از قبل در نظر داشتم که یه مقدار از نزاد خودمون و دریای همیشگی کاسپین بنویسم ولی به دلبایلی به تاخییر انداختم و گفتم یه موقع خوب بنویسم.من چند روز پیش برای مصاحبه با عبدالله مرغوب به باشگاه رفته بودم که به یکباره از آقای سراوانی پرسیدم که چرا اسم روزنامتون رو خزر گذاشتید و آقای سراوانی هم در یک اظهار نظر عجیب و غیر قابل قبول فرمودند که نزاد ما قوم(وحشی و منقرض شده و ترک)خزر هستش که من خیلی تعجب کردم.همون لحظه هم به آقای سراوانی گفت که چند روز دیگه توی فروم موضوعی میذارم قابل توجه سراوانی.ولی جای جالب در این است که پسوند آقای علی احمدی سراوانی ماله سکی از بخش های شهر سنگر از شهرستان رشت هست که اگه یه ترک بود این اظهار نظر شاید زیاد عجیب نمیشد.این هم توضیحی در مورد قوم کاس و دریای کاسپین:
نام قوم "كاسپی" نیز در دانش جغرافیای جهانی به عنوان نام اصلی دریای شمال ایران شناخته شده است. کاسپین خود از نام قوم کاسپی (یا کاسّی) گرفته شدهاست که ابتدا در کرانههای غربی تا جنوب غربی آن ساکن بودهاند و به تدریج تا کرانههای جنوبی آمدند. پژوهش های جدیدی که دربارهی ژنتیک مردمان ساکن جنوب این دریا شده، گواهی بر این ادعاست که مازندرانی ها و گیلانی ها (که جوامع مردمشناسی در جهان ایشان را به نام کاسپین میشناسند) از نوادگان مردمی هستند که از غرب این دریا آمده اند . کاسها که به نوعی مادر-قوم مردمان جنوبی و غربی این دریا محسوب میشوند، خود به دو دستهی کاسسیها و کاسپیها تقسیم میشدند. «سی» در زبان گیلکی به معنی صخره (مثال: در سیپورد و سیبون و...) و «پی» به معنی جلگه است و به این صورت کاسهای ساکن جلگه کاسپیها نام گرفتهاند. وجود شهری به نام دروازهی کاسپین (یا دربند) در باب ورودی مملکت باستانی تبرستان (که هم اکنون در استان تهران قرار دارد) گواهی دیگر بر این ادعاست. نامهای کاشان و قزوین نیز مؤید این موضوع اند. در زبان گیلکی، واژههای پایانیافته با حرف /i/ با آوای /en/ جمع بسته میشوند و از این جهت، کاسهای ساکن در جلگه در زبان گیلکی به صورت کاسپیئن (käspien)تبدیل میشود. در واقع، واژهی کاسپین، برخلاف تصوراتی که آن را نامی انگلیسی یا صورت یونانی شدهی «کشوین» میدانند، نامی گیلکی میباشد. برتولت ـ یكی از بزرگترین خاورشناسان جهان ـ در نوشتههایش، "كاسپ" را جمع "كاس" خوانده و نوشته است، اسم این قوم "كاس" بوده است. در گیلان هنوز هم این نام مانند "كاس آقا" و "كاس خانوم" برای افراد سفیدرو وجود دارد. این اصطلاح هنوز در گیلكی وجود دارد. همچنین در متون جغرافیایی جهان در نوشتههای استرابو، هرودت و دیگران، نام هیركانیها و كاسپی وجود دارد. در بررسیها و مطالعات انجامشده، به این نتیجه رسیدم كه نام "هیركانیها" را مردمی كه در شرق این دریا زندگی میكردند، بیشتر بهكار میبردند و مردمی كه در غرب این دریا زندگی میكردند، نام "كاسپی" را بیشتر استفاده میكردند. به همین دلیل، در متون دوره اشكانی ـ از جمله نوشته استرابو ـ هر دو نام "هیركانیها" و "كاسپی" دیده میشود و در عین حال، نقشههای جغرافیایی این را نشان میدهند. به اعتقاد عنايتالله رضا نام "كاسپی" یا دیگر نامهای قدیمی دریای شمال ایران به دریای خزر یا دریای مازندران توسط برخی مترجمان به اشتباه به فارسی ترجمه شده است. او می گوید: "در ترجمه فارسی تعدادی از كتابها و نوشتهها، در برخی كتابها وقتی به نام مازندران برخورد میكنیم، با مراجعه به منبع اصلی متوجه میشویم، مترجم نام مازندران یا خزر را بهجای نام كاسپی، طبرستان یا هیركانی آورده است. درحالی كه در هزاره دوم پیش از میلاد اصلاً خزرها وجود خارجی نداشتند. وقتی قومی وجود خارجی ندارد، به چه دلیلی كاسپی، خزر نوشته میشود؟ این كار سبب گمراهی خواننده میشود." به اعتقاد او "كاسپین"، اصطلاحی است كه فرانسویها و انگلیسیها برای دریای شمال ایران بهكار میبرند و ایرانیان نیز به غلط آن را "كاسپین" مینامند. "كاسپین" چون با پسوند توسط انگلیسیها و فرانسویها گفته میشود، "كاسپین" بیان میشود، درحالی كه اگر بخواهیم با پسوند فارسی "كاس" را تلفظ كنیم، به دلیل گرفتن "یای نسبت" باید "كاسپی" بگوییم، همانگونه كه بقیه كشورها این دریا را با پسوند خود بیان میكنند. به گفته او، نام دریای "كاسپی" در زبان یونانی Kaspia Thalassa، لاتینی Mare Caspitum و انگلیسی Caspian Sea است. او با بررسیهایی كه انجام داده، به این نتیجه رسیده است كه بهطور كلی دو نام "هیركانیها" و "كاسپی" را باید اساس بگیرد. رضا وسیع نبودن گستره اقوام شرقی ایران برای نگهداشتن نام "هیركانیها" و تبدیل این نام در عربی به "جرجانیه" را از دلایل متروك شدن نام "هیركانی" در متون جغرافیایی غربی می داند و معتقد است به همین دلیل، نام "هیركانی" جای خود را به نام اصلی دریای شمال ایران، یعنی "كاسپی" داد.