شورای شهر ، شاید ، تکیه گاه آخر

[align=center:eb1bab0308][size=18:eb1bab0308]ما و دستهای خالی
( شورای شهر ، شاید ، تکیه گاه آخر )[/size:eb1bab0308][/align:eb1bab0308]
[align=justify:eb1bab0308]
[size=14:eb1bab0308]اینروزها در بین هواداران داماش گفتگو های زیادی شکل گرفته که از تفاوت انتخابات این دوره شورای شهر با دوره های دیگر حکایت دارد ، هوادارانی که گرچه همگی در نوع برخورد با این انتخابات یکسان فکر نمی کنند اما در اکثریت اندیشه ، باور دارند که شاید این تنها کاری باشد که برای حفظ باشگاه محبوبشان قادر به انجامش هستند . و این موضوع انقدر اهمیت داشته که برای رسیدن به یک هدف مشترک دست به تحرکاتی بزنند ، که این از نظر نگارنده با اینکه افتخار حضور در جلسه ای که مرتبط با وقایع اینروزها بوده را نداشتم اما جای تقدیر و سپاسگزاری دارد . این مطلب تلاش می کند تا در راستای کمک به داماش گیلان که اینروزها همه نگران حفظ و حضور قدرتمندش در فصل آینده هستیم ، تصویری از شرایط موجود ارائه دهد که شاید قدمی کوچک باشد در راستای یک تصمیم گیری واحد چرا که گسستگی در آرای ما هرگز نمی تواند به اهدافی که می اندیشیم کمک کند .
از انجا که وارش اسپرت یک سایت ورزشی و هواداران داماش اکثریت نگرانی سرنوشت این تیم را با خود همراه دارند شاید ورود ایشان به بحث انتخابات شورای شهر برای عده ای از دو دیدگاه سیاسی و یا تخصصی منطقی به نظر نمی رسد . برای روشن تر شدن مطلب به قانون اساسی و اصل 100 آن و تعریفی که از شورای شهر و وظایفش ارائه می دهد رجوع می کنیم
[color=black:eb1bab0308]اصل یکصدم: برای پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی،بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر انزلیچی، بخش، شهر، شهرستان یا استان بانظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت میگیرد که اعضاءی آن را مردم همان محل انتخاب می کنند. شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و حدود وظایف و اختیارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آنها را که باید با رعایت اصول وحدت ملی و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی و تابعیت حکومت مرکزی باشد قانون معین می کند.
[/color:eb1bab0308]
طبیعتا با بررسی این اصل که هیچ گونه اشاره به امور سیاسی و مملکتی در آن نگشته و عموما این تصمیمات در امور تصمیم گیری نهادهای مرکزی می باشد در خوشبینانه ترین حالت تنها در بخش اجتماعی شاید بتوان ردی از سیاست در آن یافت که با توجه به وظایفی که برای شوراهها در نظر گرفته شده ( مواد مطروحه در وظایف شورا ها ) کاملا منتفی می گردد حتی در شهری مانند تهران ،بنا به جایگاه اجتماعی و فرهنگی و اهمیت انتخاب شهردار پایتخت است که این شورا به طور غیر مستقیم ارزش سیاسی می یابد ، بنابراین متهم کردن وارش اسپرت و هواداران داماش برای دخالت دادن سیاست در ورزش کاملا مردود و بی مورد بوده .
مسئله دیگری که از نگاه بعضی از دوستان که به شوراها از دیدگاه تخصصی عمرانی و شهری نگاه می کننذ مطرح است جنبه فنی داشته که باز باتوجه به اصل یکصد ملاحظه می شود که از شش مورد برنامه یاد شده تنها یکی از این امور جنبه عمرانی داشته و جالب اینکه حتی این یک مورد جهت جلوگیری از تبعیض در اصل 101 قانون اساسی در تهیه برنامه های عمرانی ،شورای عالی استانها حق تصمیم گبری دارد . اما با این وجود در اینکه شورای شهر نقش عمده ای در برنامه های عمرانی دارد شکی نیست اما این نقش پر رنگتر از نقش های دیگر نبوده حال اگر قرار باشد برای هر نقش حتما یک متخصص در همان امور نقش تصمیم گیرنده ( تاکید می شود تصمیم گیرنده نه عمل کننده )داشته باشد که اعضای شورا باید به اندازه بندهای وظایف محول شده باشد . به عنوان مثال برای احرای بند 8 و 30 وظایف که حکم نظارت برسرمایه و اموال و حسابرسی . . . رادارد حتما باید یک حسابدار عضو شورا باشد ! واقعیت اینجاست که اگر شورای شهر با توجه به وظایف نظارتی و کنترلی و تصمیم گیرندگی به یک تخصص بیشتر از همه نیاز داشته باشد آن تخصص مدیریتی است و اینکه راه یافتگان به شورا این قدرت و تشخیص مدیریتی را داشته باشند که در امور فنی از کسانی استفاده کنند که از تخصص لازمه برخوردار باشتد . بدون شک فقط تحصیلات آکادمیک مدیریتی نشان بر مدیری توانا بودن نیست و این نیاز به آوردن مثال نداشته بهتر از همه این سابقه افراد در امور محوله است که به رای دهنده اثبات می کند که شایسته این جایگاه هست یا خیر وگرنه تنها عنوان کردن پستها و عنوانها که اینروزها مد شده هزگز نمی تواند اثبات کننده تخصص مدیریتی ایشان باشد .
