صفحه 1 از 1

تارتار: قهرمان واقعي ليگ،داماش بود!/رفيق‌بازي فوتبال ما را بيچاره كرده است

پستارسال شده در: يکشنبه مه 27, 2012 5:47 am
توسط mamalirize
[size=12:823c7b9ebd]30 درصد بازيكنان ايران در اختيار يك دلال هستند

تارتار در ايسنا: قهرمان واقعي ليگ،داماش بود!/رفيق‌بازي فوتبال ما را بيچاره كرده است


تيم فوتبال داماش گيلان، فصل يازدهم ليگ برتر را نسبتا خوب آغاز كرد اما در ادامه راه با مشكلاتي رو‌به‌رو شد كه در نهايت باعث تعويض كادر فني اين تيم شد.

ابراهيم قاسمپور در ميانه‌هاي نيم فصل اول ليگ، به جاي مهدي دينورزاده هدايت داماش را بر عهده گرفت اما اين پايان كار نبود. با پايان يافتن نيم فصل اول و بروز مشكلات مالي شديد در باشگاه داماش، قاسمپور عطاي كار در اين تيم بحران‌زده را به لقايش بخشيد و تنها پنج روز مانده به آغاز نيم فصل دوم رقابت‌ها اين تيم را ترك كرد. امير عابديني براي نظم بخشيدن به تيمي كه نتايجش در هفته‌هاي آخر نيم فصل اول دچار روند سقوطي شده بود، مهدي تارتار را به عنوان سرمربي جديد تيمش انتخاب كرد. تارتار هم در هفته‌هاي ابتدايي نيم فصل دوم نتوانست نتايج خوبي كسب كند اما اين مربي جوان در پايان فصل، در حالي داماش را ترك كرد كه از 10 بازي پاياني فصل تنها يك شكست داشت.

تارتار اما معتقد است كه با وجود نتايج بسيار خوب تيمش در اين فصل و با توجه به مشكلات مالي كه در اين تيم وجود داشت، آن طور كه بايد و شايد مورد توجه و اقبال رسانه‌ها قرار نگرفته است. تارتار مي‌گويد اگر هم مربي ديگري به جاي او بود شايد نمي‌توانست اين تيم را در ليگ برتر حفظ كند. تارتار معتقد است كه مربيان هم سن و سال او مانند دي ماتئو و گوارديولا زماني هنر مربيگري دارند كه در ايران و با امكانات موجود در تيمي مثل داماش يا مس سرچشمه به موفقيت برسند.

خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، براي بررسي اتفاقات نيم فصل دوم ليگ يازدهم در داماش، تجربه مربيگري در تيم‌هاي كم بضاعت و در حال سقوط، راهكارهاي اعتماد مديران به مربيان جوان و در مجموع، ويژگي‌هاي فصل يازدهم ليگ برتر، با مهدي تارتار به گفت‌وگو پرداخته است:

* از داماش شروع كنيم. چطور شد كه در نيم فصل دوم هدايت اين تيم شمالي را پذيرفتيد؟

من از هفته چهارم ليگ يازدهم از مس سرچشمه پيشنهاد داشتم اما چون بضاعت و پتانسيل خوبي از نظر بازيكن در اين تيم نديدم، نپذيرفتم. اين مسائل گذشت تا در نيم فصل دوم چند تيم، مربي خود را تغيير دادند. در داماش هم آقاي قاسمپور تمايلي به ادامه همكاري نداشت چون داماش با بحران مالي روبرو بود. اين شد كه من پذيرفتم هدايت اين تيم را بر عهده بگيرم. داماش از نظر بازيكن پتانسيل بالايي داشت ولي با مشكل مالي شديدي دست به گريبان بود. تفاوت داماش با ساير تيم‌هايي كه در نيم فصل دوم مربي خود را تعويض كردند اين بود كه تنها پنج روز به شروع مسابقات باقي مانده بود كه قاسمپور اعلام كرد نمي‌خواهد در تيم بماند.

