قلب فرهنگ گيلان دوباره به تپيدن افتاد ؛ به مناسبت افتتاح رسمي عمارت خانه فرهنگ گيلان

مطالب عمومی و متفرقه و مقالات تاریخی مربوط به استان را در این بخش قرار دهید

مديران انجمن: meraj130, MAZIYAR, antiros

قلب فرهنگ گيلان دوباره به تپيدن افتاد ؛ به مناسبت افتتاح رسمي عمارت خانه فرهنگ گيلان

پستتوسط siabagh » پنج شنبه مه 17, 2012 12:41 pm

[size=18:c3a257e630][color=green:c3a257e630]اما داستان از چه قرار است؛ از زبان محمد تقي پور احمد جكتاجي مدير مسئول نشريه وزين گيله وا:[/color:c3a257e630][/size:c3a257e630]
یادداشت‌های مدیرمسئول ـ ۴
آبان ۱۱م, ۱۳۹۰ | نوشته شده توسط: gilava
کرنش به سخاوت
در حاشیه «صاحب خانه شدن» «خانه فرهنگ گیلان»
چند سال پیش در یکی از سرمقاله‌های گیله‌وا، از همت مردانه خانم دکتری ساروی یاد کردیم که با سخاوت جانانه‌ای خانه‌ای بزرگ، مجلل و مجهز در یکی از نقاط خوب شهر ساری به «فرهنگخانه مازندران» هدیه کرد و گردانندگان آن را برای همیشه از خانه بدوشی و درگیری مشکلات مالی مستمر به درآورد تا به جای پرداختن به دغدغه‌های روزمره اجاره‌خانه و مقابله با مخارج هزینه‌های روزانه، با خیال راحت به آفرینش‌های هنری و عرضه آثار فرهنگی بپردازند. و چه تأثیری گذاشت این کار خیر در جامعه ساری و میان اهل هنر آن سامان و منشأ چه آثار مثبتی شد فرهنگخانه مازندران در آن استان.
و گفتیم و نوشتیم چه خوب است کار مشابه‌ای در رشت اتفاق بیفتد و «خانه فرهنگ گیلان» نیز به چنین داشته‌ای برسد. چون آن سرمقاله در چرخه اصلی گیله‌وا چاپ نشد و در ویژه نامه‌ای چاپ گردید که ویژه یک طیف خاصی از جامعه ادبی و هنری بود، برای نیل به مقصود آن چه در نظر دارم مطرح کنم، یک بار دیگر به بازنویسی آن در این جا مبادرت می‌ورزم چون بخش حسی و عاطفی عرایضم را در خود نهفته دارد بویژه که خیرخواهی آن بانوی بزرگوار را یک بار دیگر مرور می‌کند. کار خیر نیاز به تبلیغ ندارد، یاد دوباره آن کرنشی است به سخاوت.
فرهنگِ خیرخواهی*
ماه گذشته فرصتی دست داد تا به ساری سفر کنم و با عده‌ای از دوستان نویسنده‌ی مازندرانی ملاقات داشته باشم. محل دیدار «فرهنگ خانه‌ی مازندران» مقرر شد. فرهنگ خانه‌ی مازندران که با مدیریت دوست هنرمند موسیقی‌دانم «احمد محسن‌پور» و تنی چند از دوستان شاعر، نویسنده و هنرمند آن دیار اداره می‌شود، بیش از بیست سال سابقه‌ی فعالیت فرهنگی و هنری، به ویژه در هنر موسیقی دارد.
فرهنگ‌خانه‌ی مازندران از بدو تاسیس تا همین دو ماه قبل، هرچند سال یک بار ناگزیر از نقل مکان در محل‌های استیجاری بود. شخصاً دو مکان آن را در دو ساختمان جداگانه در دوسوی شهر ساری دیده بودم. اما در دیدار اخیر بسیار خوشحال شدم از این که این موسسه‌ی فرهنگی و هنری فعال و تاثیرگذار در آن استان، عاقبت صاحب خانه‌ی ثابت و دائمی شده، آن هم ساختمانی بسیار بزرگ، مدرن و مجلل و در خور شان نامی که دارد و فعالیتی که می‌کند.
