چه شد که به اینجا رسیدیم!!!!!

[color=black:5c7f146346]می خواهیم مروری بر اتفاقات لیگ بیاندازیم تا ببینیم چه شد که به اینجایی که اکنون هستیم،رسیدیم!
9 امتیازه،در رده 13 جدول در 9 بازی !
مربی بومی و محبوبی که با اتفاقاتی از باشگاه جدا شد.
تیمی که از دو با
زی خانگی محروم شد و سرانجام یک جلسه محرومیتش بخشیده شد بدون تماشاگر.
هوادارانی که هر کدام ساز خود را میزنند و جای کمک به تیمی که سراسر در بحران است ، سعی در اثبات نقطه نظرات خود را دارند و حتی حاضر نیستند برای فرونشاندن جو ملتهب اطراف تیم کمی کوتاه بیایند و میخواهند به هر قیمتی شده،ثابت کنند نظراتشان درست است و دیگران اشتباه میکنند و برای این امر از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نمیکنند و هیزم به خرمن این تفرقه و دشمنی میریزند!!!
میخواهیم با هم و به کمک هم مروری کنیم بر این اتفاقات !
چه شد که امتیازات شیرین تر از عسلی که در مشتمان بود تبدیل به زهری تلخ شده و در ریشه و پوست و گوشتمان نفوذ کرده !
چه شده که آن دسته از هوادارانی که اشتباه نکرده اند و مثلاً در بازی با ملوان حرکت فحاشی نکرده اند خود را محق میدانند که به جای آنکه هوادار خطاکار را راهنمایی و از اشتباهش آگاه کنند،او هم به فحاشی به هوادار خودی میپردازد و مدام با ندامت خطاکاران جو نا آرام را ملتهب تر میکنند؟
چه شده که بعضی از هواداران به خودشان اجازه میدهند که به داشته و نداشته بازیکنان،مسئولین و خلاصه هر کس که دم دستشان باشد فحاشی کنند؟ حتی بی گناه ترین ها!!! آن هم چه فحش هایی!
چه شد که فراموش کردیم وظیفه هوادار،داشتن هوای تیم محبوبش است نه ریشه به تیشه آن زدن؟
چه شده که هوادار فراموش کرده که تشویق های نود دقیقه ای اش که رعب و وحشت به دل حریفان می انداخت جایش را به فحاشی به بازیکنان خودی و غیر خودی داده؟
چرا هوادار باید چنین لجام گسیخته رفتار کند ، به گونه ای که خیلی از دلسوخته ها و عاشقان در شهرباران مشکلات این اتفاقات را از چشم این دوستان دیروز و نارفیقان امروز بدانند؟
چرا باید امید هرندی ای که دائماً بر بودن ساکش در کنار باشگاه تاکید میکرد و میگفت یک روز به باشگاه آمده ام و یک روز هم باید بروم و این نیمکت به هیچ کس وفا نکرده و .... از هیچ تلاش و کوششی برای به حاشیه کشاندن تیم و تحریک هواداران فروگذار نمیکند؟ هوادارانی که این روزها سردرگم اند از اینکه چه شده و تقصیر چه کسی است و از چه کسی باید حمایت کرد؟
چرا امید خانی که داماش را مانند فرزند خود میداند،این تیم را به بحران نیستی و تباهی کشانده و بعد از عشق به این تیم میگوید؟
مثال من از عشق به فرزند مثالی از کنی دالگیش مربی سال گذشته لیورپول است! حکایتش با باشگاه لیورپول همان حکایت امید خان هرندی است و داماش! بازیکنی که سال ها برای لیورپول بازی کرد افتخار آفرید و عاشقانه به این تیم عشق ورزید و سرانجام سرمربی این تیم شد!
سال گذشته با استقبال گسترده هواداران لیورپول به آنفیلد آمد و همه دیدیم که بد نتیجه نگرفت! لیورپول خوب بود و امسال قرار بود مدعی اصلی لیگ برتر باشد اما در کمال ناباوری همگان، مدیران عامل باشگاه این مربی محبوب و عاشق را اخراج کردند! اما کینگ کنی که همانند امید خان، تیم تحت رهبری اش را همچون فرزند میدانست و سالیان سال برایش بازی کرده بود را بعد از حکم ناباورانه اخراج نه تنها برای آن تیم حاشیه ایجاد نکرد بلکه حتی از باقیمانده قراردادش هم صرفنظر کرد تا با مابقی قراردادش، باشگاه برای جذب بازیکن اقدام کند!!!