بازيكنان داماش پس از پيروزي بر پرسپوليس در ديدار نيمه تمام

* از اين كه هدايت يك تيم بحران زده از نظر مسائل مالي را بر عهده بگيريد، نگران نبوديد؟

حضورم در داماش ريسك بزرگي بود. اتفاقا برخي از دوستان و آشنايان مي‌گفتند كه اين كار را نكنم چون داماش در آن زمان هفتم جدول بود و با توجه به وضعيت بد مالي ممكن بود رتبه‌اش بدتر شود و آن وقت همه چيز به نام من تمام مي‌شد اما بالاخره من تجربه كار در تيم‌هايي مثل راه‌آهن را داشتم كه با مشكل مالي روبرو بود. من در هر سال كه راه‌آهن را هدايت كردم توانستم آن را در ليگ برتر حفظ كنم. ضمن اين كه شش ماه بيكاري برايم سخت بود و در نتيجه اين ريسك را انجام دادم. در هفته‌هاي اول هم نتايج خوبي نگرفتيم چون در هفت هفته اول هم قرعه بدي به ما خورده بود و داماش در سه بازي پايان نيم فصل اول و پيش از اين كه من به تيم بيايم دچار افت نتيجه شده بود، داماش در سه بازي پاياني خود در نيم فصل دو شكست و يك تساوي داشت. اين روند تا زماني وجود داشت كه تيم را از نظر اخلاقي كاملا شناختم و در تعطيلي نصف و نيمه‌اي كه به دليل اردوي تيم ملي ايجاد شد، موفق شديم تمرين‌هاي خوبي انجام دهيم و نقاط ضعف را پيدا كنيم. مهم‌تر اين كه تيم داماش پيش از حضور من دچار چند دستگي شده بود كه ما توانستيم همه را يكدل كنيم. نتايج خوب ما از هفته هشتم شروع شد و ما در 10 بازي پاياني تنها يك شكست داشتيم.

* امير عابديني گفته بود كه شما با حضور در داماش به نوعي ايثار كرديد؛ شرايط داماش به هر حال چندان تعريف نداشت كه شما هدايتش را پذيرفتيد چطور توانستيد شرايط را بهبود دهيد؟

در آغاز نيم فصل دوم،‌ تيم در رده هفتم جدول بود و هر كسي مي‌توانست از اين فرصت استفاده و داماش را ترك كند اما آن‌ها كه ماندند يا اضافه شدند واقعا ايثار كردند. تمام مجموعه داماش از شخص آقاي عابديني گرفته تا تداركاتچي تيم ايثار كردند. همه ما به دنبال موفقيت بوديم و ريسكي كه كرديم جواب داد. البته شايد چون ما جوان بوديم اين خطر را پذيرفتيم و اگر يك مربي مسن‌تر بود شايد جرات اين كار را نداشت.

* واقعا حفظ داماش در ميانه جدول با وجود مشكلات مالي كار بزرگي بود كه انجام شد.

كار ما كارستان بود اما از اين كه رسانه‌ها آن طور كه بايد به اين مساله نپرداختند گلايه‌مندم. پس از اين كه داماش نتايج خوبي گرفت و در ليگ ماند به جز برخي رسانه‌ها مانند ايسنا كه به ما لطف داشتند، هيچ جا از مديريت خوب و بازيكنان و كادر فني داماش چيزي ننوشتند. شاهين بوشهر و داماش همزمان با هم به مشكل مالي برخوردند اما حالا داماش كجاست و شاهين كجا؟ ضمن اين كه در نيم فصل تيم‌هايي مثل شهرداري تبريز و پرسپوليس هم مربي خود را تعويض كردند ولي با وجود اين كه آن دو تيم از وضعيت مالي بسيار خوبي برخوردار بودند نتوانستند نتايج خوبي كسب كنند. داماش به دليل درايت مديرعامل و همت بازيكنان به ويژه بازيكنان بومي در ليگ ماند. بازيكنان بومي وقتي تيم را در خطر سقوط ديدند خيلي زحمت كشيدند. البته قصد ندارم زحمات بازيكنان غير بومي را نيز ناديده بگيرم.