ساختمان جدید در یکی از بهترین نقاط شهر ساری در دو طبقه و با ۱۰ اطاق و یک سالن بزرگ و مناسب برای گردهمایی‌ها، دو اطاق مناسب و مجهز برای ضبط صدا و موسیقی که در مجموع به یک اداره‌ی بزرگ شبیه است، از طرف یکی از بانوان هنرمند، تحصیلکرده و خیر شهر ساری در اداره‌ی ثبت این شهرستان به نام فرهنگ خانه مازندران وقف شده است. ارزش مادی و پولی ساختمان یک طرف، ارزش معنوی کار واقف در این امر خیر وقتی روشن می‌شود که از این پس در این موسسه‌ی فرهنگی بسیاری از فعالیت‌های ادبی و هنری استان مازندران بی‌دغدغه‌ی خاطر کرایه و اجاره و بدون دل‌نگرانی‌های معمول موسسان این گونه واحدها، انجام می‌گیرد. به دیگر روایت، حاصل این اقدام خیرخواهانه، توسط گردانندگان فرهنگی آن عیناً به اهالی شهر ساری و استان مازندران برخواهد گشت.
جای امیدواری است «خانه‌ی فرهنگ گیلان» هم که موسسه‌ای مشابه است و در رشت فعالیت دارد و از نظر جا و مکان بسیار در مضیقه است و در مدت فقط ۶ سال سه بار تغییر مکان داده و هم اکنون نیز با مشکل جا و اجاره‌ی خانه مواجه است به همت یکی از خیران شهر رشت یا مسوولان فرهنگی شهر، صاحب خانه و کاشانه‌ی ثابت شود تا با خاطر جمع و بدون دغدغه‌های فکری مالی موسسان و مدیران آن به اصل و اساس کارهای فرهنگی خود برسد.
هرگز یادم نمی‌رود روزی یکی از دوستان شاعر و هنرمند شیرازی‌ام که خبر فعالیت‌های فرهنگی خانه‌ی فرهنگ گیلان را از دور شنیده بود در سفر به رشت وقتی اظهار تمایل کرد این خانه را از نزدیک ببیند، چقدر معذب شدم. اگر چه با او تعارف و رودربایستی نداشتم اما شرمند بودم که تابلوی خانه‌ی فرهنگ گیلان را بر سر در فکستنی دیوار ویرانه ببیند. دوستم که علو طبع داشت و جریان واقع را دریافته بود با تاثر و در عین حال امیدوارانه گفت مطمئنم که در این خانه اگر جمال نیست کمال هست و البته وقتی که برنامه‌های ماهانه‌ی خانه را دید و در یکی از جلسات روزانه‌ی آن شرکت کرد بسیار راضی و خوشحال برگشت.
نمی‌دانم که سزاوار است وقتی امکانات اقتصادی و مالی کاری فراهم نباشد باز چند تا آدم هنرمند و فرهنگ دوست ودلسوخته بنشینند و به صورت آرمانی شب و روز تلاش کنند که موسسه‌ای مثل خانه‌ی فرهنگ گیلان برپا دارند که مثلاً تحرکات فرهنگی در شهر و استان ایجاد کند! شاید اگر خیلی زود قضاوت کنیم سزاوار نباشد. حتی دیوانگی باشد، ولی وقتی دیده شود همین خانه‌ی به اصطلاح «دُرسفته» و مفلوک و محقر به همت موسسان و یاران و همراهان و جوانان هنرمند شهر رشت در سخت‌ترین شرایط مالی، نسبت به موسسات مشابه‌ی دولتی با بودجه‌ی کافی – که اغلب حیف و میل می‌شود – بسیار بهتر و درخشان‌تر عمل می‌کنند و رضایت عمومی را جلب می‌کنند، امیدوار می‌شویم.