اما اینکه چرا ما ( کسانی که فکر میکنند هواداران داماش باید نقش موثر و یکپارچه ای در انتخاب شورزاها داشته باشند) تاکید داریم که این یک فرصت برای حمایت از تیمی است که دوستش داریم شاید بر گرفته از تجربه روزهای تلخ گذشته است ،همانطور که همه می دانیم ما روزهای تلخی را در رابطه با داماش شاهد بودیم روزهایی که به انواع نامه نگاریها و کمک خواستن از هرکسی که فکر می کردیم می تواند کمکی باشد دست می زدیم و تازه انروزها تنهایی خود را بیشتر احساس می کردیم یکی از نهادهایی که چشم به کمک آن بسته بودیم شورای شهر بود و شاهد بودیم شورایی که نگران حدر رفتن بیت المال در کمک به داماش بود چگونه منحل شد ! اما آیا واقعا شورای شهر بر طبق قانون نمی توانست به داماش کمک کند ؟
قانون اساسی به طور صریح اشاره دارد که شورای شهر در پیشبرد سریع امور اجتماعی و فرهنگی اختیار داشته و ورزش بدون شک جزعی از امور اجتماعی محسوب شده و با توجه به نقش فرهنگی باشگاه ها و یدک کشیدن این عنوان شامل امور فرهنگی نیز می گردید شاید بر همین اصل است که شهرداریها مجاز به ایجاد و اداره فعالیتهای ورزشی بصورت عمومی و حرفه ای هستند .
این در حالی است که باتوجه به نقش نظارتی و کنترلی این شورا می تواند نقش موثری در چگونگی هزینه هایی داشته باشد که در شهرداری انجام می شود .
بنابراین قدرت اجرایی برای حمایت از یک باشگاه فرهنگی ورزشی متعلق به همان شهر حداقل در زمانهای خاص و بحرانی از توان این شورا خارج نیست .
اما دوستان عزیز شاید یادآوری حرفهای روزهای بحرانی داماش زیاد خوشایند نباشد جایی که تمامی درها بر روی ما بسته بود تیمی که حتی قادر نبود زمین مسابقه اش را تعین کند جایی که فرمانداری ، استانداری و صدا وسیما برای داماش نقش ناپدری را داشتند و شورای شهری که . . . بگذریم اما همه شاهد بودیم با تغیرات در استانداری و حمایت فرمانداری و تلاشهای هیئت فوتبال گیلان ما توانستیم حتی در برابر زیاده خواهانی که به خوبی از نفوذشان اگاهیم به ایستیم و این بدون شک حاصل تلاش مردانی بود که در حوزه مدیریتی خود متعهد و دلسوز عمل کردند .
همه می دانیم که شرایط داماش متاسفانه با ثبات و آن آرامشی که انتظارش داریم فاصله دارد شاید امروز باید از تجربه تلخ دیروز درس بگیریم ما احتیاج به حامیانی در همه ارکان تصمیم گیری رشت و گیلان داریم هنر نیست که در زمان بحران گوشه ای بنشینم به همه چیز و همه کس بد و بیراه بگوییم اما خود هیچ تلاشی برای مدیریت آینده تیم شهرمان نکنیم ، مایی که امروز از نبود مدیران بومی شجاع و با نفوذ در شهرمان گله داریم چرا هنوز برای حمایت از مدیرانی که حداقل شجاعت خود را در این 1 سال به ما ثابت کرده اند تردید داریم . دوستان، امیر عابدینی به عنوان یک مدیر یک باره آفریده نشد سالها در کنار هواداران همان تیمی که امروز گله داریم چرا صحبت از آن می کند آزمون و خطا کرد و حمایت شد تا امروز عابدینی شده اما ما حتی در حمایت از مردی که همه می دانیم برای داماش خون و دل خورده شک داریم و علت را نداشتن هزار تخصص بی ربط با مدیریت می دانیم . حتی به سایت انتقاد شده که چرا وارد عرصه تبلیغی برای بعضی از افراد شده !
