[color=black:56f05903d8]سلام به همه آبراران عزیز.امروز میخوام بگم واقعا گیلک بی غیرت است.
زود قضاوت نکن.متن پایین رو بخون بعدش بهت قول میدم احساس غرور میکنی و مثل بعضی از گیلک زبونا گیلک بودن خودتو مخفی نمیکنی.
به تو که میگويی: گيلک بیغيرت است؛
بله نارفيق، گيلک بیغيرت است و تو باغيرت.
اگر چشمگير بودن عظمت سپاه ديلميان در ارتش ايران باستان و اثرگذاری شگرفشان در شکست والرين، امپراتور روم بیغيرتی است، گيلک بیغيرت است. اگر دو و نيم قرن مقاومت در برابر هجوم اعراب در حالی که تمام ايران به چنگ تازيان افتاده بود و مبارزه دليرانه «موتا» سردار ديلمی ِ سپاهيان ری و گيلان و آذربايجان در برابر اعراب بیغيرتی است، گيلک بیغيرتترين ِ بیغيرتهاست.
اگر اين موضوع که گيلکان برخلاف ساير نقاط ايران که اغلب با جنگ و شمشير به اسلام رو آوردند، دو قرن و نيم بعد از هجوم اعراب و آن هم با فکر و اختيار، دين اسلام را از علويانی که برای نجات از خلفای عباسی به گيلان پناه آورده بودند پذيرفتند، اگر اين امر بیغيرتی است، خوب بله، گيلک بیغيرت است.
اگر پيشتاز بودن در نهضت بيداری و مبارزات مشروطه و فتح تهران در کنار همرزمان آذری و بختياری بیغيرتی است، بیغيرتتر از گيلک وجود ندارد.
قومی که مردش ميرزاکوچکِ بزرگ باشد که از بيم برادرکشی، از جنگ با قزاقان ايرانی طفره میرفت و حتا با اسيران جنگی نيز به صحبت و ارشاد میپرداخت و همين ميرزا در مقابل عناصر وابسته و بيگانه چون ببر میغريد و قومی که زنش «هيبت» باشد که پابهپای شوهرش ششلول و پاتاوه میبست و در جنگلهای سياهکل و ديلمان میجنگيد و پس از دستگيری نيز زير شکنجههای ماموران مشيرالدوله لب از لب وا ننمود، قوم بیغيرتی بيش نيست!
اگر به دليل ارتباط با کشورهای اروپايی، گذار از مناسبات عشيرهای و قبيلهای و حرکت در مسير مدرنيسم و صاحب فکر بودن و نگرش بیتعصب به مسائل داشتن و انسان ديدن ِ زن، بیغيرتی است، گيلک بیغيرت است و اگر حيوان ديدن ِ زن و خوشبينانهتر، ضعيفه و منزل و بیادبی و... ديدن زن غيرت است، اگر خشکمذهبی و خشکمغزی و کور و تعصبی و جَوگير بودن غيرت است، تو باغيرتترين باغيرتان عالمی!
اگر در گرما و سرما پا را تا زير زانو در آب فرو کردن و زالوهای بيجار (شاليزار) را از پای کندن و تابستان زير تيغ آفتاب درو کردن محصول و جان کندن و پيشفروش و پيشخور کردن ميوه روی درخت و محصول روی زمين از فرط نداری بیغيرتی است و اگر در انحصار داشتن تمام امکانات رفاهی و تحصيلی و صنعتی و اشتغالی و دو قورت و نيم باقی داشتن و ادعای مستعد بودن، غيرت است، البته که گيلک بیغيرت است و تو باغيرت.
اگر مشارکتِ دوشادوش و برابر مرد و زن در توليد و برابری در مديريت اقتصادی خانواده، بیغيرتی است، از گيلکها بیغيرتتر نخواهی يافت.
اگر قرنها پناهگاه آزادیخواهان و معارضان با قدرتهای استبدادی بودن، بیغيرتی است، گيلان کُنام بیغيرتان است و اگر نعل نمودن پای عادلشاه (غريبشاه) گيلانی و به تيرکمان تيرباران نمودنش (آنچه که شاه صفی کرد) و قتلعام قيامهای دهقانی گيلان به دست مبارک شاه عباس «کبير»! غيرت است، تو عين غيرتی نارفيق!
اگر مهماننوازی و دست خويش را پيش مهمان رو کردن و ظرفيت بالای فرهنگی در پذيرش و همزيستی با مهاجران از ارمنی و کرد و آذری گرفته تا فارس و *# و ترکمن و... بیغيرتی است، چه کسی بیغيرتتر از گيلک؟
و البته، آذری را خر خواند و لُر را بیفرهنگ دانستن و گيلک را بیغيرت ناميدن، تنها از تو بیغيرت برمیآيد که خود را مرکز و محور همه امور و قيم و ازمابهتران میدانی.
اصلا جایی که تو را باغيرت بنامند، بايد که من ِ گيلک را بیغيرت ناميد!
آري ميرزا كوچك خان بي غيرت بود كه پيشنهاد پادشاهي انگليسي ها را نپذيرفت و هرگز با ارتش ايران نجنگيد زيرا مي گفت گلوله گيلك خون كسي را كه درست يا غلط در زير پرچم مقدس ايران مي جنگد نمي كشد... ميرزا بي غيرت بود كه در زمان نهضت جنگل به علت افزايش قيمت برنج ترتيبي اتخاذ كرد تا امناي محلات تهران به طور مستقيم از نمايندگان جنگل برنج تهيه كنند تا نكند بر مركز نشينان فشاري وارد آيد. آیا فراموش کرده اید که در دوره رضا شاه سواک وقتی به زور انزلیچی از سر زنان مسلمان ایرانی میکشیدند میرزا کوچک جنگلی مرد غیرتمند رشتی با خیلی از مردم گیلان بپاخواستند و جمهوری دمکراتیک و خودمختار اسلامی گیلان را تشکیل دادند . آري گيلك بي غيرت است و تو اي مركز نشين با غيرتي. آري پروفسور سميعي پروفسور فضل االله رضا پروفسور عين الله رضا پروفسور اكبرپور پروفسرو بهزاد و . . . هم بي غيرتند. جهان پهلوان نامجو هم بي غيرت است. دكتر حشمت لاهيجي هم بي غيرت است. ما همه بي غيرتيم و تو اي مركز نشين با غيرتي!!! پس اي مركز نشينان با غيرت همين راه را بپيماييد كه درست آمده ايد!!!
این گونه متن ها شاید مرهمی کوچک بر زخم هائی که از دیگران بر ما گیلانیان رواشده. باشد. ولی واقعیت این است که زخمی که ازخودمان بر ما روا می شود بس عمیق تر و کاری تر است . همیشه این واقعیت که ما گیلانیها فرافکن و بیگانه پرست هستیم بیشترین ضربه را به ما زده است وجود مدیریت های غیربومی ، سرمایه گذاران بیرونی و عدم وجود مدیران گیلانی در سطوح کلان کشوری ....این موضوع را به گیلانی القاء نموده که ما گیلانیها لایق اداره یک ارگان یا ..... نیستیم که صد البته قصور اصلی فقط متوجه ما گیلانیهاست
ملتها به چهار چيز نابود مي شوند خار شمردن بزرگان بزرگ شمردن خاران پرداختن به فرعيات و دوري جستن از اصليات. دیگه چیزی نمیتونم بگم چون مطمئنم هر کس این متنو بخونه اشکش در میاد.[/color:56f05903d8]