سرو و باد
به مناسبت 11 آذر سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی
تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان
از این که تالار گفتمان وارش اسپرت را انتخاب کرده اید سپاسگذاریم. لطفا از ارسال مطالب خلاف واقع، سیاسی، و توهین آمیز اکیداً خودداری فرموده
تاپيك مختص بزرگ مرد تاريخ گيلان،حضرت ميرزاكوچكِ كبير
مديران انجمن: meraj130, MAZIYAR, antiros
توسط damash_fsz » جمعه نوامبر 29, 2013 7:36 am
مجله همشهری جوان در جدیدترین چاپ خودش سرنوشت کسانی که به میرزاکوچک خان خیانت کردند رو نوشته.
[
-
damash_fsz - کاربر حرفه ای
.png "کاربر حرفه ای")
- پست ها : 773
- تاريخ عضويت: دوشنبه مارس 26, 2012 12:00 am
توسط alimoteboy » جمعه نوامبر 29, 2013 9:02 am
شهادت میرزای بزرگ رو به تمام گیلانی هایه عزیز تسلیت عرض میکنم
<a href="http://www.loogix.com" title="LooGix"><img src="http://www.loogix.com/img/res/1/3/9/1/7/0/13917077841604579.gif" alt="LooGix"/></a><br/><a href="http://www.loogix.com/">LooGix<a/>
-
alimoteboy - کاربر فوق حرفه ای
.png "کاربر فوق حرفه ای")
- پست ها : 903
- تاريخ عضويت: پنج شنبه مه 03, 2012 12:00 am
- محل سکونت: سانتیاگو عضدی
توسط MAZIYAR » شنبه نوامبر 30, 2013 10:28 am
[color=black:1bcca6c0d1]خبر فوت میرزا که دوستانش در گیلان را متاثر و دشمنانش را شاد میساخت...
در یک زمان کوتاه، بهمه جا منتشر شد و از آن جمله محمدخان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش رسید نامبرده به اتفاق یکی از منسوبانش و عده ای تفنگچی بخانقاه رفت و اهالی را از دفن اجساد مانع شد و سپس بمنظور انتقامجویی و کینه شخصی و دیرینه ای که با جنگلی ها داشت دستور داد یکی از افراد همراه وی سر میرزا را از بدنش جدا کند . رضا نام اسکستانی به اشاره او سر میرزا را برید و تحویل خان طالش داد.
نامبرده سر را ابتدا نزد برادرش برد و سپس فاتحانه به رشت برد و تسلیم فرماندهان نظامی کرد. تشریفاتی که برای بردن سر سردار جنگل به رشت معمول شد بیشتر جنبه قدرت نمایی داشت و فاجعه ی تاریخی کربلا را زنده مینمود.
مردمی که یکوقت زیر مقدم صاحب همین سر، دسته های گل نثار میکردند اینک بسان مورچگانی که آب جوش بلانه شان سرازیر شده باشد بیرون ریخته و به تماشا ایستاده بودند ...[/color:1bcca6c0d1]
در یک زمان کوتاه، بهمه جا منتشر شد و از آن جمله محمدخان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش رسید نامبرده به اتفاق یکی از منسوبانش و عده ای تفنگچی بخانقاه رفت و اهالی را از دفن اجساد مانع شد و سپس بمنظور انتقامجویی و کینه شخصی و دیرینه ای که با جنگلی ها داشت دستور داد یکی از افراد همراه وی سر میرزا را از بدنش جدا کند . رضا نام اسکستانی به اشاره او سر میرزا را برید و تحویل خان طالش داد.
نامبرده سر را ابتدا نزد برادرش برد و سپس فاتحانه به رشت برد و تسلیم فرماندهان نظامی کرد. تشریفاتی که برای بردن سر سردار جنگل به رشت معمول شد بیشتر جنبه قدرت نمایی داشت و فاجعه ی تاریخی کربلا را زنده مینمود.
مردمی که یکوقت زیر مقدم صاحب همین سر، دسته های گل نثار میکردند اینک بسان مورچگانی که آب جوش بلانه شان سرازیر شده باشد بیرون ریخته و به تماشا ایستاده بودند ...[/color:1bcca6c0d1]
"آبرار اَ خاک میرزا جاجیگایه / همیشه خنجرُ خون روبرایه"
"حواسَ خُب بَنَه می حرفَ بشنو / منو تو یک سریم ، دوشمن سیوایه"
"حواسَ خُب بَنَه می حرفَ بشنو / منو تو یک سریم ، دوشمن سیوایه"
-
MAZIYAR - مدیر انجمن
- پست ها : 4566
- تاريخ عضويت: سه شنبه سپتامبر 07, 2010 12:00 am
- محل سکونت: varesh city
توسط meelad » شنبه نوامبر 30, 2013 3:45 pm
سید وحید فخر موسوی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در رشت با اشاره به برگزاری نمایش خیابانی میرزا کوچک در این شهر اظهار کرد: این حرکت نمایشی به صورت کارناوال خیابانی و از نظر تعداد بازیگر و طول مسافت برای نخستین بار در گیلان اجرا می‌شود.