البته انتقاد به سایت وارد است اما نه از این نظر بلکه باید در این عرصه به طور جدی تر و محکمتر و فعال تری وارد می شد که برای من این انفعال جای پرسش دارد ، شاید خود دوستان دلایل موجه ای دارند که من با توجه به اطمینان به صداقت و پاکی ایشان نشنیده بر روی چشم می پذیرم ، اما ما احتیاج داشتیم که خیلی زودتر به طور مشخص برای حمایت از کاندیدای منتخب خود فعالیت کنیم تا با آوردن اکثریت آرا در بین اعضا از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشد چیزی که البته هنوز با توجه به پراکندگی و تعدد کاندیداها دور از ذهن نیست .
سخن اخر اینکه داماش تیم شهر ماست و ما نباید اجازه دهیم که این تیم در شهر خود غریب بماند
* قبلا تایپیکی با مضمونی مشابه توسط دوست عزیزم ایجاد شد که توسط مدیریت محترم سایت قفل گردید این در حالی بود که به نظر این حقیر قفل کردن ان تایپیک کار درستی نبود بلکه با توجه به حساسیت موضوع شاید دوستان عزیزم باید در کنترل و نظارت برآن فعالیت بیشتری میکردند به هرحال قفل کردن این تایپیک هم در اختیار انان است و هر تصمیمی بگیرند سپاسگزاریم را برای زحماتی که می کشند به همراه دارد اما هواداران عزیزهم باید شرایط را بیشتر درک کرده و از طرح مسائلی ( سیاسی و یا توهین به اقوام ) که هیچ ربطی به یک رویکرد اجتماعی ندارد خود داری کنند . ما در یک سایت ورزشی یک نگرانی مشترک داریم و ان سرنوشت داماش گیلان است . اجازه بدهیم که شاید بتوان سنگی از کوه مشکلاتش کم کنیم .[/size:eb1bab0308][/align:eb1bab0308]
( شورای شهر ، شاید ، تکیه گاه آخر )[/size:eb1bab0308][/align:eb1bab0308]
[align=justify:eb1bab0308]
[size=14:eb1bab0308]اینروزها در بین هواداران داماش گفتگو های زیادی شکل گرفته که از تفاوت انتخابات این دوره شورای شهر با دوره های دیگر حکایت دارد ، هوادارانی که گرچه همگی در نوع برخورد با این انتخابات یکسان فکر نمی کنند اما در اکثریت اندیشه ، باور دارند که شاید این تنها کاری باشد که برای حفظ باشگاه محبوبشان قادر به انجامش هستند . و این موضوع انقدر اهمیت داشته که برای رسیدن به یک هدف مشترک دست به تحرکاتی بزنند ، که این از نظر نگارنده با اینکه افتخار حضور در جلسه ای که مرتبط با وقایع اینروزها بوده را نداشتم اما جای تقدیر و سپاسگزاری دارد . این مطلب تلاش می کند تا در راستای کمک به داماش گیلان که اینروزها همه نگران حفظ و حضور قدرتمندش در فصل آینده هستیم ، تصویری از شرایط موجود ارائه دهد که شاید قدمی کوچک باشد در راستای یک تصمیم گیری واحد چرا که گسستگی در آرای ما هرگز نمی تواند به اهدافی که می اندیشیم کمک کند .
از انجا که وارش اسپرت یک سایت ورزشی و هواداران داماش اکثریت نگرانی سرنوشت این تیم را با خود همراه دارند شاید ورود ایشان به بحث انتخابات شورای شهر برای عده ای از دو دیدگاه سیاسی و یا تخصصی منطقی به نظر نمی رسد . برای روشن تر شدن مطلب به قانون اساسی و اصل 100 آن و تعریفی که از شورای شهر و وظایفش ارائه می دهد رجوع می کنیم
[color=black:eb1bab0308]اصل یکصدم: برای پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی،بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر انزلیچی، بخش، شهر، شهرستان یا استان بانظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت میگیرد که اعضاءی آن را مردم همان محل انتخاب می کنند. شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و حدود وظایف و اختیارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آنها را که باید با رعایت اصول وحدت ملی و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی و تابعیت حکومت مرکزی باشد قانون معین می کند.