عشق این است!
و دالگیش هیچ گاه نگفت مالک آمریکایی تا نرود من آرام نمیشینم!
دالگیش میدانست که فوتبال همین است! میدانست قیمت نبودش در آنفیلد نباید به قیمت نابودی لیورپول باشد!
دالگیش هیچ گاه خودش را به قیمت نابودی یک تیم و شهر معرفی نکرد و تا ابد در ذهن هواداران آنفیلدی یک بت باقی خواهد ماند! مسلماً دالگیش دوباره روزی سکان هدایت تیم بندری را بر عهده خواهد گرفت و اینبار با قدرت بیشتری به کار خواهد پرداخت!
ما هم امیدواریم امید خان هرندی به این درک از عشق و علاقه برسد که قیمت عاشقی نابود کردن تیمی نیست که آنرا همچون فرزندمان معرفی میکنیم و بعد با تحریک احساسات هواداران از به حاشیه رفتن تیم و نتیجه نگرفتنش خرسند می شویم!
تا به حال هیچ تیمی در هیچ کجای دنیا "با حاشیه" موفق نبوده که داماش دومی آن باشد.
گله دیگر ما غیر از امید خان ،از مالکان و مدیر عامل باشگاه است!
مردم رشت به چه زبانی و چگونه باید بگویند که نمیخواهیم شعبه دیگری از تیم های تهرانی باشیم؟
چگونه بگوییم نمیخواهیم بازیکنان سوخته این دو تیم را؟ مجیدی،کریمی و ....
هنوز خاطره تلخ توهین های مهدوی کیا به مردم این شهر از یادها نرفته! بس کنید این حرکات را !
احترام باید دوطرفه باشد! لطفاً به مردم این شهر،علایقشان و تصمیم هایشان احترام بگذارید و مطمئن باشید جوابی به غایت عالی خواهید گرفت!
امیر خان مردم این شهر همان هایی هستند که در روزگار بی کسی پشت شما ایستادند چون میفهمنند فرق کسانی را که دوستشان دارند با کسانی که میخواهند ازشان سو استفاده کنند!
آقایان قویدل! چگونه بگوییم رنگ محبوب رشتیها قرمز و آبی پایتخت نیست! کسی اینجا دیگر به این دو تیم فکر نمیکند!!!
یک زمانی ناصر ابراهیمی(کمک مربی علی پروین در پرسپولیس)، رشت را شهر پرسپولیس معرفی کرده بود اما همه شما دیدید که در بازی پرسپولیس همین رشتی ها در مقابل تیم تهرانی چه کردند تا اینکه تیمشان برد و چه جشنی بعد از بازی برگزار کردند!
کسی اینجا قلبش دیگر برای آنها نمیپتد و انتظار بحق و بجایی است که شما هم از اینها دست بردارید و بدانید ابراز آشکار این علاقه، توهینی به هواداران این تیم است! فقط تصور نمایید که شما مالک و مدیرعامل صنعت نفت یا تراکتور بودید و اینگونه مصاحبه میکردید! چه بلایی به سر شما می آوردند خدا میداند!!!
و سرانجان آخرین گله ما از هواداران است.
لطفاً از سرکوب خودی دست بردارید! اگر هوادار دیروز در بازی ملوان اشتباهی کرده شمایی که خطایی نکردید از تنبیه او دست بردارید! از حمایت کورکورانه از افراد و اشخاص دست بردارید و تمام انرژی خود را وقف تیم شهرتان و برای موفقیتش نمایید! با به حاشیه رفتن تیم هیچ منفعتی نصیب شما نمیشود، جز اینکه بحران ها را بیشتر کنید،تیم را به ورطه سقوط بکشید !!! با سقوط تیم تنها چیزی که عاید شما میشوید "هیچ" است و تا حدود زیادی سرافکندگی!!!
مسلماً کسانی که به حاشیه سازی ادامه میدهند دلسوز تیم داماش و مردم گیلان نیستند!!! دنبال منفعت خود هستند و لاغیر!!!