وی افزود: در این حرکت نمایشی به صورت نمادین میرزا کوچک به همراه تعدادی از یاوران خود از محل استادسرا حرکت کرده و در میدان شهرداری رشت جمعی از مردم این شهر که یادآور استقبال آنها از میرزا است به همراه 12 نفر از دوستداران میرزا که سوار بر اسب هستند به استقبال او می‌روند.
به گفته این مسئول در این حرکت نمایشی که دو درشکه قدیمی نیز به همراه میرزا از طرف میدان شهرداری به طرف میدان حشمت حرکت و وی را مشایعت می‌کنند.
وی خاطرنشان کرد: یک گروه نمایشی دیگر در میدان حشمت که صبح روز 11 آذر ماه میدان‌داری را برای دکتر حشمت یار میرزا تعبیه کرده‌اند او را به اعدام می‌کشند.
فخرموسوی یادآور شد: یاران میرزا پس از رسیدن به میدان حشمت جنازه وی را به صورت نمادین تا چله‌خانه رشت محل دفن دکتر حشمت همراهی می‌کنند.
به گفته وی، اعضای گروه نمایشی و مردم از محل دفن دکتر حشمت به طرف مصلای رشت حرکت کرده و در مراسم سالروز شهادت میرزا کوچک و 150 طلبه شهید شرکت می‌کنند.
به گزارش خبرگزاری فارس، این حرکت نمایشی به کارگردانی سجاد عزیزپور و مشاوره سید وحید فخرموسوی و با هماهنگی معاونت هنری اداره کل ارشاد اسلامی گیلان اجرا می‌شود.
وی افزود: در این حرکت نمایشی به صورت نمادین میرزا کوچک به همراه تعدادی از یاوران خود از محل استادسرا حرکت کرده و در میدان شهرداری رشت جمعی از مردم این شهر که یادآور استقبال آنها از میرزا است به همراه 12 نفر از دوستداران میرزا که سوار بر اسب هستند به استقبال او می‌روند.
به گفته این مسئول در این حرکت نمایشی که دو درشکه قدیمی نیز به همراه میرزا از طرف میدان شهرداری به طرف میدان حشمت حرکت و وی را مشایعت می‌کنند.
وی خاطرنشان کرد: یک گروه نمایشی دیگر در میدان حشمت که صبح روز 11 آذر ماه میدان‌داری را برای دکتر حشمت یار میرزا تعبیه کرده‌اند او را به اعدام می‌کشند.
فخرموسوی یادآور شد: یاران میرزا پس از رسیدن به میدان حشمت جنازه وی را به صورت نمادین تا چله‌خانه رشت محل دفن دکتر حشمت همراهی می‌کنند.
به گفته وی، اعضای گروه نمایشی و مردم از محل دفن دکتر حشمت به طرف مصلای رشت حرکت کرده و در مراسم سالروز شهادت میرزا کوچک و 150 طلبه شهید شرکت می‌کنند.
به گزارش خبرگزاری فارس، این حرکت نمایشی به کارگردانی سجاد عزیزپور و مشاوره سید وحید فخرموسوی و با هماهنگی معاونت هنری اداره کل ارشاد اسلامی گیلان اجرا می‌شود.
-
meelad - کاربر حرفه ای
- پست ها : 740
- تاريخ عضويت: دوشنبه آگوست 01, 2011 12:00 am
- محل سکونت: RashT
توسط sepidroudi » شنبه نوامبر 30, 2013 4:32 pm
از اینکه شخصیت میرزا داره توسط جریانی خاص (من میدونم و شما!) که هیچ گونه سنخیتی با میرزا و آرمانهاش نداره مصادره میشه واقعا ناراحتم!!!!
کاری هم نمیشه کرد ..............
کاری هم نمیشه کرد ..............
اگر سپیدرود بخشکد ماهیها می میرند
-
sepidroudi - کاربر ویژه
.png "کاربر ویژه")
- پست ها : 2579
- تاريخ عضويت: دوشنبه مه 16, 2011 12:00 am
- محل سکونت: رشت
توسط metall » شنبه نوامبر 30, 2013 8:50 pm
مراسم بزرگداشت نماد مبارزات اسلامی مردم گیلان، "شهید میرزاکوچک جنگلی" یکشنبه در رشت برگزار می گردد.
این برنامه یکشنبه 10 آذر از ساعت 30: 14 در سالن اجنماعات دانشگاه آزاد اسلامی واقع در پل طالشان به همت موسسه تاریخ مبارزات مردم گیلان و مجمع وبلاگ نویسان ارزشی گیلان برگزار می گردد.
در این مراسم دکتر موسی حقانی سخنرانی می کند.
این برنامه یکشنبه 10 آذر از ساعت 30: 14 در سالن اجنماعات دانشگاه آزاد اسلامی واقع در پل طالشان به همت موسسه تاریخ مبارزات مردم گیلان و مجمع وبلاگ نویسان ارزشی گیلان برگزار می گردد.
