انزلیچی:رفيق همه رشتيا بود!(نثار مازيار زارع)

[color=black:8a169c4679]مصاحبه ديروز مازيار زارع با روزنامه خبرورزشي و بحث
تفرقه افكني او ميان طرفداران فوتبال رشت و انزلي، سوژه
محافل ورزشي شد.
ديروز بالغ بر 20 تلفن از استان گيلان داشتيم كه
حرف هاي مازيار زارع را در مصاحبه تبعيض آميز بين
رشتي ها و انزليچي ها محكوم مي كردند. ريش سفيدان
فوتبال گيلان و آنهايي كه دستي بر آتش دارند والبته اغلب
دوستاني كه فعلاً نمي خواهند نزديك اين ورزش با محيط
تهوع آورش شوند،از خبر ورزشي به عنوان پر تيراژترين رسانه
نوشتاري ورزشي مي خواستند بازيكن بي تجربه پرسپوليس
را كه ظاهراً بايد به دليل بازي در يك تيم بزرگ باتجربه شده
باشد، تأديب كند.
مازيار زارع در مصاحبه با خبرورزشي از شادروان
انزلیچی قايقران، محمدا حمدزاده، غفور جهاني و خودش(!)
به عنوان افتخارات فوتبال انزلي ياد مي كند و مي گويد
رشتي ها به چه چيز خود مي نازند؟ در اينكه غفور جهاني،
قايقران، احمدزاده، پژمان نوري، عزيز اسپندار و خيلي هاي
ديگر افتخار فوتبال انزلي و گيلان هستند، ترديدي وجود
ندارد و مسلماً سن و سال مازيار زارع قد نمي دهد كه
افتخارات فوتبال رشت را بشناسند.
در دهه 60 كه نمي دانيم زارع چند سال داشت و
چقدر عشق عكس گرفتن با انزلیچی قايقران بود، فوتبال
رشت، امير افتخاري را به فوتبال ايران معرفي كرد. در
ابتداي دهه 70 بهزاد داداش زاده و هادي طباطبايي
ستاره هاي فوتبال ايران بودند و پيش از همه آنها، اميد
هرندي به عنوان بهترين دروازه بان دهه 60 فوتبال گيلان
به تيم ملي دعوت شد. سن و سال مازيار زارع به آنچه ما از
آن ياد كرديم قد نمي دهد، چون اگر او مي دانست فوتبال
گيلان صاحب مديري به نام ايرج زهرابي بود كه به همين
تيم ملوان – عشق ناتمام آقاي زارع – چه خدمت هايي
كرد و از فوتبال رشت به مديريت تيم ملي فوتسال رسيد،
بدون شك اين حر فها از دهانش خارج نمي شد.اين چند
خط را براي مازيار زارع مي نويسيم كه بي خود و بي جهت،
بنزين روي آتش اختلافات رشت و انزلي نريزد و اين قدر
هم سنگ قايقران را به سينه نزند. كسي بايد پيراهن
انزلیچی را به تن كند كه مرامش هم شبيه قايقران باشد.
مکث:
كسى كه پيراهن قايقران را به تن مى كند و همه پزش ستاره هاى
فوتبال انزلى است، آيا بايد بگويد افشين چاووشى شانس آورد
كه من را جدا كردند؟ يعنى اگر مازيار را جدا نمى كردند، ممكن
بود خون چاووشى را بريزد؟ از مازيار زارع سؤال مى كنيم كه آيا
مرام انزلیچی اين بود؟ آيا معرفت و مرام قايقران در همين حد
و اندازه بود؟ راستى آيا آنچه مازيار زارع از قايقران مى گويد،
مصادره اخلاق و مرام زنده ياد انزلیچی نيست؟ آخر كجاى اخلاق
و مرام قايقران شبيه تو بود؟
بهترين رفقاي تمام عمر انزلیچی، اهالي فوتبال رشت
بودند. اگر مازيار زارع، غفور جهاني را قبول دارد مي تواند
از او بپرسد غم انزلیچی قايقران را در روزهاي تنهايي و
بي كسي چه كساني مي خوردند؟ به مازيار زارع حق
مي دهيم كه به دليل سن و سال پايين و بي تجربگي،
خيلي چيزها را نداند و سهل انگارانه بحث رشتي و
انزليچي را داغ كند. اگر الگوي او انزلیچی قايقران است،
همين قدر بداند كه زنده ياد انزلیچی در تمام عمرش رشت
و انزلي را از هم سوا نكرد. اصلاً انزلیچی به اين دليل
جاودانه شد كه محبوب تمام گيلان بود.
مازيار زارع را توجه مي دهيم به اين موضوع مهم؛اينكه
با اسطوره هاي زندگي اش بيشتر معاشرت كند. او را توجه
مي دهيم به هم صحبتي با غفور جهاني، به درد دل با محمد
احمدزاده و به نجوا كردن با اهالي فوتبال گيلان.اينگونه كه
تو درباره فوتبال گيلان قضاوت مي كني، مايه تأسف است.