* شما زماني گفته بوديد كه مديران باشگاه‌ها از مربيان جوان، كمتر استفاده مي‌كنند. در فصل يازدهم عبدالله ويسي در صبا و خود شما نتايج خوبي با تيم‌هايتان گرفتيد پس چرا مديران باشگاه‌ها اعتماد لازم را به مربيان جوان ندارند؟

ابتدا بگويم كه خوشحال شدم وقتي ديدم ويسي و فركي اولين مربياني بودند كه در فصل جديد تيم گرفتند چون اين مساله نشان مي‌دهد كه كارنامه خيلي مهم است. اين دو مربي سال قبل نتايج خوبي گرفته بودند. گلايه‌اي كه از برخي مديران دارم اين است كه به جاي توجه به كارنامه مربيان، تيم هاي خود را براساس رفاقت‌ها و روابط به مربي‌ها مي‌سپارند. اين كار درست نيست و در حق مربيان جوان ظلم مي‌شود. ضمن اين كه در چند سال گذشته كه هدايت راه‌آهن را بر عهده داشتم هرگز از ابتداي فصل با تيم نبودم و تنها زماني تيم را به من سپردند كه هجدهم بود و روح تيم مرده بود. ما موفق شديم با آن وضعيت و بضاعت، تيم را حفظ كنيم كه كارنامه بدي نيست. البته تعدادي مربي جوان هم هستند كه نشان دادند خميرمايه مربيگري در وجودشان نيست. مربي بودن فقط به اسم و شهرت دوران بازي نيست بلكه به ذات افراد بستگي دارد. به هر حال كارنامه افراد بهترين معيار براي سنجش دانش مربيان است.

* هميشه از شما زماني استفاده شده كه تيم نياز به شوك داشته است. چرا مديران باشگاه‌ها به برخي از مربيان فقط به عنوان شوك دهنده نگاه مي‌كنند؟

گلايه من از مديران همين است كه چرا وقتي سراغ ما مي‌آيند كه فكر مي‌كنند ديگر راهي ندارند؟ البته فكر مي‌كنم دليل اين مساله اين است كه ما مربيان گران‌قيمتي نيستيم و معمولا تيم‌هايي هم كه سراغ ما مي‌آيند تيم‌هاي كم بضاعتي هستند و مي‌خواهند تيم‌شان را نجات دهند. آن‌ها وقتي مجبور مي‌شوند سراغ ما مي‌آيند و وقتي كار به خوبي انجام شد، مربي دلخواهشان را مي‌آورند. همين اتفاق براي من در راه‌آهن رخ داد كه البته گله‌اي نيست چون مالكان جديد حق داشتند مربي مورد علاقه خود را به تيم بياورند.

* در ابتداي فصل دهم ليگ برتر، شما دستيار علي دايي در پرسپوليس بوديد اما وقتي در ميانه‌هاي نيم فصل از اين تيم رفتيد، پرسپوليس با مشكل روبرو شد. برخي از كارشناسان دليل مشكلات فني سرخ‌پوشان را در آن برهه، رفتن شما از اين تيم عنوان كردند. اين مساله از نقش مثبت شما در اين تيم حكايت مي‌كند. به نظر شما چه بايد كرد كه مديران بيشتر به جوان‌ترها اعتماد كنند؟

همه انتظار داريم كه هر كس به حقش برسد و پيشرفت كند. رسانه‌ها هم بايد عدالت را اجرا كنند و ضابطه‌ها جاي رابطه‌ها را بگيرند. نبايد هر كس دوست و رفيقي دارد حمايت شود و سايرين ناديده گرفته شوند. درباره پرسپوليس هم بايد بگويم كه در آن تيم همه زحمت مي‌كشيدند و آن‌ها كه مي‌گويند رفتن من باعث مشكل شدن كار تيم شد لطف دارند. اما همين جا اعلام مي‌كنم اگر به من اعتماد شود و تيمي را سه سال در اختيار من بگذارند، مي‌توانم آن را مدعي قهرماني كنم. اين حرف را صادقانه مي‌گويم و به آن اطمينان دارم اما متاسفانه اين اعتماد نيست. اميدوارم در آينده به همه جوان‌هاي مستعد و لايق اعتماد شود.

