آقاي هدايتي عزيز آيا تا به حال با خود فكر كردهاي كه باشگاههايي كه شما در آن اسكناسهاي تانخورده خود را خرج كرده اید چه بیرون ده مثبتي به اين فوتبال داده؟
سایت گل - باز هم فصل نقل و انتقالات، باز هم پاي خريداران تيمهاي به گل نشسته باز ميشود باز نامهاي آشنايي كه ميخواهند براي خدمت !! به مردم اين شهر و آن شهر تيم بخرند.
حاضرند از جيب خود براي اين فوتبالي كه هميشه تراز مالي آن منفي است هزينه كنند. رمز و راز اين هزينهها چيست؟
اين بيزينس من ها چرا پا به عرصهاي ميگذارند كه جز شكست و ضررهاي هنگفت مالي چندي براي آنها ندارد؟ يا بايد به تراز مالي منفي آن شك كرد يا به اهداف آقايان كه قطعا تراز مالي منفي باشگاههاي ايران براي همه كساني كه در اين فوتبال دستي بر آتش دارند اظهر منالشمس است و تنها ميماند اهداف آقايان.
حالا قرعه به نام شهر باران خورده است. شهري كه مردمش عاشقانه و مخلصانه اين تيم را دوست دارند تيمي كه براي آنها يادآور حجازي، جهانپور و هزاران خاطره خوش ديگر است اما حالا زمزمههاي خريد تيم داماش گيلان تيمي كه سال گذشته با هر سختيها، نداريها و مشكلات توانست خود را در ليگ برتر تثبيت كند و توسط ابراموويچ وطني البته به زعم دوستان مطبوعاتي ايشان، به گوش ميرسد.
آقاي هدايتي به نظر ميآمد بعد ورود شما به عرصه فوتبال با تيم استيلآذين كه همراه شد به جايگاه نازل پرسپوليس در زمان وينگادا، اختلافات مديريتي آن زمان پرونده پشت پرونده كه تنه تهديدهاي كميته انضباطي فيفا براي كسر امتياز را به دنبال داشت و نهايت امر بيرون گذاشتن شما از پرسپوليس، برگشت شما به استيلآذين فرستادن تيم پرستاره و كهكشاني استيلآذين به ليگ يك و توفيق نداشتن شما در تيم استيلآذين به نظر ميآمد كه چند صباحي براي ورود به عرصه خدمتگذاري پا پيش نگذاريد، اما گويا وسوسه حضور در مطبوعات، رسانههاي تصويري نگذاشت كه ديرتر پا به عرصه خدمت! بگذاريد.
آقاي هدايتي در مصاحبهاي با يكي از خبرگزاريها عنوان كردهاي كه سمنان به سبب امكانات ضعيف بوده و اگر به دليل مردم (اين واژهاي است كه آن را خيلي خوب به عاريت ميگيريد) نبود تيم را در همان نيمفصل به تهران برميگرداندم. آقاي هدايتي ما آدمها چه زود حرفهاي خود را فراموش ميكنيم انگار همين ديروز بود كه وقتي تيم را به سمنان منتقل كرديد در مصاحبهاي عنوان كرديد كه راه حرم امامرضا از سمنان است حال چه شد كه اين تيم در اين شهر بيامكانات دل شما را زد، باز ابتداي هر فصل هزار حرف، ادعا و وعدههاي ...؟ آقاي هدايتي زمين تمرين و مسابقه، پخش زنده تلويزيوني، سوئيتهاي تربيتبدني، 2 دفتر براي قسمت اداري باشگاه همه قسمتي از امكانات آن شهر بيامكانات بود كه همگي به همت مسوولان استاني به صورت رايگان در اختيار شما قرار گرفت.
آقاي هدايتي طبيعتا يادتان نرفته كه اين تيم تا قبل از جريان كسر امتياز كه به علت سهلانگاري شما و دوستانتان در باشگاه استيلآذين تهران اتفاق افتاد در جمع 3 تيم برتر در گروه خود بود و چه بسا اگر بعد روحي و رواني تيم پايين نميآمد اين تيم در آن شهر با حمايت مسوولان استاني و همان مردم و با همان امكانات به زعم شما ناچيز به ليگ برتر صعود ميكرد و آن وقت آن شهر بيامكانات براي شما ميشد مدينه فاضله، چرا كه سيل مصاحبهها، فلاشهاي دوربينهاي عكاسي و غيره سرازير ميشد.
آقاي هدايتي عزيز آيا تا به حال با خود فكر كردهاي كه باشگاههايي كه شما در آن اسكناسهاي تانخورده خود را خرج كرده اید چه بیرون ده مثبتي به اين فوتبال داده؟ آقاي هدايتي آيا ميتواني حتي پيش خود ادعا كني كه يك آكادمي فوتبال براي رشد فوتبال اين مردم و جوانان، راهاندازي كردهاي؟
آقاي هدايتي آيا به سبب سختافزاري و زيرساختي كمكي به اين فوتبال كردهاي؟ نميدانيم شايد بايد بيشتر در حرفهاي آقاي عليپور ريز ميشديم و تفكر ميكرديم كه منظور ايشان از «پول تراكم» چيست .
در پايان ياد جمله آن دوستم ميافتم كه ميگفت: اين بزرگواران چه سخت از نردبان خدمت بالا ميروند و چه سختتر از آن حاضرند كه پايين بيايند.»