در این مراسم دکتر موسی حقانی سخنرانی می کند.
همه دنیا به دنبال عشق میگردن ولی واسه من همه دنیا یعنی تو
-
metall - متعصب سایت
.png "متعصب سایت")
- پست ها : 1347
- تاريخ عضويت: سه شنبه فبريه 14, 2012 12:00 am
- محل سکونت: رشت بزرگ
توسط majid13 » شنبه نوامبر 30, 2013 9:08 pm
بقول معین امسال واقعا تبلیغات عجیبی راجع به این موضوع شده!!!
همه جای شهر بنر فراخوان مسابقات پوستر و وبلاگ رو گذاشتن... جالب اینجاست که موضوعشم آزاد نیست و خودشون انتخاب کردن.. منم دوتا پوستر فرستادم در حالی که زمینه من از میرزاکوچک با کار ارسالیم 180 درجه فرق میکرد
همه جای شهر بنر فراخوان مسابقات پوستر و وبلاگ رو گذاشتن... جالب اینجاست که موضوعشم آزاد نیست و خودشون انتخاب کردن.. منم دوتا پوستر فرستادم در حالی که زمینه من از میرزاکوچک با کار ارسالیم 180 درجه فرق میکرد
-
majid13 - کاربر ویژه
- پست ها : 3035
- تاريخ عضويت: شنبه ژانويه 07, 2012 12:00 am
- محل سکونت: برا همیشه رشتی(منظریه)
توسط rashti_sarvar » يکشنبه دسامبر 01, 2013 3:58 pm
آهــــــای مـــیــــــــرزا...
تــــو کــــه نـــمـــادت در دل دیــــارت هــمیشه ســــرافــــراز اســـت
تــــــو کــــه فــــرهــنــــگ و آزادی را بــــه دیـــارت بـــــخـــشـــیدی
و بـــه ما آمــــوخـــتــــی کـــــه
گــــیــــله مـــــردان مــــی مــــیـــــرنــــد اما بــــها به بـــیــــگــــانـــگان نمی دهند
آهـــــــــای مـــــیــــرزا
به قــــــــومـت لــــقـــب بـــی غـــــیـــرت داده انـــد
آنــــــــان کـــــه نــمـــی دانــــنــــد
و نـــمی فـــهـــمــــنـــد
کـــه اگـــر تـــو و قـــومـــت نــــبــودید آنــــان اکـــنـــون
چـــشــمـــهــای آبـــــی و موهای بــــور و طـــلایــــی داشتند
نـــمـــی دانند اگــــر نبودی
پــــرچـــم ســـه رنـــگشان جای ســـبـــزی جـنـــگل تو
رنــــگ آبــــی آنــــســـوی دریـــاها به خــــود مــیـــگرفت
نـــــمــــی دانــــنـــــد و نمی فـــــهـــمـــند
که ایـــــــــرانــی بودنـــشان را مـــــــدیون غــیــــرت تـــــو و قـــومـــــت هـــســـتــند
کـــــــــــــــــــــــاش
کــــــاش بودی و می فــــهــــمـــاندی و نـــشــــانــــــشــــان می دادی
غـــــیــــرت چـــیـــــســــت...
تــــو کــــه نـــمـــادت در دل دیــــارت هــمیشه ســــرافــــراز اســـت
تــــــو کــــه فــــرهــنــــگ و آزادی را بــــه دیـــارت بـــــخـــشـــیدی
و بـــه ما آمــــوخـــتــــی کـــــه
گــــیــــله مـــــردان مــــی مــــیـــــرنــــد اما بــــها به بـــیــــگــــانـــگان نمی دهند
آهـــــــــای مـــــیــــرزا
به قــــــــومـت لــــقـــب بـــی غـــــیـــرت داده انـــد
آنــــــــان کـــــه نــمـــی دانــــنــــد
و نـــمی فـــهـــمــــنـــد
کـــه اگـــر تـــو و قـــومـــت نــــبــودید آنــــان اکـــنـــون
چـــشــمـــهــای آبـــــی و موهای بــــور و طـــلایــــی داشتند
نـــمـــی دانند اگــــر نبودی
پــــرچـــم ســـه رنـــگشان جای ســـبـــزی جـنـــگل تو
رنــــگ آبــــی آنــــســـوی دریـــاها به خــــود مــیـــگرفت
نـــــمــــی دانــــنـــــد و نمی فـــــهـــمـــند
که ایـــــــــرانــی بودنـــشان را مـــــــدیون غــیــــرت تـــــو و قـــومـــــت هـــســـتــند
کـــــــــــــــــــــــاش
کــــــاش بودی و می فــــهــــمـــاندی و نـــشــــانــــــشــــان می دادی
غـــــیــــرت چـــیـــــســــت...
...VIVA DAMASH...