نیکی‌ها را باید پاس داشت و از آن‌ها یاد کرد. به بانیان امور خیر و نیکی باید احترام گذاشت و مورد تکریم‌شان قرار داد. هر چند که نیکوکار واقعی هرگز در قبال کاری که کرده متوقع نیست، اما تشویق به کارشان موجب می‌شود تا فرهنگ خیرخواهی و خیراندیشی در جامعه‌ی ما جا بیفتد. کاری که هفتاد – هشتاد سال پیش در رشت بسیار جا افتاده و طبیعی بود.
من در ساری نیستم که شخصاً از خانم «دکتر اکرم امیرافشاری» به خاطر کار بزرگ و سترگ‌شان تقدیر کنم، شاید هم اصلاً تمایلی به این کار نداشته باشند، ولی به عنوان یک مسافر فرهنگ دوست، یک شمالی و یک نفر روزنامه‌نگار وظیفه دارم در حد خود سپاسگزار خیرخواهی های ایشان باشم. عشق به امور خیریه و دل کندن از مال و منال و بخشیدن و انفاق آن به فرهنگ، خود یک هنر و شاهکار انسانی است.»
اکنون چهار سال از تاریخ این مقاله می‌گذرد. آرزو به گور نشدیم و دیدیم، زنده ماندیم و رسیدیم به آرزویی که هرگز در تصورمان نمی‌گنجید. خانه بدوشی که صاحب خانه شد! از پس آن همه دربدری، از پس آن همه شرمندگی پیش دوستان که ذکرش رفت، سربلند بیرون آمدیم به مدد یاوران همدل و یاران دریادل. سرفرازمان کردند یاران و یاوران، و خود سرفرازتر پیش مردم و گردن فراز در تاریخ. چرا که خانه فرهنگ گیلان، صاحب خانه‌ای بزرگ، قدیمی و باشکوه شد که خودبخشی از هویت تاریخ این شهر و استان است. خانه‌ای مربوط به دوران قاجار در دو طبقه با ۱۶ اطاق کوچک و بزرگ تو در تو، بیرونی و اندورنی با بافت معماری سنتی و یک تالار بزرگ با دو فیلپای چوبی هشت ضلعی مرتفع افراشته در جلو با سرستون‌های کار شده، انزلیچی‌های چوبی مشک با شیشه‌های رنگی در سه طرف و مقرنس کاری در هر گوشه، طاقچه‌ها و دولاب‌هاچه‌ها و چه و چه … حیاط سنگ فرش و باغ مشجر و یک حوض قدیمی با کاشی‌های رنگی و … سقف با چکش گردان دو پشته و بام سابق سفال سر که بعد از برف سنگین ۱۳۸۳ بر اثر آسیبی که بر آن وارد شد به ناچار به حلب بدل گردید و … دیوارهای بلند آجری که از همان نگاه اول آدم را مسحور خود می‌کند که داخل آن رمز و رازی شیرین نهفته است.
گروه یاوران خانه فرهنگ گیلان با یک «ایله جار» خودجوش و در میان گذاشتن اهمیت خرید این خانه برای مؤسسه پیش دوستان خیّر و نیک نفس و فرهنگ مدار به واقع از آبرو و اعتبار اجتماعی خودهزینه کردند و دوستان دریادل و غیرتمند نیز بی‌هیچ واهمه و دغدغه آن را به نام خانه فرهنگ گیلان خریداری کرده و به موسسه هدیه کردند.
با این اقدام سخاوتمندانه اولاً یک خانه قدیمی و تاریخی با بافت معماری بومی از خطر تخریب حتمی و ساخت و سازهای معمول روز که حکم این زمانه است نجات یافت که با ثبت آن در دفتر ثبت میراث فرهنگی یک اثر تاریخی – فرهنگی دیگر بر آثار تاریخی شهر و استان، افزوده شد تا گوشه‌ای از هویت معماری این شهر را متجلی کند.
ثانیاً خانه فرهنگ گیلان از خانه بدوشی ادواری و غم پرداخت اجاره بهای ماهانه رهایی یافت و گردانندگان و مسئولان خانه فرهنگ گیلان از محدودیت جا و عدم امکان گسترش فعالیت‌های فرهنگی و هنری بدر آمده میدان وسیعی برای عرصه کار و فعالیت پیدا کرده‌اند که اثرات آن در درازمدت در سطح محله، شهر و استان نمایان خواهد شد.