* با توجه به اين كه شما تاكنون در هر تيمي حضور داشتيد به نوعي با مشكل مالي روبرو بوده است مي‌شود لقب ايثارگر فوتبال را به شما داد! پيش از اين گفته بوديد اين مساله تجربه خوبي برايتان بوده و در آينده به كمك شما خواهد آمد. در اين رابطه توضيح دهيد؟

فكر كنم سخت‌‌تر از كارهايي كه من كرده‌ام وجود نداشته باشد. خيلي از دوستانم مي‌گفتند كه لطف خدا بوده كه شامل حالم شده است تا در اول راه مربيگري سخت‌ترين مسائل را تجربه كنم. اين نكته مهمي است كه تيم شما بدون پول ادامه دهد و كسي هم بي‌نظمي نكند! بازيكنان ما در بدترين شرايط تيم هم بي نظمي نكردند چون مي‌دانستند كه من به نظم بيش از هر چيز ديگري اهميت مي‌دهم. اميدوارم از اين پس چنين تيم‌هايي نصيب من نشود چون كار كردن در آن‌ها خيلي سخت است.

* شما از رسانه‌ها گلايه كرديد كه چرا به نتايج داماش در اين فصل توجه نكردند. آيا فكر نمي‌كنيد كه نتايج خوب تيم‌هايي مثل تراكتورسازي، صبا و نفت و شرايط عجيب پرسپوليس باعث شد نگاه رسانه‌ها بيشتر به سمت آن‌ها معطوف شود؟

البته اين مسائل بي‌تاثير نيستند ولي فكر مي‌كنم قهرمان واقعي ليگ يازدهم ، داماش بود! اگر مقداري جدي نگاه كنيم خواهيم ديد كه رتبه هفتم براي داماش با وضعيتي كه داشت قهرماني است. امكان ندارد تيمي با اين وضعيت به رده هفتم بيايد آن هم در حالي كه تا آستانه سقوط پيش رفته بود. به نظرم نسبت به داماش بي‌انصافي شد. ما حتي زمين چمن مناسب براي تمرين نداشتيم و روي چمن مصنوعي تمرين مي‌كرديم. بازيكني كه روي چمن مصنوعي تمرين مي‌كند خسته و مصدوم مي‌شود. هر تيمي كه با ما در چمن مصنوعي بازي مي‌كرد، هفته بعد مي‌باخت! چمن مصنوعي فشار زيادي به تيم مي‌آورد. بازيكنان ما مردانگي كردند كه با چنين وضعي ادامه دادند.

* وضعيت كنوني داماش پس از جدايي شما چطور است؟

فعلا كه بلاتكليف است. در رسانه‌ها مصاحبه آقاي عابديني را خواندم كه گفته بود هنوز خريداري پيدا نشده است چون تيم بايد در رشت بماند و هر كسي حاضر نيست در اين شهر سرمايه‌گذاري كند. اميدوارم مسوولان شهر رشت مانند شهرداري تبريز، تيم را اداره كنند. نمي‌دانم چرا مسوولان شهر و استان به داماش اهميت نمي‌دهند. خيلي از استان‌ها زماني كه در ليگ برتر تيم ندارند دنبال خريد امتياز يك تيم ليگ برتري مي‌گردند و يا از تيم‌هاي دسته يكي حمايت مي‌كنند تا به ليگ برتر صعود كنند اما وقتي به ليگ برتر مي‌آيند حمايت نمي‌كنند تا وقتي دوباره سقوط مي‌كند! اكنون استان گيلان دو نماينده در ليگ برتر دارد كه متاسفانه هر دو از وضعيت مالي اسف باري برخوردار هستند.

