داستانی زیبا درمورد کوروش کبیر!

[amir131]

کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوش‌شان رسانید...


زمانی انزلیچی به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود برنمی داری و همه را به سربازانت می‌بخشی؟
کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! انزلیچی عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوش‌شان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه انزلیچی انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به انزلیچی کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره‌اند مثل این می‌ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!

[maysam]

داش امیر این جور مطالبت راجع کوروش کبیر ایرادی نداره ولی اون مطلبی رو که دیروز گذاشته بودی 30-یا-30 بود یه جورایی بهمین خاطر پاکش کردم.
بخاطر این مطلب قشنگت مرسی

[MAZIYAR]

کورش !!!

[meshkiabi]

فرمانروا یعنی این