-
rashti_sarvar - متعصب سایت
- پست ها : 1868
- تاريخ عضويت: دوشنبه آپريل 18, 2011 12:00 am
- محل سکونت: ورزشگاه عضدی
توسط metall » يکشنبه دسامبر 01, 2013 9:18 pm
آخرین گفت وگوی میرزاکوچک و همسرش چه بود؟
میرزا کوچک خان جنگلی، پیش از آنکه در 11آذرماه 92سال قبل کشته شود و دربار رضاخان با سر بریده او عکس بگیرند، به خانه مراجعت کرد تا برای آخرین بار همسرش را ملاقات کند.
جريان آخرين ديدار ميرزا و همسرش را ابراهيم فخرايى در کتاب سردار جنگل، از قول يكى از نزديكان ميرزا که در خانه میرزا حضور داشت این طور روایت می کند:
اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نا معلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه ی این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده ات بریزی.
همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن در دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟
نه نه – تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تاسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.
من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.
تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آئی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.
میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متاثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است. من زنی به نجابت و سلامت نفس و قدرت فهم و درایت تو کمتر دیده ام با اینکه دهقان زاده ای بیش نیستی معهذا می بینم که در خلال گفته هایت حقایق غیرقابل انکاری نهفته است.
از اینکه وضع مادی ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شانت فراهم کنم شرمنده ام و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره ای از غم خواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگذارم . معنی همسر و شریک همین است نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند، چه بسا زنان محیلی که به غلط و از روی خودستائی متظاهر به صفاتی می شوند که از آنها به کلی عاری اند و چه بسا زنان پارسائی که با داشتن همه ی سجایای اخلاقی ادعائی ندارند و لب از لب نمی گشایند. من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت خیلی چیزها درحقم گفته اند اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده ات کوچکترین ذخیره ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر می توانی درباره ام قضاوت کنی من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مواخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته ام قرار نداده ای و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کف نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد تنها چیزی که از دارائی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگ ش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی و همسر آزرده و حسرت بر دل مانده را به یاد آوری!
این را گفت و با چشمانی اشک آلوده از همسرش خداحافظی کرد.
میرزا کوچک خان جنگلی، پیش از آنکه در 11آذرماه 92سال قبل کشته شود و دربار رضاخان با سر بریده او عکس بگیرند، به خانه مراجعت کرد تا برای آخرین بار همسرش را ملاقات کند.
جريان آخرين ديدار ميرزا و همسرش را ابراهيم فخرايى در کتاب سردار جنگل، از قول يكى از نزديكان ميرزا که در خانه میرزا حضور داشت این طور روایت می کند:
اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نا معلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه ی این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده ات بریزی.
همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن در دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟
نه نه – تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تاسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.
من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.
تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آئی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.
میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متاثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است. من زنی به نجابت و سلامت نفس و قدرت فهم و درایت تو کمتر دیده ام با اینکه دهقان زاده ای بیش نیستی معهذا می بینم که در خلال گفته هایت حقایق غیرقابل انکاری نهفته است.
از اینکه وضع مادی ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شانت فراهم کنم شرمنده ام و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره ای از غم خواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگذارم . معنی همسر و شریک همین است نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند، چه بسا زنان محیلی که به غلط و از روی خودستائی متظاهر به صفاتی می شوند که از آنها به کلی عاری اند و چه بسا زنان پارسائی که با داشتن همه ی سجایای اخلاقی ادعائی ندارند و لب از لب نمی گشایند. من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت خیلی چیزها درحقم گفته اند اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده ات کوچکترین ذخیره ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر می توانی درباره ام قضاوت کنی من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مواخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته ام قرار نداده ای و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کف نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد تنها چیزی که از دارائی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگ ش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی و همسر آزرده و حسرت بر دل مانده را به یاد آوری!
این را گفت و با چشمانی اشک آلوده از همسرش خداحافظی کرد.
همه دنیا به دنبال عشق میگردن ولی واسه من همه دنیا یعنی تو
-
metall - متعصب سایت
- پست ها : 1347
- تاريخ عضويت: سه شنبه فبريه 14, 2012 12:00 am
- محل سکونت: رشت بزرگ
توسط mahmood1331 » دوشنبه دسامبر 02, 2013 9:19 am
[color=darkblue:a278eb95ae][size=24:a278eb95ae]سالروز درگذشت ميرزاكوچك بزرگ گرامي باد [/size:a278eb95ae][/color:a278eb95ae]
[size=24:a278eb95ae][color=red:a278eb95ae]روحش شاد - راهش پايدار - يادش گرامي باد[/color:a278eb95ae][/size:a278eb95ae]
[/size:a278eb95ae][/color:a278eb95ae]
[size=24:a278eb95ae][color=red:a278eb95ae]روحش شاد - راهش پايدار - يادش گرامي باد[/color:a278eb95ae][/size:a278eb95ae]
کوروش کبیر: من برای متنفر بودن از کسانیکه از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا گرفتار دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند
- mahmood1331
- کاربر حرفه ای
- پست ها : 769
- تاريخ عضويت: شنبه آپريل 13, 2013 12:00 am
- محل سکونت: رشت
توسط MAZIYAR » دوشنبه دسامبر 02, 2013 9:44 am
[quote:db09a0683d="MAZIYAR"][b:db09a0683d][color=brown:db09a0683d]میرزا ، تسلیم یا پناهنده نشد تا افسانه اش برای آیندگان تاریخ ساز شود... [/color:db09a0683d][/b:db09a0683d]
[color=black:db09a0683d]
[align=center:db09a0683d][img:db09a0683d]http://damashsc.com/fa/images/stories/pic/1391-9/2-9/1a(9).jpg[/img:db09a0683d][/align:db09a0683d]
تاریخ هر سرزمین و دیاری اسطوره هایی دارد که برای مردمانش عزیز و قابل احترام است.