آنها با ادامه این روند بر همگان مسلم میکنند که افرادی هستند از نوع دشمن و چون گرگی در لباس میش سعی در نابودی داماشی دارند که خیلی ها با خون دل خوردن و اشک ریختن و فریاد و تشویق در سرما و گرما به اینجایش رساندند و مسلماً هم این عاشقان به ایشان اجازه مانور بیشتر داده نخواهند داد.
ما همین امروز را داریم،دست در دست هم میگذاریم و یا علی گویان برای موفقیت داماش گیلان تلاش خواهیم کرد!
قبل از هر اقدامی ،سخنی و یا رفتار و حرکتی به جوانب آن خوب فکر خواهیم کرد.
مسیر را برای شنای در خلاف جهت جریان هامان حامدی راد ها و درودگرها و ... که منتظر تفرقه و دشمنی ما هستند هموار نخواهیم کرد!
یکی خواهیم شد چرا که دیده ایم نتیجه یکی بودن ما را در سال گذشته!
هنوز فرصت باقی است! یا علی بگویید و به غیر از داماش به هیچ کس و هیچ چیز فکر نکنید!
نگذارید سرنوشت سپیدرود عزیز گریبان داماش دوست داشتنی ما را هم بگیرد!
سپیدرودی که به دلیل اختلاف ها (سینه سوخته هایش به خاطر دارند ریشه آن اتفاقات و دودستگی هایی که به سبب واگذاری سیپدرود به فجر و رفتن سید علی محمدی ها و مجید جهانپور ها و .... به وجود آمد) از آنروز تا به امروز دیگر سپیدرود نشد و نخروشید.
باور کنیم که رفتن،حاشیه،تفرقه و خودرایی و تکصدایی یهنی نابودی!!! چرا که در روزی که هر کس ساز خودش را کوک کند نتیجه جز نابودی چیز دیگری نیست.
-----------------------------------
پ.ن : این متن کاملاً جنبه انتقادی دارد و به هیچ وجه قصد تخریب کسی را ندارد. همه میدانیم دوستی که انتقاد نکند "دشمن"است و این انتقاد ها صرفاً برای اصلاح در افراد مذکور از نگاه شخصی نگارنده است[/color:5c7f146346]
[color=red:5c7f146346]علی عابد پیج داماش گیلان[/color:5c7f146346]
9 امتیازه،در رده 13 جدول در 9 بازی !
مربی بومی و محبوبی که با اتفاقاتی از باشگاه جدا شد.
تیمی که از دو با
زی خانگی محروم شد و سرانجام یک جلسه محرومیتش بخشیده شد بدون تماشاگر.
هوادارانی که هر کدام ساز خود را میزنند و جای کمک به تیمی که سراسر در بحران است ، سعی در اثبات نقطه نظرات خود را دارند و حتی حاضر نیستند برای فرونشاندن جو ملتهب اطراف تیم کمی کوتاه بیایند و میخواهند به هر قیمتی شده،ثابت کنند نظراتشان درست است و دیگران اشتباه میکنند و برای این امر از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نمیکنند و هیزم به خرمن این تفرقه و دشمنی میریزند!!!
میخواهیم با هم و به کمک هم مروری کنیم بر این اتفاقات !
چه شد که امتیازات شیرین تر از عسلی که در مشتمان بود تبدیل به زهری تلخ شده و در ریشه و پوست و گوشتمان نفوذ کرده !
چه شده که آن دسته از هوادارانی که اشتباه نکرده اند و مثلاً در بازی با ملوان حرکت فحاشی نکرده اند خود را محق میدانند که به جای آنکه هوادار خطاکار را راهنمایی و از اشتباهش آگاه کنند،او هم به فحاشی به هوادار خودی میپردازد و مدام با ندامت خطاکاران جو نا آرام را ملتهب تر میکنند؟
چه شده که بعضی از هواداران به خودشان اجازه میدهند که به داشته و نداشته بازیکنان،مسئولین و خلاصه هر کس که دم دستشان باشد فحاشی کنند؟ حتی بی گناه ترین ها!!! آن هم چه فحش هایی!
