تا به کی و تا به کجا ؟ ( رنجنامه ای بر درد مشترک رشت و انزلی )

[align=justify:8f823a9118]اینجا گیلان است. . . اینجا فاصله شهرها و آبادیهایش حتی قابل اندازه گیری هم نیست ! زندگی گیلانیان آنقدر در هم آمیخته است که بیشتر به یک کلان شهر شباهت دارد تا یک استان ! حتی تفاوت گویشها و خرده فرهنگها نتوانسته وابستگی گیلانیان را به یکدیگر کمتر کند . سرزمینی که در بلندای تاریخش رمز موفقیتش یک دلی و همدردی مردمانش بوده که هیچ کس جز خودشان نتوانسته مرحمی بر درد هایشان باشد . . . و اینجا گیلان است و دو شهر با فاصله ای . . .شما بگوئید چقدر ؟!
رشت و انزلی . . .آنقدر به هم وابسته اند که هیچ شهری شاید در ایران به همسایه اش وابسته نباشد ! کدام رشتی است که حداقل هر دو هفته یکبار سری به این بندر شمالی نزند از غازیان عبور نکند ، عطر کباب های بلوار مستش نکند وعطر دریا را با خود به شهرش برنگرداند و کدام انزلیچی است که برای گردش و خرید در بازار رشت و دیدن اقوام و فامیل به رشت سر نزند و ما از اهالی این دو شهر هستیم . از کجا شروع شد ؟ وچگونه این کرکری همیشگی مابین ما در گرفت ؟ چه کسی آغاز گرش بود؟ شاید اصلا مهم نباشد ! مگر اهمیت دارد که کر کری میلان و اینتر کی و چگونه شروع شده ! و یا لیورپول و منچستر ، بچه که بودم همیشه بازی ملوان و سپیدرود تنها مسابقه ای بود که تماشگر تا خط زمین بازی روی زمین می نشست و با هیجان بازی را دنبال می کرد و امروز هم باز بازی این دو تیم شهرستانی است که غیر از داربی پایتخت ( که محصول سالها تبلیغ رسانه ای و حکومتی است ) میتواند هزاران طرفدار را به استادیوم پیر شهر بکشد اما این سالها کجا و آن روزها کجا ؟!
به کجا رفته ایم ؟ این کرکری ما را به کجا برده ! غیر از آن است که تمام فرهنگ و داشته هایمان را قربانی جهالتی می کنیم که اعراب بادیه نشین از انجام آن شرم داشته اند ! اشتباه نشود نمی گویم من اسیر این کرکری نیستم که نفس آن را نه تنها مضر نمی دانم بلکه فوتبال این خطه را دارای هیجانی کرده که در کل ایران بی نظیر است حتی نمی گویم که من به عنوان یک رشتی آرزوی موفقیت ملوان را دارم بلکه هرگز آرزوی پیروزیش را ندارم مگر آنکه با دو تحفه پایتخت در حال مبارزه باشد که آرزویم شکست آن دو نور چشمی در مقابل گیلانیان است. من حتی زمانی که یک طرفدار دچار هیجان شده و حرف نا مربوطی از دهانش خارج می شود را قابل خرده گیری نمیدانم ! ولی دوستان من زمانی که هزاران نفر به عزیز ترین کسان شما توهین کنند و هزاران نفر هماهنگ پاسخ آن را بدهند ! این نشان چیست ؟ توهین به عزیزترین کس یک انسان آنهم بخاطر یک کرکری ورزشی شرف و فرهنگ شعار دهنده را زیر سئوال میبرد یا کسی را که مورد خطاب قرار گرفته ؟! فقط این جواب کلیشه ای را بیان نکنیم که این تلافی بازی قبل است که این مطلب خطاب به هر دو گروه است مگر فاصله خانه های ما ، فاصله فرهنگی ما و باور های ما چقدر است که خواهر و مادرش ، و عزیزانش ، عزیزان من نباشتد . شما در این شهر چقدر همشهری میشناسید که همسرانشان اهل انزلی باشند و همینطور بلعکس!
پس یکی بگوید این توهین ها آینه وار به چه کسانی برمی گردد ؟!
چرا ما با رفتارمان باعث شدیم که امروز حتی مضحکه دست کسانی شویم که همیشه جز بدی برای ما نخواسته اند ! به روی شرف یکدیگر تیغ می کشیم و بیگانه ها رابه تماشایش دعوت میکنیم . . . برای کسی که هرگز به گیلانی بودنش اعتراف و افتخار نکرده هورا می کشیم و افتخار گیلان را در زیر دشنامهایمان خرد می کنیم !