*به نظر شما دليل اين مشكلات مالي در فوتبال ما چيست؟ فكر نمي‌كنيد بهتر باشد كه باشگاه‌ها از حالت دولتي به خصوصي تبديل شوند؟

تيم‌ها نمي‌توانند به يك‌باره از حالت دولتي به خصوصي تبديل شوند چون آن‌قدر پول و ثروت ندارند كه مانند تيم‌هاي اروپايي خرج كنند. دولت بايد وام‌هاي بلند مدت 10 يا 20 ميلياردي بدهد تا هزينه چند سال اول تيم را تضمين كند تا پس از چند سال با پرداختن حق پخش تلويزيوني خوب باشگاه‌ها بخشي از هزينه‌هايشان را پرداخت كنند. متاسفانه هر ارگاني به فكر اين است كه خودش هزينه نكند. با اين حساب چطور انتظار داشته باشيم كه باشگاه‌ها درآمدزايي كنند؟ تيم‌ها در همه جاي دنيا با حق پخش تلويزيوني، فروش پيراهن و اقلام تبليغاتي با نشانه باشگاه و اين گونه مسائل، خود را اداره مي‌كنند اما اين جا اين مساله وجود ندارد.

*راهكار پيشنهادي شما براي حل اين مساله چيست؟

بهترين قانون اين است كه به تيم‌هاي بي‌پول اجازه فعاليت در ليگ برتر ندهند. همچنين نبايد اجازه دهند كه هر ارگاني تيم‌داري كند. مي‌دانم كه كم شدن تيم‌هاي ليگ برتر به ضرر من به عنوان يك مربي است اما من هم راضي‌ترم كه تيم‌هاي حاضر در مسابقات كم باشند اما مشكل مالي نداشته باشند. نمي‌دانيد كار كردن در تيمي كه مشكل مالي دارد چقدر سخت است! در اين تيم‌ها بيشتر تمركز و انرژي ما به جاي پرداختن به مسائل فني صرف اين مي‌شد كه به بازيكنان بگوييم چه شده و چه قرار است بشود. من چند روز پيش، فينال ليگ قهرمانان اروپا را ديدم و از خود پرسيدم كه كسي مانند دي ماتئو كه هم سن و سال خودم است چه غمي دارد؟ يا كسي مثل گوارديولا با چه مشكلي روبرو است؟ اين ها همه هم سن و سال‌هاي من هستند ولي بهترين امكانات در اختيارشان است و دست روي هر بازيكني مي‌گذارند فردايش سر تمرين حاضرمي‌شود. درچنين شرايطي فقط هوش مربي است كه نتيجه را تعيين مي‌كند و خيال مربي از بابت مسائل ديگر راحت است. اين‌ها اگر به ايران بيايند و در تيمي مثل داماش موفق شوند هنر كرده‌اند.

بهترين قانون اين است كه به تيم‌هاي بي‌پول اجازه فعاليت در ليگ برتر ندهند. همچنين نبايد اجازه دهند كه هر ارگاني تيم‌داري كند. مي‌دانم كه كم شدن تيم‌هاي ليگ برتر به ضرر من به عنوان يك مربي است اما من هم راضي‌ترم كه تيم‌هاي حاضر در مسابقات كم باشند اما مشكل مالي نداشته باشند. نمي‌دانيد كار كردن در تيمي كه مشكل مالي دارد چقدر سخت است!

* گوارديولا پس از ديدار تيمش برابر ميلان در مرحله يك چهارم نهايي ليگ قهرمانان اروپا از وضعيت چمن ورزشگاه «سن‌سيرو» انتقاد كرده بود!