چه شد که فراموش کردیم وظیفه هوادار،داشتن هوای تیم محبوبش است نه ریشه به تیشه آن زدن؟
چه شده که هوادار فراموش کرده که تشویق های نود دقیقه ای اش که رعب و وحشت به دل حریفان می انداخت جایش را به فحاشی به بازیکنان خودی و غیر خودی داده؟
چرا هوادار باید چنین لجام گسیخته رفتار کند ، به گونه ای که خیلی از دلسوخته ها و عاشقان در شهرباران مشکلات این اتفاقات را از چشم این دوستان دیروز و نارفیقان امروز بدانند؟
چرا باید امید هرندی ای که دائماً بر بودن ساکش در کنار باشگاه تاکید میکرد و میگفت یک روز به باشگاه آمده ام و یک روز هم باید بروم و این نیمکت به هیچ کس وفا نکرده و .... از هیچ تلاش و کوششی برای به حاشیه کشاندن تیم و تحریک هواداران فروگذار نمیکند؟ هوادارانی که این روزها سردرگم اند از اینکه چه شده و تقصیر چه کسی است و از چه کسی باید حمایت کرد؟
چرا امید خانی که داماش را مانند فرزند خود میداند،این تیم را به بحران نیستی و تباهی کشانده و بعد از عشق به این تیم میگوید؟
مثال من از عشق به فرزند مثالی از کنی دالگیش مربی سال گذشته لیورپول است! حکایتش با باشگاه لیورپول همان حکایت امید خان هرندی است و داماش! بازیکنی که سال ها برای لیورپول بازی کرد افتخار آفرید و عاشقانه به این تیم عشق ورزید و سرانجام سرمربی این تیم شد!
سال گذشته با استقبال گسترده هواداران لیورپول به آنفیلد آمد و همه دیدیم که بد نتیجه نگرفت! لیورپول خوب بود و امسال قرار بود مدعی اصلی لیگ برتر باشد اما در کمال ناباوری همگان، مدیران عامل باشگاه این مربی محبوب و عاشق را اخراج کردند! اما کینگ کنی که همانند امید خان، تیم تحت رهبری اش را همچون فرزند میدانست و سالیان سال برایش بازی کرده بود را بعد از حکم ناباورانه اخراج نه تنها برای آن تیم حاشیه ایجاد نکرد بلکه حتی از باقیمانده قراردادش هم صرفنظر کرد تا با مابقی قراردادش، باشگاه برای جذب بازیکن اقدام کند!!!
عشق این است!
و دالگیش هیچ گاه نگفت مالک آمریکایی تا نرود من آرام نمیشینم!
دالگیش میدانست که فوتبال همین است! میدانست قیمت نبودش در آنفیلد نباید به قیمت نابودی لیورپول باشد!
دالگیش هیچ گاه خودش را به قیمت نابودی یک تیم و شهر معرفی نکرد و تا ابد در ذهن هواداران آنفیلدی یک بت باقی خواهد ماند! مسلماً دالگیش دوباره روزی سکان هدایت تیم بندری را بر عهده خواهد گرفت و اینبار با قدرت بیشتری به کار خواهد پرداخت!
ما هم امیدواریم امید خان هرندی به این درک از عشق و علاقه برسد که قیمت عاشقی نابود کردن تیمی نیست که آنرا همچون فرزندمان معرفی میکنیم و بعد با تحریک احساسات هواداران از به حاشیه رفتن تیم و نتیجه نگرفتنش خرسند می شویم!
تا به حال هیچ تیمی در هیچ کجای دنیا "با حاشیه" موفق نبوده که داماش دومی آن باشد.
گله دیگر ما غیر از امید خان ،از مالکان و مدیر عامل باشگاه است!
مردم رشت به چه زبانی و چگونه باید بگویند که نمیخواهیم شعبه دیگری از تیم های تهرانی باشیم؟
چگونه بگوییم نمیخواهیم بازیکنان سوخته این دو تیم را؟ مجیدی،کریمی و ....
هنوز خاطره تلخ توهین های مهدوی کیا به مردم این شهر از یادها نرفته! بس کنید این حرکات را !
احترام باید دوطرفه باشد! لطفاً به مردم این شهر،علایقشان و تصمیم هایشان احترام بگذارید و مطمئن باشید جوابی به غایت عالی خواهید گرفت!
امیر خان مردم این شهر همان هایی هستند که در روزگار بی کسی پشت شما ایستادند چون میفهمنند فرق کسانی را که دوستشان دارند با کسانی که میخواهند ازشان سو استفاده کنند!
