتاب طراحی شده برای کودکان در جهان، برای کتاب افسانه نیما یوشیج، لایپزیگ، ۱۹۸۲

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9% ... 8%A7%D9%87
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 6:59 pm

[color=green:f52d79c32a][size=18:f52d79c32a]آیدین آغداشلو[/color:f52d79c32a][/size:f52d79c32a]

(زاده ۸ آبان ۱۳۱۹ در رشت) نقاش، نویسنده، منتقد فیلم و طراح هنرمند معاصر ایران است.
آیدین آغداشلو سال ۱۳۱۹ شمسی در محلهٔ آفخرا ی رشت به دنیا آمد . پدرش از مهاجران قفقازی آذربایجانی‌تبار بود و در ۱۲ سالگی آیدین درگذشت و وی از آن زمان با مادرش زندگی می‌کرد. در جوانی با پری وزیری‌تبار (هنرپیشه تئاتر و سینما) که با نام هنری شهره آغداشلو شناخته شده است، ازدواج کرد. ولی این ازدواج به جدایی انجامید و آیدین آغداشلو مجدداً در سال ۱۳۵۹ با فیروزه اطهاری (دانش‌آموختهٔ رشتهٔ معماری) که از دانشجویان خود او بود، ازدواج کرد و صاحب یک دختر و یک پسر به نام‌های «تارا» و «تکین» شد. او در حال حاضر در تهران ساکن است و خانواده اش در تورنتوی کانادا ساکن هستند.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DB% ... 9%84%D9%88
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 7:22 pm

[color=green:c146b686ee][size=18:c146b686ee]حسین محجوبی [/color:c146b686ee][/size:c146b686ee]
(زاده ۱۳۰۹، لاهیجان) نقاش صاحب نام معاصر ایران و از چهره‌های بین‌المللی هنر نقاشی است.
زندگی و فعالیت‌ها

او در سال ۱۳۰۹ در لاهیجان به دنیا آمد و از نوجوانی به نقاشی روی آورد. در سال ۱۳۲۹ بر اثر یک اتفاق، به کمک دکتر محمدعلى مجتهدى براى ادامه برای ادامه تحصیلات متوسطه به دبیرستان البرز تهران رفت و سپس در سال ۱۳۳۸ در رشته معماری فضای سبز از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد.
محجوبی و آثار نقاشی او در ایران و جهان شناخته شده هستند. از جمله کارهای ماندگار او در زمینه رشته تحصیلی‌اش، طراحی پارک ساعی تهران است.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8% ... 8%A8%DB%8C
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 7:26 pm

[color=green:8218d4f9fa][size=18:8218d4f9fa]فرزین فخر یاسری[/color:8218d4f9fa][/size:8218d4f9fa]

فرزین فخر یاسری در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۳۳ در شهر لنگرود به دنیا آمده ولی تا دوران جوانی در انزلیچی دیارجان واقع در منطقه کوهستانی دیلمان بزرگ شده‌است.
والدینش از خانواده‌های فئودال بودند که در پس سالهای ۱۳۴۲ به بعد به ورطه ورشکستگی رسیدند. در سال ۱۳۵۳ دیپلم ادبی گرفته و در مراحلی در دانشگاه‌های هنری پذیرفته گردید ولی به علت تنگدستی نتوانست به ادامه تحصیل بپردازد و بنابر عشق و علاقه‌ای که به کار هنر به ویژه نقاشی داشت به خود آموزی پرداخت. هرچند در دوره‌هایی کوتاه مدت زیر نظر استاد کرامتیان و مراد داداشی هم مشغول به کار آموزش گردید.
از سال ۱۳۶۵ الی ۱۳۷۵ به صورت نیمه حرفه‌ای و آماتوری به کار کپی برداری و آموختن پرداخت اما از سال ۱۳۷۵ به بعد به صورت حرفه‌ای کار می‌نمود و در سبک‌ها و قالب‌های مختلف به تشکیل نمایشگاه‌های گروهی می‌پرداخت که هم اکنون نیز به دو روش سورئالیسم و تزیینی به ادامه کار می‌پردازد.
وی صاحب دو فرزند یکی دختر "گلینا" و دیگری پسر "فیروز" است.

نمایشگاه‌ها

فرزین فخر یاسری تا کنون تقریباً پنج یا شش بار در شهرهای گیلان نمایشگاههای خصوصی برگزار نموده اما در شهرهای دیگر ایران هم به تشکیل نمایشگاه‌های گروهی پرداخته و هم اکنون به ادامه برگزاری نمایشگاه‌ها در شهرهای ایران می‌پردازد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
نمایشگاه‌های خصوصی که در لنگرود و در سالهای ۱۳۶۲، ۷۳، ۸۱ و ۸۵ برگزار شده‌اند. نمایشگاه‌های خصوصی که در لاهیجان و در سالهای ۱۳۷۵، ۸۲ و ۸۶ برگزار شده‌اند. نمایشگاه‌های گروهی که در زاهدان سال ۶۳، شیراز سال ۸۱، تهران سالهای ۷۹ و ۸۳ و رشت در سال ۸۰ برگزار شده‌اند.


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8% ... 8%B1%DB%8C
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » دوشنبه اکتبر 07, 2013 7:40 pm

[color=green:7e37da77cc][size=18:7e37da77cc]عبدالرشید دیلمی[/color:7e37da77cc][/size:7e37da77cc]

(درگذشت ۱۰۸۱ه‍.ق) از خوشنویسان و نستعلیق‌نویسان صاحب‌نام سده یازده هجری در ایران و هند به‌شمار می‌رود. او خواهرزاده و شاگرد میرعماد بود. در ایران معروف بهعبدالرشید و رشیدا و در هندوستان آقارشید و آقا خوانده می‌شد. او پس از قتل میرعماد از جمله خوشنویسان ایرانی بود که به هند رفت و در دربار شاه جهان و اورنگ زیب فعالیت کرد. وی در آگرا مناصب عالی داشت و مرفه زندگی می‌کرد.


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8% ... 9%85%DB%8C
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

قبليبعدي

بازگشت به فقط گیلان

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان

cron