مسلما اگر روز حتی عابدینی نیز بخواهد قدمی بر خلاف مصلحت داماش بردارد همین هواداران خواهند بود که عذر او را خواهند خواست
- اتفاقات رخ داده در تمرین روز یکشنبه و سهشنبه داماش را شاید باید تحولی در فوتبال گیلان دید و فوتبالی که تا چند سال گذشته خبری از این گونه تعصبات شدید در آن نبود. نوع نگرش و دید به فوتبال در گیلان اکنون تابع شرایط خاصی شده است. دیدگاهی که در هر شرایطی باشد یک پشتوانه قوی برای تیمشان محسوب میشود. این تماشاگران فرقهای زیادی با زمانی که پدرانشان به استادیوم میرفتند کردهاند و برای آنها فقط داماش مهم است.
روز یکشنبه هوادارانی که از نتایج ناراضی بودند به استادیوم آمدند و بدون هیچگونه لفظ زشت و شعارهای رها کن و حیا كن و درگیریهای مختلف از درخشان خواستند که در مورد مربیگری در داماش تجدید نظر کند و باید این نکته را نقطه عطف در نوع هواداریها دانست که حداقل یک بار هم که شده هوادار بدون به کار بردن لفظ حیا کن و رها کن و فحاشی از مربی بخواهد در مورد ادامه مربیگریاش تجدیدنظر کند. شاید اولین بار بود که تماشاگری در ایران اینگونه از مربی تیمش خواست که برود.
سهشنبه برای هواداران گیلانی کمی متفاوت بود و باید آن را پوستاندازی آنها دانست. هوادارانی که روز یکشنبه در تمرین حاضر بودند به علاوه عدهای که به تازگي به این معترضان اضافه شده بودند با هم ادغام شدند. در اواسط تمرین طرفدارانی که تعدادشان شاید به انگشتان دست هم نمیرسید وارد جمع هواداران شدند و به یکباره شعارها را که در حمایت از تیم و تشویق مربی جدید بود را به سوی دیگری سوق دادند. این عده معدود به عنوان طرفداران مالک باشگاه به عرصه هواداران وارد شدند.
نکته جالب در این بین ایجاد چنددستگی با وارد شدن این افراد در بین هواداران بود. شدت اختلاف نظرات در بین هواداران با این چند نفر آنقدر بالا گرفته بود که آن را میتوانستی از رگهای قرمز شده گردنشان تشخیص بدهید. شاید عدم تفاهم نظرات در اینگونه مواقع به دعوا ختم شود اما نکته جالبتر این بود که همه این تماشاگران بر یک نکته تأکید داشتند که آن هم اخراج درخشان بود. این اختلاف نظر در بین هواداران داماش برایشان یک مزیت داشت و به گفته خودشان آنها توانستند در روز بحرانی هواداران واقعی داماش را بشناسند و به نوعی خودشان را الک کنند.
تاثیر تماشاگران داماش را باید در بازیهای این تیم جستوجو کرد. تماشاگران این تیم تاثیر بسزایی در نتایج این تیم دارند. بازی در برابر سرخابیهاي پایتخت در رشت به سود این تیم تمام شد و نکته جالب این است که آخرین باخت تراکتور (جام حذفی) و استقلال در برابر حریفانشان در ورزشگاه عضدی و به جهت حضور همین طرفداران اتفاق افتاده است. نباختن یک ساله این تیم در خانه رکوردی است که به واسطه حضور همین هواداران برای آنها رخ داده است. کمی به دیدارهای بدون تماشاگر این تیم نگاه کنید خواهید دید که از ۳ بازی بدون تماشاگر این تیم دو امتیاز کسب کرده و این بازیهاست که تاثیر هواداران را مشخص میکند.
گلایه بسیاری از آنها لفظ به کار برده شده توسط مالک باشگاه در مورد خودشان بود. اگر نگاه گذری به همین ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر تماشاگر بیاندازید خواهید دید که دیگر خبری از آن جامعه هواداری فوتبال که بیسواد و کمسواد بودند نیست و اکثر آنها از تحصیلات آکادمیک برخوردار هستند و این باعث میشود خودشان قدرت تشخیصشان افزایش یابد و کسی نتواند آنها را هدایت کند. اگر آنها روزی در حمایت از قویدل خواستند تا او مالک تیمشان شود به جهت حمایت از تیمشان بود. یا روزی که پس از باخت از فجر بر ماندن هرندی اصرار نکردند دلیلش چیزی جز درک شرایط داماش نبود.
اگر امروز اصرار بر رفتن درخشان دارند و از آمدنش میترسیدند دلیلش چیزی جز تکرار خاطرات شاهین بوشهر برای تیمشان نبود. مسلما اگر روز حتی عابدینی نیز بخواهد قدمی بر خلاف مصلحت داماش بردارد همین هواداران خواهند بود که عذر او را خواهند خواست. برای آنها این نکته بسیار مهم است که همه بدانند داماش غرور مردم رشت است و ملک شخصی کسی نیست.
سایت گل