ثالثاً این عمل موجب شد تا تنی چند از خیران و نیک نفسان با گام پیش گذاشتن در این راه، مصدر حرکت‌های مشابه فرهنگی، هنری و علمی در جامعه باشند هم چنان که در گذشته بیمارستان پورسینا، کتابخانه ملی، پرورشگاه مژدهی و بعدها آسایشگاه معلولان و سالمندان ساخته شد و چه صالحات و باقیاتی بالاتر و بهتر از این که از خود به جای گذاشتند.
خانه فرهنگ گیلان، چگونه می‌تواند پاسخگوی این همه مهر و اعتماد و سخاوت و غیرت مردانِ مردی باشد که خواسته‌اند حتی نامی از ایشان برده نشود. جز با تلاش مضاعف هنری و عرق‌ریزی روح که پای آفرینش‌های خلّاقانه اعضای خانه ریخته می‌شود آیا می‌توان ادای دین دیگری کرد؟ با کرنشی پای سخاوت شاید!
در حاشیه
۱- ساختمان این خانه که همپای خانه‌های مشابه دیگر در محله قدیمی ساغریسازان رشت بنا شده و امروز تعدادشان در سطح شهر از انگشتان یک دست کمتر است مربوط به اواخر عصر ناصری است و در اصل متعلق به یک شاخه از خاندان قدیمی سمیعی‌هاست که به ارث به حسن‌خان رحمت سمیعی معروف به مفخم‌الدوله از پسران محمدعلی خان یکی از پسران عدیده حاج سمیع جد اعلای سمیعی‌ها رسید که البته در طول این سال‌ها چندبار دست خوش تغییرات و تعمیرات قرار گرفت. اوایل دهه ۱۳۶۰ به آقای حسن پورهمتی فروخته شد و ایشان با عشق و علاقه و تعصب بسیار و صرف هزینه‌ هنگفت درحفظ آن کوشید تا آن زمان که به دلایلی از جمله سکونت در تهران وخارج از ایران تصمیم به فروش آن گرفت و چون مطمئن شد بعد از فروش از خانه بعنوان یک میراث و اثر تاریخی و فرهنگی از آن استفاده و حفاظت می‌شود حاضر به فروش شد. به پشتوانه این اعتماد، همسر و دخترشان خانم‌ها شهره گرانمایه و نادیا پورهمتی نیز به فروش آن با حداقل قیمت رضایت دادند و با این اقدام خود در زمره یاران و یاوران خانه فرهنگ گیلان قرار گرفتند. مساعی مهندس بهزاد مشهودی نیز در این نقل و انتقال فراوان جای تقدیر دارد.
۲- هم‌زمان با خرید خانه مزبور، از سوی تنی چند از خیّران گیلانی، به مدد یاوران خانه قطعه زمینی مناسب در دهکده گیل (شهرک مهندسان) از سوی جامعه مهندسان گیلان به مؤسسه خانه فرهنگ گیلان هدیه شد که قرار است در آن فرهنگسرا و سالن‌های چندمنظوره طراحی و ساخته شود تا پاسخگوی نیازهای نمایشی و همایشی خانه فرهنگ در آینده قرار گیرد. طراحی ساخت آن که بسیار مدرن پیش‌بینی شده طی فراخوانی به مسابقه گذاشته شده است. (در این مورد بخصوص و پراهمیت در آینده نزدیک گزارش مفصلی خواهیم داشت)
۳- خانه فرهنگ گیلان در آستانه دهمین سال فعالیت خود بزودی به محل جدید (خانه خریداری شده در ساغریسازان) منتقل خواهد شد و احتمالاً به صورت رسمی و با حضور جمعی قاطبه نویسندگان، هنرمندان و نیز متولیان امور فرهنگی در گیلان افتتاح خواهد شد و از تمامی کسانی که به آن یاری رسانده‌اند تقدیر خواهد کرد.