در گیلان هم با وجود دلاوری های فراوان مردمانش در مقاطع مختلف تاریخی،افراد زیادی بودند که در راه وطن و مکتب خود ، جان شان را از دست دادند.افرادی مثل میرزاکوچک خان جنگلی ، دکتر حشمت ، خسرو گلسرخی و ... بودند که نامشان در اذهان عمومی باقی ماند و افرادی هم مثل عادل شاه غریب و ... بودند که اسمی از آن ها برده نمی شود.
علاوه بر این ها سربازانی هم یار و یاور این اسطوره ها بودند که در راه مبارزه برای گیلان عزیزمان جان خود را از دست دادند...
این مقدمه را گفتیم تا به این قسمت برسیم افرادی مثل میرزا نامشان جاودان ماند تا اسطوره ای باشد برای گیلانی ها...
اما افرادی هم که نامشان در اذهان نماند قابل ارزش و بزرگ هستند،چون تاریخ پر غرور گیلان مدیون رشادت های این عزیزان است.
میرزا نامش جاودان ماند تا نمادی برای گیلانی ها شود،عزیزانی هم که نامشان ماندگار نشد،باعث شدند هرجا که نامی از نهضت جنگل،مشروطیت و حمله اعراب به ایران ... بیاید یک گیله مرد با غرور سرش را بالا بگیرد و بگوید من از همان نسل غیور مردان گیلان هستم،من از همان تباری هستم که رشادت های مردمانش باعث شد عرب و مغول و ... توان تاختن به آن را نداشته باشد...
بله،این ها را گفتیم تا اشاره کرده باشیم اگر اسمی از میرزا به میان می آید یعنی تمام افرادی که در تاریخ گیلان جان فشانی کردند، قابل احترام است و در واقع میرزا نسلی از ایستادگی و تسلیم ناپذیری مردمان گیلان شده است.
یازدهم آذرماه نود و یک در راه است،رئز شهادت بزرگمرد تاریخ گیل و دیلم...
میرزا،رهرو سیدالشهدا بود و غریب مردنش هم مثل سیدالشهدا بود.
میرزا غریبانه شهید شد و همچنان هم برای خیلی ها غریب است...
میرزایی که برای این مرز و بوم خونش ریخته شد،برای مردمان دیارش فقط نامی مانده است و حتی خیلی ها مزارش را نمی دانند!!!
میرزایی که برای نوجوانان گیلانی در کتاب تاریخ مدرسه تنها نماینده شان است و از اول سال تحصیلی انتظار رسیدن درس شان به زندگی نامه اش را می کشند،با یک توضیح مختصر مواجه می شوند!!!
میرزایی که بزرگداشت شهادتش در تقویم ملی جایی ندارد!!!
میرزایی که مکتب آزادی خواهی اش همیشه در حال تحریف بوده...
میرزایی که شاید روحانی بود ولی زمانی که مردان مرکزنشین ایران از ترس،خفه خان گرفته بودند،لباس جنگ به تن کرد و در مقابل *# و انگلیس ها ایستاد و معتقد بود هیچ گاه نباید با خودی ها جنگید و در نتیجه عقب نشینی می کرد ولی نمی دانست همین خودی ها خواهند بود که سرش را از تن جدا می کنند...
میرزا در مقابل ظلم به پا خواست و پیشنهادهای وسوسه انگیز هم او را از مسیرش منحرف نکرد...
میرزا در مقابل تمام ظلم ها ، دشواری ها و نارفیقی ها ایستاد و جا نزد...
میرزا تا قطره ی آخر خونش جنگید تا با خونش یکی دیگر از برگه های غرور آمیز تاریخ این دیار را بنویسد...
میرزا در روزی که تنها شد و دیگر امیدی نداشت، تسلیم یا پناهنده نشد تا افسانه اش برای آیندگان تاریخ ساز شود...
نام و آوازه میرزا مختص یک شهر یا دیار نبود،میرزا سنبل آزادی خواهان قرن بود تا جایی که افسانه اش ، الگوی رهبر آمریکای لاتین(چه گوآرا) بود...
میرزا برای من و تو شهید شد،شهید مکتب و دیار گیلانیان شد...
میرزا ورزشکار نبود و شاید ورزشکاران را هم در آن دوره خفه خان دوست نداشت،اما بعد از گذشت یک قرن ، ایستادگی و تسلیم ناپذیری اش الگویی برای هواداران تیم فوتبال دیارش شده است.