تأسف از اين بابت كه بازيكني باسابقه تو، هنوز فوتبال اين
خطه و آدمهاي بزرگش را نمي شناسد. [/color:8a169c4679]
تفرقه افكني او ميان طرفداران فوتبال رشت و انزلي، سوژه
محافل ورزشي شد.
ديروز بالغ بر 20 تلفن از استان گيلان داشتيم كه
حرف هاي مازيار زارع را در مصاحبه تبعيض آميز بين
رشتي ها و انزليچي ها محكوم مي كردند. ريش سفيدان
فوتبال گيلان و آنهايي كه دستي بر آتش دارند والبته اغلب
دوستاني كه فعلاً نمي خواهند نزديك اين ورزش با محيط
تهوع آورش شوند،از خبر ورزشي به عنوان پر تيراژترين رسانه
نوشتاري ورزشي مي خواستند بازيكن بي تجربه پرسپوليس
را كه ظاهراً بايد به دليل بازي در يك تيم بزرگ باتجربه شده
باشد، تأديب كند.
مازيار زارع در مصاحبه با خبرورزشي از شادروان
انزلیچی قايقران، محمدا حمدزاده، غفور جهاني و خودش(!)
به عنوان افتخارات فوتبال انزلي ياد مي كند و مي گويد
رشتي ها به چه چيز خود مي نازند؟ در اينكه غفور جهاني،
قايقران، احمدزاده، پژمان نوري، عزيز اسپندار و خيلي هاي
ديگر افتخار فوتبال انزلي و گيلان هستند، ترديدي وجود
ندارد و مسلماً سن و سال مازيار زارع قد نمي دهد كه
افتخارات فوتبال رشت را بشناسند.
در دهه 60 كه نمي دانيم زارع چند سال داشت و
چقدر عشق عكس گرفتن با انزلیچی قايقران بود، فوتبال
رشت، امير افتخاري را به فوتبال ايران معرفي كرد. در
ابتداي دهه 70 بهزاد داداش زاده و هادي طباطبايي
ستاره هاي فوتبال ايران بودند و پيش از همه آنها، اميد
هرندي به عنوان بهترين دروازه بان دهه 60 فوتبال گيلان
به تيم ملي دعوت شد. سن و سال مازيار زارع به آنچه ما از
آن ياد كرديم قد نمي دهد، چون اگر او مي دانست فوتبال
گيلان صاحب مديري به نام ايرج زهرابي بود كه به همين
تيم ملوان – عشق ناتمام آقاي زارع – چه خدمت هايي
كرد و از فوتبال رشت به مديريت تيم ملي فوتسال رسيد،
بدون شك اين حر فها از دهانش خارج نمي شد.اين چند
خط را براي مازيار زارع مي نويسيم كه بي خود و بي جهت،
بنزين روي آتش اختلافات رشت و انزلي نريزد و اين قدر
هم سنگ قايقران را به سينه نزند. كسي بايد پيراهن
انزلیچی را به تن كند كه مرامش هم شبيه قايقران باشد.
مکث:
كسى كه پيراهن قايقران را به تن مى كند و همه پزش ستاره هاى
فوتبال انزلى است، آيا بايد بگويد افشين چاووشى شانس آورد
كه من را جدا كردند؟ يعنى اگر مازيار را جدا نمى كردند، ممكن
بود خون چاووشى را بريزد؟ از مازيار زارع سؤال مى كنيم كه آيا
مرام انزلیچی اين بود؟ آيا معرفت و مرام قايقران در همين حد
و اندازه بود؟ راستى آيا آنچه مازيار زارع از قايقران مى گويد،
مصادره اخلاق و مرام زنده ياد انزلیچی نيست؟ آخر كجاى اخلاق
و مرام قايقران شبيه تو بود؟
بهترين رفقاي تمام عمر انزلیچی، اهالي فوتبال رشت
بودند. اگر مازيار زارع، غفور جهاني را قبول دارد مي تواند
از او بپرسد غم انزلیچی قايقران را در روزهاي تنهايي و
بي كسي چه كساني مي خوردند؟ به مازيار زارع حق
مي دهيم كه به دليل سن و سال پايين و بي تجربگي،
خيلي چيزها را نداند و سهل انگارانه بحث رشتي و
انزليچي را داغ كند. اگر الگوي او انزلیچی قايقران است،
همين قدر بداند كه زنده ياد انزلیچی در تمام عمرش رشت
و انزلي را از هم سوا نكرد. اصلاً انزلیچی به اين دليل
جاودانه شد كه محبوب تمام گيلان بود.
مازيار زارع را توجه مي دهيم به اين موضوع مهم؛اينكه
با اسطوره هاي زندگي اش بيشتر معاشرت كند. او را توجه
مي دهيم به هم صحبتي با غفور جهاني، به درد دل با محمد
احمدزاده و به نجوا كردن با اهالي فوتبال گيلان.اينگونه كه
تو درباره فوتبال گيلان قضاوت مي كني، مايه تأسف است.
تأسف از اين بابت كه بازيكني باسابقه تو، هنوز فوتبال اين
خطه و آدمهاي بزرگش را نمي شناسد. [/color:8a169c4679]