* گیله‌وا، ویژه فرهنگ، هنر و ادبیات، به کوشش خانه فرهنگ گیلان، با همکاری علی‌رضا پنجه‌ای، نوروز ۸۷، ضمیمه شماره ۹۷، صفحه ۱
http://gilava.ir/archives/332


[color=green:c3a257e630][size=18:c3a257e630]اما در تاريخ 22 ارديبهشت 91 (شش روز پيش) خانه فرهنگ گيلان بعد از بازسازي و تعمير ؛ با حضور فرهنگدوستان و بزرگان گيلان بصورت رسمي افتتاح شد؛ واين شرحي از برنامه هاي اين روز بزرگ[/size:c3a257e630][/color:c3a257e630]

جمعه 22 اردیبهشت 1391 ، روزی به یاد ماندنی در تاریخ و حافظه ی فرهنگی گیلانیان و ایرانیان رقم خورد.


جشن افتتاح عمارت خانه فرهنگ گیلان
جمعه 22 اردیبهشت 1391 ، روزی به یاد ماندنی در تاریخ و حافظه ی فرهنگی گیلانیان و ایرانیان رقم خورد. عمارت خانه فرهنگ گیلان در ساغریسازان رشت افتتاح شد. این عمارت که قدمتی حدود یک قرن دارد به یاوری جمعی از فرهیختگان و فرهنگ دوستان این مرز و بوم در تابستان گذشته خریداری و زیر نظر هیئت مدیره خانه فرهنگ مرمت شد. این جشن که با حضور بسیاری از شخصیت های فرهنگی کشور و یاوران و دوستداران و اعضای این خانه برگزار شد، یک مهمان ویژه هم داشت: پروفسور فضل اله رضا، دانشمند گیلان و ایران و چهره علمی و نامدار جهانی ساکن کانادا.
از جمله برنامه های افتتاحییه یخانه فرهنگ گیلان عبارت بود از: قرائت آیاتی از قرآن کریم توسط قاری نوجوان، خواندن متن پیام خانه ی فرهنگ توسط کیهان خانجانی، خواندن گزارش هیئت مدیره توسط رضا مجلسی، اجرای ترانه ی گیلکی « هیلوی» توسط موسی علیجانی، خواندن پیام یاوران خانه توسط جلال رنجبر. ( گزارشی از چگونگ همیاری و همراهی اقشار مختلف جامعه فرهنگ دوست گیلانی در کمک به خریداری عمارت و ایجاد فرهنگسرا در زمین اهدایی شرکت مهندسین دهکده ی گیل واقع در جاده لاکان.) و اجرای قطعاتی از محمد نوری توسط آریان رسولی با پیانو نیما اخگر.
پس از آن پرفسور رضا ضمن تجلیل از این همت اهالی فرهنگ دوست گیلان، افزود: من در میان هموطنان خودم و حتی در میان ایرانیان مقیم خارج، چنین خانه ی فرهنگی، به چنین شکوهی سراغ ندارم. و شعری از حافظ را زینت بخش سخنان خود کرد:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است / یا رب این تاثیر دولت درکدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد / هردلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است
پروفسوررضا در دستخط خود برای خانه فرهنگ چنین نوشت:
"خانه فرهنگ گیلان می بایست پرچمدار علم و ادب وهنر سرزمین پربار و پربرکت گیلان باشد. زنده باد گیلان آبادان و پیشرو."
پس از آن حافظ موسوی شاعر گیلانی افتتاح عمارت جدید خانه را به همه ی فرهنگ دوستان تبریک گفت.
اهدای تندیس خانه ی فرهنگ گیلان به نهادها و شخصیت هایی که هر یک، کمک های موثری کردند در همیاری برای تداوم فعالیت های این خانه داشتند از دیگر برنامه های این مراسم بود. تندیس خانه فرهنگ اهدا شد به:
به دکتر پیروزی به نمایندگی از جامعه ی پزشکی گیلان، به مهندس مرتضی صابر به نمایندگی از جامعه ی پیمانکاران ساختمانی گیلان، به خانم دکتر آذر صیانتی به نمایندگی از جامعه ی انزلیچی گیلان، به مهندس فرید فیروزی به نمایندگی از جامعه ی مهندسین گیلان، به مهندس مسعود اکرامی به نمایندگی از شرکت مهندسین دهکده ی گیل که حدود 1000متر زمین در این دهکده را جهت ساخت فرهنگسرا به خانه فرهنگ گیلان اهدا کردند، به محمود آقاجانی، به نمایندگی از صنعتگران، پیشه وران، بازاریان و ...
جایزه ویژه مسابقه معماری فرهنگسرای خانه فرهنگ گیلان به خانم مهندس سحر فیروزی و آقای مهندس رامین رضایی راد، اهدا شد. (این مهندسان جوان، جایزه خود را از دست خانم دکتر مهدخت معین، دخترگرامی دکتر محمد معین، دریافت کردند.) پروفسور رضا نیز تندیس خانه فرهنگ گیلان را به پاس یک عمر تلاش به علم و ادب و قبول دعوت برای حضور در این جشن افتتاحیه را، دریافت کرد.
همچنین تندیسی به آقای پورهمتی مالک قبلی این عمارت به خاطر مساعدت و سخاوت و تخفیف قابل توجه، اهدا شد. تندیسی به جلال رنجبر، کسی که در صف اول یاوران و به شهادت اکثریت همیاران، بیشترین تلاش را در خریداری این عمارت کرد، نیز اهدا شد.
در پایان خانواده های زنده یادان، مهندس کریمی، اباذر غلامی و امیر بدرطالعی- از مؤسسین و اعضای هیئت مدیره - نیز تندیس خانه فرهنگ گیلان را دریافت کردند.
آنگاه ناصر وحدتی، خواننده ی گیلانی، با گروه خود، به همراه اجرای ترانه های فولکلور به شور و شادی حاضران افزود.
این جشن با نمایش فیلمی از فعالیت های خانه فرهنگ گیلان ساخته رضا مجلسی فیلمساز گیلانی به پایان رسید.

