[color=black:8cbf00d197]کلاغی خبر آورد که در پایتخت عده ای دغل باز خود را به نبی نامی دراز قامت رساندند و همی سعی نمودند او را با خدعه و فریب به خود بیاویزند.
اما نبی چوبی دراز بدست گرفت و این روبه صفتان را فراری داد و فریاد همی آورد که به کفاش ما نزدیک نشوید که چوبی کلفت تر دارد و آنان که حرف و ربط و خطشان منطقی تر است را با خنده ردشان می کند شما می خواهید او را با تحفه دروغ و دغل فریب دهید
دمب تان را جمع کنید و این حوالی نگردید که کفاش ما جز خنده چیزهای دیگری هم دارد.
روبه صفتان دمبشان را روی کولشان گذاشتند و از آن ساختمان عریض و طویل که در آن به سیاست توپ بازی می پردازند خارج شدند.[/color:8cbf00d197]