ببينيد چقدر توقع آن‌ها بالاست. ما آرزو داريم كه ورزشگاهي مثل سن‌سيرو در ايران وجود داشته باشد و آن‌ها از چمن آن ايراد مي‌گيرند. اگر تيمشان در چمن مصنوعي تمرين و بازي كند و موفق شود خيلي هنر كرده‌اند! البته وضعيت ما نسبت به سال‌هاي قبل بهتر شده است. باز هم مي‌گويم كه وقتي باشگاهي زمين تمرين و بازي مناسب ندارد نبايد اجازه حضور در مسابقات را داشته باشد ولي تعارف و رفيق‌بازي فوتبال ما را بيچاره كرده است.

* برخي باشگاه‌هاي ما پول زيادي ندارند، از طرف ديگر قراردادهاي كلاني با بازيكنان بسته مي‌شود و در همين حال باشگاه‌ها زمين تمرين خوب هم ندارند. شما اين تناقض مثلثي را چطور توضيح دهيد؟

تيم‌هاي باشگاهي ما طبقه‌اي شده اند. برخي تيم‌ها وضعيت مالي خيلي خوبي دارند و هر كسي را كه بخواهند جذب مي‌كنند و راحت قهرمان مي‌شوند. برخي تيم‌ها ضعيف‌تر هستند و هميشه در كمركش جدول باقي مي‌مانند و برخي هم بي پول هستند. سازمان ليگ نبايد اجازه دهد تيم هاي بي‌پول در ليگ باشند اما متاسفانه به دليل روابط و صحبت‌هاي مسوولان يك باشگاه يا استان، مجوز حضور تيم‌ها در ليگ صادر مي‌شود. حالا سوال من اين است كه بازيكنان و مربيان طلبكار بايد از كجا پولشان را بگيرند؟ چطور مي‌شود كه يك بازيكن خارجي حكم كسر امتياز مي‌گيرد و سريع به پولش مي‌رسد؟ آيا ما هم بايد براي دريافت حقوق‌مان به فيفا شكايت كنيم؟ چرا كميته انضباطي حق ما را نمي‌گيرد؟ به دليل همين سختي‌ها هميشه پس از نماز دعا مي‌كنم كه هيچ كدام از شاگردانم مربي نشوند!

* امسال تيم گهر دورود كه هم خانواده داماش است به ليگ برتر صعود كرد ولي براي برگزاري ديدار پلي آف زمين مناسب نداشت. با اين وضعيت فصل آينده فوتبال ما چگونه خواهد بود؟

بهترين مثال را زديد. من هم مثل همه ايراني‌ها وقتي خوشحالي مرم دورود را ديدم دلم سوخت. عادل فردوسي‌پور در برنامه «90» از مسوولان خواست كاري كنند كه گهر در لرستان بماند. اين حرف‌ها بيشتر به دوستي خاله خرسه شبيه است. آخر چطور مي‌شود اين تيم در لرستان بماند در حالي كه با مشكل مالي شديد روبرو است و حتي زمين مناسب ندارد؟ اگر استانداردهاي لازم براي كار فراهم باشد البته خيلي خوب مي‌شود كه استان لرستان هم در ليگ برتر تيم داشته باشد. در غير اين صورت، تيم با قسم و آيه در دورود مي ماند و پس ازآغاز مسابقات به سرنوشت مس سرچشمه دچار مي‌شود.

* ارزيابي كلي شما از فصل يازدهم ليگ برتر چيست؟

به جز سه تيم اول جدول كه پرمهره بودند و هزينه زيادي هم كردند و مس سرچشمه كه درحد و اندازه ليگ برتر نبود، ساير تيم‌ها تقريبا در يك سطح بودند. تا دو هفته مانده به پايان رقابت‌ها، تيم‌هاي سقوط كننده به جز سرچشمه مشخص نبود و جنگ قهرماني هم از همان ابتداي فصل بين سه تيم بود. ساير تيم‌ها در يك سطح بسته شده بودند. ليگ برتر از نظر برنامه‌ريزي بهتر از قبل بود و كيفيت زمين‌ها حدود 40 تا 50 درصد مناسب بود اما بازي‌ها كيفيت چنداني نداشتند. برخي تيم‌ها هيچ طرح و برنامه‌اي براي بردن نداشتند و هدف‌شان تنها تخريب بازي حريف و استفاده از ضربات ايستگاهي و اوت دستي بود. بيشتر نتايج بازي‌ها روي خلاقيت‌هاي فردي بازيكنان به دست آمد.