میرزا فوتبالیست نبود،ولی عکس میرزا در جنوبی ترین قسمت استادیوم رشت،فوتبالیست های داماش را به آن قسمت می کشد...
میرزا از سریازانش انتظار احترام نظامی نداشت ولی بازیکنان و هواداران داماش با دل و جان به اون احترام نظامی می گذارند...
میرزا مختص جناح و گروه خاصی نبود،میرزا سنبل آزادی خواهان قرن می باشد.
وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان به عنوان سایتی که همیشه به تاریخ و تاریخ سازان گیلان احترام می گذارد،سالگرد شهادت سردار کبیر جنگل،میرزا کوچک خان جنگلی را به تمام گیلانی ها ، به خصوص هم شهریان این عزیز تسلیت عرض می کند...
روح و روان تمام شهیدان نهضت جنگل، مشروطیت و تمام عزیزانی که برای دفاع از سرزمین گیل و دیلم و تالش در مقاطع مختلف تاریخ به شهادت رسیدند، شاد و یادشان گرامی...
[/color:db09a0683d]
MAZIYAR[/quote:db09a0683d]
[color=black:db09a0683d]
[align=center:db09a0683d][img:db09a0683d]http://damashsc.com/fa/images/stories/pic/1391-9/2-9/1a(9).jpg[/img:db09a0683d][/align:db09a0683d]
تاریخ هر سرزمین و دیاری اسطوره هایی دارد که برای مردمانش عزیز و قابل احترام است.
در گیلان هم با وجود دلاوری های فراوان مردمانش در مقاطع مختلف تاریخی،افراد زیادی بودند که در راه وطن و مکتب خود ، جان شان را از دست دادند.افرادی مثل میرزاکوچک خان جنگلی ، دکتر حشمت ، خسرو گلسرخی و ... بودند که نامشان در اذهان عمومی باقی ماند و افرادی هم مثل عادل شاه غریب و ... بودند که اسمی از آن ها برده نمی شود.
علاوه بر این ها سربازانی هم یار و یاور این اسطوره ها بودند که در راه مبارزه برای گیلان عزیزمان جان خود را از دست دادند...
این مقدمه را گفتیم تا به این قسمت برسیم افرادی مثل میرزا نامشان جاودان ماند تا اسطوره ای باشد برای گیلانی ها...
اما افرادی هم که نامشان در اذهان نماند قابل ارزش و بزرگ هستند،چون تاریخ پر غرور گیلان مدیون رشادت های این عزیزان است.
میرزا نامش جاودان ماند تا نمادی برای گیلانی ها شود،عزیزانی هم که نامشان ماندگار نشد،باعث شدند هرجا که نامی از نهضت جنگل،مشروطیت و حمله اعراب به ایران ... بیاید یک گیله مرد با غرور سرش را بالا بگیرد و بگوید من از همان نسل غیور مردان گیلان هستم،من از همان تباری هستم که رشادت های مردمانش باعث شد عرب و مغول و ... توان تاختن به آن را نداشته باشد...
بله،این ها را گفتیم تا اشاره کرده باشیم اگر اسمی از میرزا به میان می آید یعنی تمام افرادی که در تاریخ گیلان جان فشانی کردند، قابل احترام است و در واقع میرزا نسلی از ایستادگی و تسلیم ناپذیری مردمان گیلان شده است.
یازدهم آذرماه نود و یک در راه است،رئز شهادت بزرگمرد تاریخ گیل و دیلم...
میرزا،رهرو سیدالشهدا بود و غریب مردنش هم مثل سیدالشهدا بود.
میرزا غریبانه شهید شد و همچنان هم برای خیلی ها غریب است...
میرزایی که برای این مرز و بوم خونش ریخته شد،برای مردمان دیارش فقط نامی مانده است و حتی خیلی ها مزارش را نمی دانند!!!
میرزایی که برای نوجوانان گیلانی در کتاب تاریخ مدرسه تنها نماینده شان است و از اول سال تحصیلی انتظار رسیدن درس شان به زندگی نامه اش را می کشند،با یک توضیح مختصر مواجه می شوند!!!
میرزایی که بزرگداشت شهادتش در تقویم ملی جایی ندارد!!!
میرزایی که مکتب آزادی خواهی اش همیشه در حال تحریف بوده...
میرزایی که شاید روحانی بود ولی زمانی که مردان مرکزنشین ایران از ترس،خفه خان گرفته بودند،لباس جنگ به تن کرد و در مقابل *# و انگلیس ها ایستاد و معتقد بود هیچ گاه نباید با خودی ها جنگید و در نتیجه عقب نشینی می کرد ولی نمی دانست همین خودی ها خواهند بود که سرش را از تن جدا می کنند...
میرزا در مقابل ظلم به پا خواست و پیشنهادهای وسوسه انگیز هم او را از مسیرش منحرف نکرد...
میرزا در مقابل تمام ظلم ها ، دشواری ها و نارفیقی ها ایستاد و جا نزد...