آقایان قویدل! چگونه بگوییم رنگ محبوب رشتیها قرمز و آبی پایتخت نیست! کسی اینجا دیگر به این دو تیم فکر نمیکند!!!
یک زمانی ناصر ابراهیمی(کمک مربی علی پروین در پرسپولیس)، رشت را شهر پرسپولیس معرفی کرده بود اما همه شما دیدید که در بازی پرسپولیس همین رشتی ها در مقابل تیم تهرانی چه کردند تا اینکه تیمشان برد و چه جشنی بعد از بازی برگزار کردند!
کسی اینجا قلبش دیگر برای آنها نمیپتد و انتظار بحق و بجایی است که شما هم از اینها دست بردارید و بدانید ابراز آشکار این علاقه، توهینی به هواداران این تیم است! فقط تصور نمایید که شما مالک و مدیرعامل صنعت نفت یا تراکتور بودید و اینگونه مصاحبه میکردید! چه بلایی به سر شما می آوردند خدا میداند!!!
و سرانجان آخرین گله ما از هواداران است.
لطفاً از سرکوب خودی دست بردارید! اگر هوادار دیروز در بازی ملوان اشتباهی کرده شمایی که خطایی نکردید از تنبیه او دست بردارید! از حمایت کورکورانه از افراد و اشخاص دست بردارید و تمام انرژی خود را وقف تیم شهرتان و برای موفقیتش نمایید! با به حاشیه رفتن تیم هیچ منفعتی نصیب شما نمیشود، جز اینکه بحران ها را بیشتر کنید،تیم را به ورطه سقوط بکشید !!! با سقوط تیم تنها چیزی که عاید شما میشوید "هیچ" است و تا حدود زیادی سرافکندگی!!!
مسلماً کسانی که به حاشیه سازی ادامه میدهند دلسوز تیم داماش و مردم گیلان نیستند!!! دنبال منفعت خود هستند و لاغیر!!!
آنها با ادامه این روند بر همگان مسلم میکنند که افرادی هستند از نوع دشمن و چون گرگی در لباس میش سعی در نابودی داماشی دارند که خیلی ها با خون دل خوردن و اشک ریختن و فریاد و تشویق در سرما و گرما به اینجایش رساندند و مسلماً هم این عاشقان به ایشان اجازه مانور بیشتر داده نخواهند داد.
ما همین امروز را داریم،دست در دست هم میگذاریم و یا علی گویان برای موفقیت داماش گیلان تلاش خواهیم کرد!
قبل از هر اقدامی ،سخنی و یا رفتار و حرکتی به جوانب آن خوب فکر خواهیم کرد.
مسیر را برای شنای در خلاف جهت جریان هامان حامدی راد ها و درودگرها و ... که منتظر تفرقه و دشمنی ما هستند هموار نخواهیم کرد!
یکی خواهیم شد چرا که دیده ایم نتیجه یکی بودن ما را در سال گذشته!
هنوز فرصت باقی است! یا علی بگویید و به غیر از داماش به هیچ کس و هیچ چیز فکر نکنید!
نگذارید سرنوشت سپیدرود عزیز گریبان داماش دوست داشتنی ما را هم بگیرد!
سپیدرودی که به دلیل اختلاف ها (سینه سوخته هایش به خاطر دارند ریشه آن اتفاقات و دودستگی هایی که به سبب واگذاری سیپدرود به فجر و رفتن سید علی محمدی ها و مجید جهانپور ها و .... به وجود آمد) از آنروز تا به امروز دیگر سپیدرود نشد و نخروشید.
باور کنیم که رفتن،حاشیه،تفرقه و خودرایی و تکصدایی یهنی نابودی!!! چرا که در روزی که هر کس ساز خودش را کوک کند نتیجه جز نابودی چیز دیگری نیست.
-----------------------------------
پ.ن : این متن کاملاً جنبه انتقادی دارد و به هیچ وجه قصد تخریب کسی را ندارد. همه میدانیم دوستی که انتقاد نکند "دشمن"است و این انتقاد ها صرفاً برای اصلاح در افراد مذکور از نگاه شخصی نگارنده است[/color:5c7f146346]
[color=red:5c7f146346]علی عابد پیج داماش گیلان[/color:5c7f146346]