من چند روز پيش، فينال ليگ قهرمانان اروپا را ديدم و از خود پرسيدم كه كسي مانند دي ماتئو كه هم سن و سال خودم است چه غمي دارد؟ يا كسي مثل گوارديولا با چه مشكلي روبرو است؟ اين ها همه هم سن و سال‌هاي من هستند ولي بهترين امكانات در اختيارشان است و دست روي هر بازيكني مي‌گذارند فردايش سر تمرين حاضرمي‌شود. درچنين شرايطي فقط هوش مربي است كه نتيجه را تعيين مي‌كند و خيال مربي از بابت مسائل ديگر راحت است. اين‌ها اگر به ايران بيايند و در تيمي مثل داماش موفق شوند هنر كرده‌اند

* يكي ازبحث‌هايي كه هميشه با شروع فصل نقل وانتقالات مطرح مي‌شود، هزينه‌هاي زياد باشگاه‌ها براي خريد بازيكنان و نقش دلال‌ها در اين مساله است. برخي باشگاه‌ها كه نه خيلي پولدار هستند و نه خيلي بي‌پول بيشتر دچار معضل دلالي مي‌شوند، نظر شما چيست؟

مشكل اصلي ما پول است. اگر بودجه يك باشگاه مشخص باشد و ابتدا براساس منطق و حرفه‌اي‌گري مربي انتخاب شود تا بازيكنان طبق نظر او جذب شوند، بهترين حالت پيش آمده است. اما وقتي باشگاهي مربي خود را از طريق دلال استخدام مي‌كند بايد مطمئن باشد كه بازيكنانش هم حاصل كار دلال‌ها خواهند بود. ضمن اين كه باشگاه‌هاي متوسط بايد صبر كنند تا تيم‌هاي مدعي قهرماني بازيكنان خود را جذب كنند و پس از آن براي جذب بازيكن اقدام كنند. اكنون بازيكنان دوست دارند كه به تيم‌هاي پرسپوليس، استقلال،‌ سپاهان و تراكتورسازي بروند تا در چشم باشند اما پس از اين كه اين تيم‌ها تركيب خود را كامل كردند آن وقت بازيكنان توسط مدير برنامه‌هايشان پيغام مي‌دهند كه به باشگاه‌هاي ديگر بروند. در اين وضع دلال‌ها با بازارگرمي، قيمت بازيكنان را بالا مي‌برند و حتي گاهي اوقات با مدير برنامه‌هاي رسمي قرارداد هم مي‌بندند!

*بازيكنان و مربيان در برخورد با دلال‌ها چه نقشي دارند؟

زماني با اين پديده برخورد شد اما مقطعي بود و ديگر دنبالش را نگرفتند. اول از همه مديران بايد دقت كنند كه مربي خود را با مشورت دلال‌ها استخدام نكنند. آن‌ها بايد يك مربي سالم انتخاب كنند تا او هم از نظر فني و اخلاقي بهترين‌ها را جذب كند. پس از آن هم بايد مربي يا مدير باشگاه از بازيكنان بخواهند كه بدون دلال و رو در رو به مذاكره بنشينند. به هر حال رفت و آمد دلال‌ها به برخي باشگاه‌ها ضعف است. اين مساله روي تفكر و تمركز مربي و بازيكنان هم تاثير مي‌گذارد.