میرزا تا قطره ی آخر خونش جنگید تا با خونش یکی دیگر از برگه های غرور آمیز تاریخ این دیار را بنویسد...
میرزا در روزی که تنها شد و دیگر امیدی نداشت، تسلیم یا پناهنده نشد تا افسانه اش برای آیندگان تاریخ ساز شود...
نام و آوازه میرزا مختص یک شهر یا دیار نبود،میرزا سنبل آزادی خواهان قرن بود تا جایی که افسانه اش ، الگوی رهبر آمریکای لاتین(چه گوآرا) بود...
میرزا برای من و تو شهید شد،شهید مکتب و دیار گیلانیان شد...
میرزا ورزشکار نبود و شاید ورزشکاران را هم در آن دوره خفه خان دوست نداشت،اما بعد از گذشت یک قرن ، ایستادگی و تسلیم ناپذیری اش الگویی برای هواداران تیم فوتبال دیارش شده است.
میرزا فوتبالیست نبود،ولی عکس میرزا در جنوبی ترین قسمت استادیوم رشت،فوتبالیست های داماش را به آن قسمت می کشد...
میرزا از سریازانش انتظار احترام نظامی نداشت ولی بازیکنان و هواداران داماش با دل و جان به اون احترام نظامی می گذارند...
میرزا مختص جناح و گروه خاصی نبود،میرزا سنبل آزادی خواهان قرن می باشد.
وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان به عنوان سایتی که همیشه به تاریخ و تاریخ سازان گیلان احترام می گذارد،سالگرد شهادت سردار کبیر جنگل،میرزا کوچک خان جنگلی را به تمام گیلانی ها ، به خصوص هم شهریان این عزیز تسلیت عرض می کند...
روح و روان تمام شهیدان نهضت جنگل، مشروطیت و تمام عزیزانی که برای دفاع از سرزمین گیل و دیلم و تالش در مقاطع مختلف تاریخ به شهادت رسیدند، شاد و یادشان گرامی...
[/color:db09a0683d]
MAZIYAR[/quote:db09a0683d]
"آبرار اَ خاک میرزا جاجیگایه / همیشه خنجرُ خون روبرایه"
"حواسَ خُب بَنَه می حرفَ بشنو / منو تو یک سریم ، دوشمن سیوایه"
"حواسَ خُب بَنَه می حرفَ بشنو / منو تو یک سریم ، دوشمن سیوایه"
-
MAZIYAR - مدیر انجمن
- پست ها : 4566
- تاريخ عضويت: سه شنبه سپتامبر 07, 2010 12:00 am
- محل سکونت: varesh city
توسط havadarehamishegi » دوشنبه دسامبر 02, 2013 10:16 am
فوتبال=عابدینی=داماش=رشت=زندگی=جایگاه H
ببین ما یکی دوتا نیستیم داماشیم و بیشمار اره
ببین ما یکی دوتا نیستیم داماشیم و بیشمار اره
-
havadarehamishegi - متعصب سایت
- پست ها : 1945
- تاريخ عضويت: شنبه اکتبر 02, 2010 12:00 am
- محل سکونت: رشت بیستون
توسط Daniial » دوشنبه دسامبر 02, 2013 10:19 am
پیام روحانی برای سالروز شهادت میرزاکوچک خان جنگلی
رییس‌جمهور در پیامی به مناسبت سالروز شهادت میرزاکوچک‌خان جنگلی گفت: بزرگداشت «میرزاکوچک خان» تلاشی برای زنده نگه داشتن روح دینداری برای آزادگی، مبارزه برای عدالت، مقاومت در برابر بیگانه، پاسداشت ایثار و رادمردی برای زندگی شرافتمندانه است.
به گزارش ایسنا، متن کامل پیام حسن روحانی که توسط حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات در یادواره میرزا کوچک خان جنگلی قرائت شد، به این شرح است:
«تاریخ گلگون سرزمین ایران همواره ستارگانی را در آسمان درخشان خود آفریده است که هریک بخشی از هویت ملت ایران را شکل داده‌اند و امیدی را که امروز در دل داریم - امید به آینده، امید به پیشرفت و شکوفایی، امید به پاسداشت هویت و امید به بالندگی نسل‌ها - بر این خاک را رقم زده‌اند. شهدایی که جان بر کف نهادند تا فراسوی مرزها جای گیریم؛ گاه بر استبداد داخلی خروشیدند و زمانی دیگر تن و جان خود را در برابر شمشیر و گلوله اهریمن خارجی سپر امنیت، هویت و کیان ایران و ایرانی قرار دادند.
یکی از این ستارگان درخشان «کوچک خان» بود، نمادی از خیل شخصیت‌های اسطوره‌ای که برای دفاع از کیان کشور دست به اسلحه برد، او درس دین آموخته بود و تا پیش از آن که سرمای جنگل جانش را بستاند، سوختن سینه همراهانش با گلوله دشمن داخلی و خارجی را به چشم دیده بود، اما سینه‌اش آنگاه به درد آمد که با چشم خود دید «مجلس مشروطه»، «خانه ملت» و «امید به حاکمیت قانون» را به توپ بستند. پیش از آنکه سرمای جنگل او را از پای درآورد لگدکوب شدن ملک وطن زیر پای بیگانه، دردی جانکاه بر دلش نشانده بود.