http://www.kfgil.com/morenews.php?cat=culture&newsid=61
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط siabagh در پنج شنبه مه 17, 2012 12:54 pm .
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » پنج شنبه مه 17, 2012 12:46 pm

[img:e194cbfa9c]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/072.jpg[/img:e194cbfa9c]

[img:e194cbfa9c]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/11.jpg[/img:e194cbfa9c]

[img:e194cbfa9c]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/021.jpg[/img:e194cbfa9c]
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » پنج شنبه مه 17, 2012 12:48 pm

[img:1a0ebfd134]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/13.jpg[/img:1a0ebfd134]

[img:1a0ebfd134]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/12.jpg[/img:1a0ebfd134]

[img:1a0ebfd134]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/08.jpg[/img:1a0ebfd134]
پروفسور فضل الله رضا
[img:1a0ebfd134]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/06.jpg[/img:1a0ebfd134]

[img:1a0ebfd134]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/06.jpg[/img:1a0ebfd134]
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT

پستتوسط siabagh » پنج شنبه مه 17, 2012 12:52 pm

[img:91e2b91eb0]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/19.jpg[/img:91e2b91eb0]

[img:91e2b91eb0]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/21.jpg[/img:91e2b91eb0]

[img:91e2b91eb0]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/18.jpg[/img:91e2b91eb0]

[img:91e2b91eb0]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/17.jpg[/img:91e2b91eb0]

[img:91e2b91eb0]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/14.jpg[/img:91e2b91eb0]
استاد خمامي زاده
[img:91e2b91eb0]http://pezeshkangil.com/editor/wp-content/uploads/2012/05/10.jpg[/img:91e2b91eb0]

[img:91e2b91eb0]http://kfgil.ir/images/1337092243.jpg[/img:91e2b91eb0]

[img:91e2b91eb0]http://kfgil.ir/images/1337092467.jpg[/img:91e2b91eb0]

باتشكر ويژه از سايتهاي زير:

http://www.v6rg.com/

http://pezeshkangil.com/editor/

http://www.kfgil.com/page.php?page_name=home

http://gilava.ir/
تا قبله مي شين مردومه من قبله نمايم
نماد کاربر
siabagh
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
 
پست ها : 1082
تاريخ عضويت: سه شنبه آگوست 16, 2011 12:00 am
محل سکونت: RASHT


بازگشت به فقط گیلان

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان

cron