* زماني كه سرمربي راه‌آهن بوديد به چند بازيكن شما پيامك‌هايي زده شد كه حاوي پيشنهادهاي وسوسه‌انگيز بود. امسال هم از گوشه و كنار برخي تيم‌ها از وجود اين مساله خبر داده مي‌شد. آيا در داماش هم با اين مساله روبرو بوديد؟

من هميشه لطف خدا را در نظر گرفته‌ام و سعي مي‌كنم عدالت را رعايت كنم. امسال در باشگاه‌ ما چنين اتفاقي رخ نداد. چون وقتي همه مي‌بينند بازيكنان ما بدون پول حاضر شده‌اند ادامه دهند به خودشان اجازه نمي‌دهند پيشنهادي بدهند. اين افراد بايد مادام‌العمر محروم شوند اما نمي‌دانم با آن دلالي كه به بازيكن ما پيشنهاد داده بود چه برخوردي شد. من مي‌گويم كه حدود 30 درصد بازيكنان ايران در اختيار يك دلال هستند ولي بيشتر بازيكنان آن قدر شرف دارند كه مساله را افشا كنند.

* به نظرشما امسال پديده‌اي در ليگ برتر معرفي شد و آيا وجود پديده‌ها معيار خوبي براي سنجش ليگ است؟

به هر حال در هر سال بايد يك بازيكن جوان به چشم بيايد. فكر مي‌كنم امسال اميد عاليشاه مي‌توانست پديده باشد اما آسيب ديد. ضمن اين كه مديران ما نتيجه‌گرا شده‌اند و مربيان مي‌دانند كه به محض نتيجه نگرفتن در چند بازي امكان دارد بركنار شوند. در اين فضا ديگر مربيان جرات استفاده از بازيكنان جوان را ندارند. من به بازيكنان جوانم قول داده‌ بودم كه وقتي خطر سقوط از سر تيم رفت از آن‌ها استفاده مي‌كنم و همين كار را هم كردم و حتي گل بازي آخرمان را عليرضا جهانبخش زد كه فكر كنم 18 سالش است. بايد شرايطي باشد كه مديران و مربيان ثبات كاري داشته باشند تا جرات كنند از بازيكنان جوان استفاده كنند.

* نظرتان راجع به عملكرد نمايندگان ايران در ليگ قهرمانان آسيا چيست؟

تيم هاي ما تا مرحله يك هشتم نهايي خوب جلو آمدند اما از اين كه در اين مرحله دو تيم ما به هم برخورد كردند ناراحت شدم. همچنين اميدوار بودم كه پرسپوليس بتواند الاتحاد را شكست دهد چون در اين صورت مي‌توانست تا مراحل بالاتر هم صعود كند.

* در پايان درباره مساله‌اي كه براي چند بازيكن تيم‌تان رخ داده بود صحبت كنيد در مقطعي از فصل ميلاد زنيدپور بود و جهانگير عسگري را از تركيب كنار گذاشتيد و به محمد محمدي هم كمتر بازي داديد؛ دليل آن چه بود؟

هر كس خودش را بيشتر از سايرين دوست دارد و منفعت هر بازيكن هم در بازي كردن است. از سوي ديگر منفعت مربي در نتيجه گرفتن تيمش است. براي يك مربي سخت است كه از بين بيست و چند بازيكن، 11 نفر را به زمين بفرستند ولي اگر بازيكن به اين مساله حرفه‌اي فكر نكنند به مشكل مي‌خورد. من از هفته دوم ليگ برتر و در بازي داماش و استقلال اين مشكل را ديدم و متوجه شدم كه برخي بازيكنان از تعويض خود ناراحت شدند. در آن مقطع برخوردي با آن بازيكنان نشد اما من پس از حضورم در تيم براساس اصول و عقايدي كه ياد گرفته‌ام با آن‌ها برخورد كردم و ديديد كه نتيجه هم گرفتيم. درباره محمدي هم بايد بگويم كه پزشكان تيم گفته بودند او نبايد در چمن مصنوعي بازي كند و به همين دليل از او در بازي‌هاي خارج از خانه استفاده كرديم اما پس از مدتي با توجه به عملكرد خوب دروازه‌بان دوم‌مان تصميم گرفتم در همه باز‌ها از گلر دوم استفاده كنم.

گفت‌وگو از محمدعلي ايزدي خبرنگار ايسنا

انتهاي پيام [/size:823c7b9ebd]