میرزا کوچک خان آتشی افروخت تا نشان دهد، ایرانیان غیور خرمن وجود هر بیگانه متجاوزی را آتش خواهند زد. «کوچک خان» قهرمان تاریخ پرماجرای ایران، نمادی از پایمردی در برابر دو تهدید بزرگ بود؛ استعمار و استبداد که همواره تاریخ ما را تهدید کرده‌اند و «میرزاکوچک خان» نماد تکیه بر مردم برای ایستادن در برابر بی‌عدالتی و از خود گذشتگی به خاطر مردم بود.
بزرگداشت «میرزاکوچک خان» تلاشی برای زنده نگه داشتن روح دینداری برای آزادگی، مبارزه برای عدالت، مقاومت در برابر بیگانه، پاسداشت ایثار و رادمردی برای زندگی شرافتمدانه است. اینجانب سالروز شهادت این شهید دین و وطن را گرامی داشته و همراه با همه مردم این سرزمین و بالاخص مردان و زنان زادگاهش، گیلان سبز، خاطره‌اش را در یادها و دل‌ها زنده نگه‌داشته و به روح بزرگ او درود می‌فرستم.
حسن روحانی
رییس جمهوری اسلامی ایران»
رییس‌جمهور در پیامی به مناسبت سالروز شهادت میرزاکوچک‌خان جنگلی گفت: بزرگداشت «میرزاکوچک خان» تلاشی برای زنده نگه داشتن روح دینداری برای آزادگی، مبارزه برای عدالت، مقاومت در برابر بیگانه، پاسداشت ایثار و رادمردی برای زندگی شرافتمندانه است.
به گزارش ایسنا، متن کامل پیام حسن روحانی که توسط حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات در یادواره میرزا کوچک خان جنگلی قرائت شد، به این شرح است:
«تاریخ گلگون سرزمین ایران همواره ستارگانی را در آسمان درخشان خود آفریده است که هریک بخشی از هویت ملت ایران را شکل داده‌اند و امیدی را که امروز در دل داریم - امید به آینده، امید به پیشرفت و شکوفایی، امید به پاسداشت هویت و امید به بالندگی نسل‌ها - بر این خاک را رقم زده‌اند. شهدایی که جان بر کف نهادند تا فراسوی مرزها جای گیریم؛ گاه بر استبداد داخلی خروشیدند و زمانی دیگر تن و جان خود را در برابر شمشیر و گلوله اهریمن خارجی سپر امنیت، هویت و کیان ایران و ایرانی قرار دادند.
یکی از این ستارگان درخشان «کوچک خان» بود، نمادی از خیل شخصیت‌های اسطوره‌ای که برای دفاع از کیان کشور دست به اسلحه برد، او درس دین آموخته بود و تا پیش از آن که سرمای جنگل جانش را بستاند، سوختن سینه همراهانش با گلوله دشمن داخلی و خارجی را به چشم دیده بود، اما سینه‌اش آنگاه به درد آمد که با چشم خود دید «مجلس مشروطه»، «خانه ملت» و «امید به حاکمیت قانون» را به توپ بستند. پیش از آنکه سرمای جنگل او را از پای درآورد لگدکوب شدن ملک وطن زیر پای بیگانه، دردی جانکاه بر دلش نشانده بود.
میرزا کوچک خان آتشی افروخت تا نشان دهد، ایرانیان غیور خرمن وجود هر بیگانه متجاوزی را آتش خواهند زد. «کوچک خان» قهرمان تاریخ پرماجرای ایران، نمادی از پایمردی در برابر دو تهدید بزرگ بود؛ استعمار و استبداد که همواره تاریخ ما را تهدید کرده‌اند و «میرزاکوچک خان» نماد تکیه بر مردم برای ایستادن در برابر بی‌عدالتی و از خود گذشتگی به خاطر مردم بود.
بزرگداشت «میرزاکوچک خان» تلاشی برای زنده نگه داشتن روح دینداری برای آزادگی، مبارزه برای عدالت، مقاومت در برابر بیگانه، پاسداشت ایثار و رادمردی برای زندگی شرافتمدانه است. اینجانب سالروز شهادت این شهید دین و وطن را گرامی داشته و همراه با همه مردم این سرزمین و بالاخص مردان و زنان زادگاهش، گیلان سبز، خاطره‌اش را در یادها و دل‌ها زنده نگه‌داشته و به روح بزرگ او درود می‌فرستم.
حسن روحانی
رییس جمهوری اسلامی ایران»
-
Daniial - کاربر خیلی فعال
.png "کاربر خیلی فعال")
- پست ها : 497
- تاريخ عضويت: يکشنبه آگوست 07, 2011 12:00 am
- محل سکونت: رشت
.png "کاربر فعال")
چه کسي حاضر است ؟
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان