پاسخ كانون هواداران باشگاه داماش گيلان، به باشگاه ملوان استيل آذين ايرانيان

پاسخ كانون هواداران باشگاه داماش گيلان، به باشگاه ملوان استيل آذين ايرانيان: به خواب رفته را مى توان بيدار كرد، اما به خواب زده را هرگز!
آنكه ناموخت از گذشت روزگار، هيچ ناموزد زهيچ آموزگار.
متاسفانه پس از آنكه داور مسابقه داماش-ملوان، سوت پايان را نواخت، دو نتيجه شكست در كارنامه دو تيم استان ما رقم خورد، يك باخت در زمين مسابقه براى داماش و يك شكست در ميزبانى براى ملوان. اينكه چرا داماش گيلان در اين بازى، مسابقه را واگذار كرد به مجموعه اى از نكات فنى و غير فنى باز مى گردد كه در اين مقال نمى گنجد، اما اينكه چرا ملوان ميزبانى را باخت بيشتر از اينكه بخواهيم دلايل آن را باز شماريم، ما را متعجب نموده است، چرا كه پس از پايان مسابقه رفت در رشت، دوستان آنچنان براى انجام يك ميزبانى ايده آل و رويايى مانيفست دادند و راه كار ارايه نمودند كه ما را مشتاق و بى تاب نمودند تا هر چه زودتر موعد برگزارى بازى برگشت فرا رسد و ما از دوستانمان درس ميزبانى خوب بياموزيم! اما متاسفانه آنان كه به بروز ناهنجارى در مسابقه رفت ايراد مى گرفتند و ناتوانى ما را در كنترل بيش از بيست هزار هوادار به رخمان مى كشيدند خود از كنترل حدود سه چهار هزار هوادار عاجز ماندند!
اما نكته ى دردناك داستان اين است كه دوستانمان در باشگاه ملوان به جاى بر عهده گرفتن مسئوليت خود در اين عدم موفقيت، با توجيهات غير واقعى، سعى در مبرا نمودن خود كرده اند. در حالى كه در بازى رفت با شهامت از سوى مسئولان داماش مسئوليت هر گونه نا هنجارى از هواداران هر دو تيم بر عهده گرفته شد. هر چند حالا كه به مقام مقايسه در مى آييم نيك مى پنداريم كه در بازى رفت هر آنچه روى داد آشكار بود، نه اينكه به مانند جنگ هاى پارتيزانى در خفا رخ داده باشد! اينكه مسئولان ملوان چشم خود را به حمله هوادارانشان به اتوبوس هاى هواداران داماش بسته اند و تصميم به عذر خواهى كه ندارند هيچ، منكرش مى شوند( در حالى كه اين مهم از طريق مسئولان شركت اتوبوسرانى و يگان ويژه اسكورت اتوبوس ها به راحتى قابل تاييد است)، اينكه ضرب و شتم خبرنگار روزنامه سراسرى در داخل ورزشگاه را انكار مى كنند در حالى كه همه ى رسانه هاى كشور آن را مخابره و تاييد نموده اند و شاهدانش هنوز در قيد حيات هستند! و اينكه دهها بار فحاشى هواداران ملوان به طرفداران داماش و حتا كادر فنى مستقر در جايگاه ويژه را نمى خواهند ببيند و بشنوند در حاليكه دوربين هاى تلويزيونى همه چيز را ضبط كرده اند و حتا سرمربى ملوان در كنفرانس پس از بازى بروز اندك فحاشى را ناگزير دانسته اند، تنها قلب واقعيت است و در توان ما نيست كه بخواهيم به زور كسى را مجاب به پذيرفتن حقيقت نماييم.
ولى در خصوص مسايل ذكر شده بايد بگوييم؛ حاشيه سازى آن نيست كه داماش پس از تلاش بسيار مسئولان را مجاب كند تا در ورزشگاه خانگى خود به مصاف حريفان برود، بلكه حاشيه سازى آن است كه مهمانى تازه به استان ما آمده مى خواهد به مردم گيلان با همه ى تمدن كهنش درس جوانمردى بدهد! البته اى كاش دوستان به جاى رديف نمودن پستهاى كليدى خود!!! به جز نواختن سيلى بر گوش بازيكن ملى پوش و سقوط هاى پى در پى استيل آذين و بستن قراردادهاى مساله دار این تیم و فروش لباس با چند برابر قیمت به هوادارانشان گوشه اى ديگر از افتخارات مديريتى خود را هم به رشته تحرير در مى آوردند.
در مورد بازى هاى بدون تماشاگر بايد اعلام نماييم شايد آنها كه تازه به ملوان آمده اند از وقايع سال گذشته اين تيم بى خبر باشند، اما جامعه ى ورزشى ايران انجام سه بازى بدون تماشاگر اين تيم در ابتداى سال گذشته را فراموش نكرده است، هر چند كه ما بر خلاف آقايان اعتقاد داريم آن محروميت ها هم به مانند محروميت هاى داماش دور از عدالت بوده است.
در پايان اعلام مى داريم كه كاش به جاى اينكه دوستان براى ماندگارى تيم هفتم جدول سال گذشته نگران باشند، براى موفقيت داماش در ميان چهار تيم اول ايران آرزوى نيك كنند و هواداران عزيز ملوان بدانند كه يكى از انگيزه هاى داماش شهرباران، گرفتن انتقام شكست آنها در اين مسابقات است. ما آرزو مى كنيم با موفقيت داماش در جام حذفى و بالا نشينى ملوان در ليگ، سال آتى استان سرسبزمان دو نماينده در آسيا داشته باشد.
كانون هواداران باشگاه داماش گيلان
آنكه ناموخت از گذشت روزگار، هيچ ناموزد زهيچ آموزگار.
متاسفانه پس از آنكه داور مسابقه داماش-ملوان، سوت پايان را نواخت، دو نتيجه شكست در كارنامه دو تيم استان ما رقم خورد، يك باخت در زمين مسابقه براى داماش و يك شكست در ميزبانى براى ملوان. اينكه چرا داماش گيلان در اين بازى، مسابقه را واگذار كرد به مجموعه اى از نكات فنى و غير فنى باز مى گردد كه در اين مقال نمى گنجد، اما اينكه چرا ملوان ميزبانى را باخت بيشتر از اينكه بخواهيم دلايل آن را باز شماريم، ما را متعجب نموده است، چرا كه پس از پايان مسابقه رفت در رشت، دوستان آنچنان براى انجام يك ميزبانى ايده آل و رويايى مانيفست دادند و راه كار ارايه نمودند كه ما را مشتاق و بى تاب نمودند تا هر چه زودتر موعد برگزارى بازى برگشت فرا رسد و ما از دوستانمان درس ميزبانى خوب بياموزيم! اما متاسفانه آنان كه به بروز ناهنجارى در مسابقه رفت ايراد مى گرفتند و ناتوانى ما را در كنترل بيش از بيست هزار هوادار به رخمان مى كشيدند خود از كنترل حدود سه چهار هزار هوادار عاجز ماندند!
اما نكته ى دردناك داستان اين است كه دوستانمان در باشگاه ملوان به جاى بر عهده گرفتن مسئوليت خود در اين عدم موفقيت، با توجيهات غير واقعى، سعى در مبرا نمودن خود كرده اند. در حالى كه در بازى رفت با شهامت از سوى مسئولان داماش مسئوليت هر گونه نا هنجارى از هواداران هر دو تيم بر عهده گرفته شد. هر چند حالا كه به مقام مقايسه در مى آييم نيك مى پنداريم كه در بازى رفت هر آنچه روى داد آشكار بود، نه اينكه به مانند جنگ هاى پارتيزانى در خفا رخ داده باشد! اينكه مسئولان ملوان چشم خود را به حمله هوادارانشان به اتوبوس هاى هواداران داماش بسته اند و تصميم به عذر خواهى كه ندارند هيچ، منكرش مى شوند( در حالى كه اين مهم از طريق مسئولان شركت اتوبوسرانى و يگان ويژه اسكورت اتوبوس ها به راحتى قابل تاييد است)، اينكه ضرب و شتم خبرنگار روزنامه سراسرى در داخل ورزشگاه را انكار مى كنند در حالى كه همه ى رسانه هاى كشور آن را مخابره و تاييد نموده اند و شاهدانش هنوز در قيد حيات هستند! و اينكه دهها بار فحاشى هواداران ملوان به طرفداران داماش و حتا كادر فنى مستقر در جايگاه ويژه را نمى خواهند ببيند و بشنوند در حاليكه دوربين هاى تلويزيونى همه چيز را ضبط كرده اند و حتا سرمربى ملوان در كنفرانس پس از بازى بروز اندك فحاشى را ناگزير دانسته اند، تنها قلب واقعيت است و در توان ما نيست كه بخواهيم به زور كسى را مجاب به پذيرفتن حقيقت نماييم.
ولى در خصوص مسايل ذكر شده بايد بگوييم؛ حاشيه سازى آن نيست كه داماش پس از تلاش بسيار مسئولان را مجاب كند تا در ورزشگاه خانگى خود به مصاف حريفان برود، بلكه حاشيه سازى آن است كه مهمانى تازه به استان ما آمده مى خواهد به مردم گيلان با همه ى تمدن كهنش درس جوانمردى بدهد! البته اى كاش دوستان به جاى رديف نمودن پستهاى كليدى خود!!! به جز نواختن سيلى بر گوش بازيكن ملى پوش و سقوط هاى پى در پى استيل آذين و بستن قراردادهاى مساله دار این تیم و فروش لباس با چند برابر قیمت به هوادارانشان گوشه اى ديگر از افتخارات مديريتى خود را هم به رشته تحرير در مى آوردند.
در مورد بازى هاى بدون تماشاگر بايد اعلام نماييم شايد آنها كه تازه به ملوان آمده اند از وقايع سال گذشته اين تيم بى خبر باشند، اما جامعه ى ورزشى ايران انجام سه بازى بدون تماشاگر اين تيم در ابتداى سال گذشته را فراموش نكرده است، هر چند كه ما بر خلاف آقايان اعتقاد داريم آن محروميت ها هم به مانند محروميت هاى داماش دور از عدالت بوده است.
در پايان اعلام مى داريم كه كاش به جاى اينكه دوستان براى ماندگارى تيم هفتم جدول سال گذشته نگران باشند، براى موفقيت داماش در ميان چهار تيم اول ايران آرزوى نيك كنند و هواداران عزيز ملوان بدانند كه يكى از انگيزه هاى داماش شهرباران، گرفتن انتقام شكست آنها در اين مسابقات است. ما آرزو مى كنيم با موفقيت داماش در جام حذفى و بالا نشينى ملوان در ليگ، سال آتى استان سرسبزمان دو نماينده در آسيا داشته باشد.
كانون هواداران باشگاه داماش گيلان