[/color:eb1bab0308]
طبیعتا با بررسی این اصل که هیچ گونه اشاره به امور سیاسی و مملکتی در آن نگشته و عموما این تصمیمات در امور تصمیم گیری نهادهای مرکزی می باشد در خوشبینانه ترین حالت تنها در بخش اجتماعی شاید بتوان ردی از سیاست در آن یافت که با توجه به وظایفی که برای شوراهها در نظر گرفته شده ( مواد مطروحه در وظایف شورا ها ) کاملا منتفی می گردد حتی در شهری مانند تهران ،بنا به جایگاه اجتماعی و فرهنگی و اهمیت انتخاب شهردار پایتخت است که این شورا به طور غیر مستقیم ارزش سیاسی می یابد ، بنابراین متهم کردن وارش اسپرت و هواداران داماش برای دخالت دادن سیاست در ورزش کاملا مردود و بی مورد بوده .
مسئله دیگری که از نگاه بعضی از دوستان که به شوراها از دیدگاه تخصصی عمرانی و شهری نگاه می کننذ مطرح است جنبه فنی داشته که باز باتوجه به اصل یکصد ملاحظه می شود که از شش مورد برنامه یاد شده تنها یکی از این امور جنبه عمرانی داشته و جالب اینکه حتی این یک مورد جهت جلوگیری از تبعیض در اصل 101 قانون اساسی در تهیه برنامه های عمرانی ،شورای عالی استانها حق تصمیم گبری دارد . اما با این وجود در اینکه شورای شهر نقش عمده ای در برنامه های عمرانی دارد شکی نیست اما این نقش پر رنگتر از نقش های دیگر نبوده حال اگر قرار باشد برای هر نقش حتما یک متخصص در همان امور نقش تصمیم گیرنده ( تاکید می شود تصمیم گیرنده نه عمل کننده )داشته باشد که اعضای شورا باید به اندازه بندهای وظایف محول شده باشد . به عنوان مثال برای احرای بند 8 و 30 وظایف که حکم نظارت برسرمایه و اموال و حسابرسی . . . رادارد حتما باید یک حسابدار عضو شورا باشد ! واقعیت اینجاست که اگر شورای شهر با توجه به وظایف نظارتی و کنترلی و تصمیم گیرندگی به یک تخصص بیشتر از همه نیاز داشته باشد آن تخصص مدیریتی است و اینکه راه یافتگان به شورا این قدرت و تشخیص مدیریتی را داشته باشند که در امور فنی از کسانی استفاده کنند که از تخصص لازمه برخوردار باشتد . بدون شک فقط تحصیلات آکادمیک مدیریتی نشان بر مدیری توانا بودن نیست و این نیاز به آوردن مثال نداشته بهتر از همه این سابقه افراد در امور محوله است که به رای دهنده اثبات می کند که شایسته این جایگاه هست یا خیر وگرنه تنها عنوان کردن پستها و عنوانها که اینروزها مد شده هزگز نمی تواند اثبات کننده تخصص مدیریتی ایشان باشد .
اما اینکه چرا ما ( کسانی که فکر میکنند هواداران داماش باید نقش موثر و یکپارچه ای در انتخاب شورزاها داشته باشند) تاکید داریم که این یک فرصت برای حمایت از تیمی است که دوستش داریم شاید بر گرفته از تجربه روزهای تلخ گذشته است ،همانطور که همه می دانیم ما روزهای تلخی را در رابطه با داماش شاهد بودیم روزهایی که به انواع نامه نگاریها و کمک خواستن از هرکسی که فکر می کردیم می تواند کمکی باشد دست می زدیم و تازه انروزها تنهایی خود را بیشتر احساس می کردیم یکی از نهادهایی که چشم به کمک آن بسته بودیم شورای شهر بود و شاهد بودیم شورایی که نگران حدر رفتن بیت المال در کمک به داماش بود چگونه منحل شد ! اما آیا واقعا شورای شهر بر طبق قانون نمی توانست به داماش کمک کند ؟
قانون اساسی به طور صریح اشاره دارد که شورای شهر در پیشبرد سریع امور اجتماعی و فرهنگی اختیار داشته و ورزش بدون شک جزعی از امور اجتماعی محسوب شده و با توجه به نقش فرهنگی باشگاه ها و یدک کشیدن این عنوان شامل امور فرهنگی نیز می گردید شاید بر همین اصل است که شهرداریها مجاز به ایجاد و اداره فعالیتهای ورزشی بصورت عمومی و حرفه ای هستند .
این در حالی است که باتوجه به نقش نظارتی و کنترلی این شورا می تواند نقش موثری در چگونگی هزینه هایی داشته باشد که در شهرداری انجام می شود .
بنابراین قدرت اجرایی برای حمایت از یک باشگاه فرهنگی ورزشی متعلق به همان شهر حداقل در زمانهای خاص و بحرانی از توان این شورا خارج نیست .
اما دوستان عزیز شاید یادآوری حرفهای روزهای بحرانی داماش زیاد خوشایند نباشد جایی که تمامی درها بر روی ما بسته بود تیمی که حتی قادر نبود زمین مسابقه اش را تعین کند جایی که فرمانداری ، استانداری و صدا وسیما برای داماش نقش ناپدری را داشتند و شورای شهری که . . . بگذریم اما همه شاهد بودیم با تغیرات در استانداری و حمایت فرمانداری و تلاشهای هیئت فوتبال گیلان ما توانستیم حتی در برابر زیاده خواهانی که به خوبی از نفوذشان اگاهیم به ایستیم و این بدون شک حاصل تلاش مردانی بود که در حوزه مدیریتی خود متعهد و دلسوز عمل کردند .
همه می دانیم که شرایط داماش متاسفانه با ثبات و آن آرامشی که انتظارش داریم فاصله دارد شاید امروز باید از تجربه تلخ دیروز درس بگیریم ما احتیاج به حامیانی در همه ارکان تصمیم گیری رشت و گیلان داریم هنر نیست که در زمان بحران گوشه ای بنشینم به همه چیز و همه کس بد و بیراه بگوییم اما خود هیچ تلاشی برای مدیریت آینده تیم شهرمان نکنیم ، مایی که امروز از نبود مدیران بومی شجاع و با نفوذ در شهرمان گله داریم چرا هنوز برای حمایت از مدیرانی که حداقل شجاعت خود را در این 1 سال به ما ثابت کرده اند تردید داریم . دوستان، امیر عابدینی به عنوان یک مدیر یک باره آفریده نشد سالها در کنار هواداران همان تیمی که امروز گله داریم چرا صحبت از آن می کند آزمون و خطا کرد و حمایت شد تا امروز عابدینی شده اما ما حتی در حمایت از مردی که همه می دانیم برای داماش خون و دل خورده شک داریم و علت را نداشتن هزار تخصص بی ربط با مدیریت می دانیم . حتی به سایت انتقاد شده که چرا وارد عرصه تبلیغی برای بعضی از افراد شده !
البته انتقاد به سایت وارد است اما نه از این نظر بلکه باید در این عرصه به طور جدی تر و محکمتر و فعال تری وارد می شد که برای من این انفعال جای پرسش دارد ، شاید خود دوستان دلایل موجه ای دارند که من با توجه به اطمینان به صداقت و پاکی ایشان نشنیده بر روی چشم می پذیرم ، اما ما احتیاج داشتیم که خیلی زودتر به طور مشخص برای حمایت از کاندیدای منتخب خود فعالیت کنیم تا با آوردن اکثریت آرا در بین اعضا از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشد چیزی که البته هنوز با توجه به پراکندگی و تعدد کاندیداها دور از ذهن نیست .
سخن اخر اینکه داماش تیم شهر ماست و ما نباید اجازه دهیم که این تیم در شهر خود غریب بماند
* قبلا تایپیکی با مضمونی مشابه توسط دوست عزیزم ایجاد شد که توسط مدیریت محترم سایت قفل گردید این در حالی بود که به نظر این حقیر قفل کردن ان تایپیک کار درستی نبود بلکه با توجه به حساسیت موضوع شاید دوستان عزیزم باید در کنترل و نظارت برآن فعالیت بیشتری میکردند به هرحال قفل کردن این تایپیک هم در اختیار انان است و هر تصمیمی بگیرند سپاسگزاریم را برای زحماتی که می کشند به همراه دارد اما هواداران عزیزهم باید شرایط را بیشتر درک کرده و از طرح مسائلی ( سیاسی و یا توهین به اقوام ) که هیچ ربطی به یک رویکرد اجتماعی ندارد خود داری کنند . ما در یک سایت ورزشی یک نگرانی مشترک داریم و ان سرنوشت داماش گیلان است . اجازه بدهیم که شاید بتوان سنگی از کوه مشکلاتش کم کنیم .[/size:eb1bab0308][/align:eb1bab0308]