به کجا می رویم ؟
می دانم که خیلی از ما از این وضع تاسف بار خسته ایم ، این از اظهار نظر خیلی از دوستان پیدا است . شاید نتوان یک هفته ای به آنچه در رویا داریم رسید ولی بیاییم سعی کنیم ، تلاشمان را بکنیم تا از منجلابی که در آن گرفتار شد ه ایم رها شویم . بیایم از همین سایت شروع کنیم که می دانم خیلی قبل تر از این شرو ع کرده اند . برای مثال چرا از مدیران همین سایت خودمان شروع نکنیم از آنان بخواهیم با هرگونه توهین به ملوان و تماشاگرانش در سایت به شدت یر خورد کنند حتی [b:8f823a9118]می توان از مدیران سایت هواداران ملوان خواست برای وارش اسپرت مطلب بگذارند و برعکس مدیران سایت هم در گامی برای دوستی برای هواداران ملوان مطلب بفرستند . [/b:8f823a9118]حتی بچه های سایت هم می توانند عضو سایت ملوان شده و در این مواقع به ایجاد جوی آرام کمک کنند . شنیده ام احمدزاده زمانی در یک محفل خصوصی از جو ورزشگاه تاسف می خورد و می گفت جو ورزشگاه رشت را هرگز اینگونه ندیده و فکر کنم که او بود که در انزلی و در اعتراض به توهین تماشاگران ملوان نیمکت را ترک و به رخت کن رفت ( دیداری که به تساوی کشیده شد ) شاید یک راه مبارزه با این جو شوم برخورد باشگاه و کادر فنی حتی با تماشاگران خودی باشد از نظر من کاملا قابل دفاع است [b:8f823a9118]اکر امید هرندی در اعتراض به توهین به طرفداران ملوان تیم خود را از زمین بیرون بکشد [/b:8f823a9118]. باید یکجا جلوی این رفتارهای زشت را بگیریم چه بهتر که خود از پس این غده چرکین براییم . بدون شک شاید نتوانیم به چیزی که آرزو داریم به سرعت دست پیدا کنیم ولی سعی مان را بکنیم که خود درمان دردی باشیم که فرهنگ و فوتبال گیلان را به شدت بیمار کرده . صمد بهرنگی در روایت ماهی سیاه کوچولو ازمادر بزرگی میگوید که در روایت شبانه برای هزاران نوه ماهیش از ماهی سیاهی می گوید که خسته از برکه اسارتش رویای دریا درسر دارد و عاقبت در آغوش دریا جان می سپارد و در انتها ازمیان آن هزاران نوه ماهی که با این قصه به خواب می روند فقط یک ماهی عشق دیدن دریا در سر می پرواند ، بیایم همه ما ان یک ماهی باشیم.
مجید محمدی
شهریور 1391
* با توجه به ایجاد تایپیک بازی داماش و ملوان شاید ایجاد این تایپیک لزومی نداشت اما احساس کردم این بحث آنقدر مهم است که دوستان در یک تایپیک جدا به بحث در این مورد بپردازند بدون شک هر پیشنهادی که برای مبارزه با این جو تاسف آور صورت بگیرد و هر قدمی که برداشته شود حداقل کاریست که می توانیم نسبت به سرزمینمان انجام دهیم پس خواهش می کنم همه برای این معضل چاره ای بیندیشیم .[/align:8f823a9118]
رشت و انزلی . . .آنقدر به هم وابسته اند که هیچ شهری شاید در ایران به همسایه اش وابسته نباشد ! کدام رشتی است که حداقل هر دو هفته یکبار سری به این بندر شمالی نزند از غازیان عبور نکند ، عطر کباب های بلوار مستش نکند وعطر دریا را با خود به شهرش برنگرداند و کدام انزلیچی است که برای گردش و خرید در بازار رشت و دیدن اقوام و فامیل به رشت سر نزند و ما از اهالی این دو شهر هستیم . از کجا شروع شد ؟ وچگونه این کرکری همیشگی مابین ما در گرفت ؟ چه کسی آغاز گرش بود؟ شاید اصلا مهم نباشد ! مگر اهمیت دارد که کر کری میلان و اینتر کی و چگونه شروع شده ! و یا لیورپول و منچستر ، بچه که بودم همیشه بازی ملوان و سپیدرود تنها مسابقه ای بود که تماشگر تا خط زمین بازی روی زمین می نشست و با هیجان بازی را دنبال می کرد و امروز هم باز بازی این دو تیم شهرستانی است که غیر از داربی پایتخت ( که محصول سالها تبلیغ رسانه ای و حکومتی است ) میتواند هزاران طرفدار را به استادیوم پیر شهر بکشد اما این سالها کجا و آن روزها کجا ؟!
به کجا رفته ایم ؟ این کرکری ما را به کجا برده ! غیر از آن است که تمام فرهنگ و داشته هایمان را قربانی جهالتی می کنیم که اعراب بادیه نشین از انجام آن شرم داشته اند ! اشتباه نشود نمی گویم من اسیر این کرکری نیستم که نفس آن را نه تنها مضر نمی دانم بلکه فوتبال این خطه را دارای هیجانی کرده که در کل ایران بی نظیر است حتی نمی گویم که من به عنوان یک رشتی آرزوی موفقیت ملوان را دارم بلکه هرگز آرزوی پیروزیش را ندارم مگر آنکه با دو تحفه پایتخت در حال مبارزه باشد که آرزویم شکست آن دو نور چشمی در مقابل گیلانیان است. من حتی زمانی که یک طرفدار دچار هیجان شده و حرف نا مربوطی از دهانش خارج می شود را قابل خرده گیری نمیدانم ! ولی دوستان من زمانی که هزاران نفر به عزیز ترین کسان شما توهین کنند و هزاران نفر هماهنگ پاسخ آن را بدهند ! این نشان چیست ؟ توهین به عزیزترین کس یک انسان آنهم بخاطر یک کرکری ورزشی شرف و فرهنگ شعار دهنده را زیر سئوال میبرد یا کسی را که مورد خطاب قرار گرفته ؟! فقط این جواب کلیشه ای را بیان نکنیم که این تلافی بازی قبل است که این مطلب خطاب به هر دو گروه است مگر فاصله خانه های ما ، فاصله فرهنگی ما و باور های ما چقدر است که خواهر و مادرش ، و عزیزانش ، عزیزان من نباشتد . شما در این شهر چقدر همشهری میشناسید که همسرانشان اهل انزلی باشند و همینطور بلعکس!
پس یکی بگوید این توهین ها آینه وار به چه کسانی برمی گردد ؟!
چرا ما با رفتارمان باعث شدیم که امروز حتی مضحکه دست کسانی شویم که همیشه جز بدی برای ما نخواسته اند ! به روی شرف یکدیگر تیغ می کشیم و بیگانه ها رابه تماشایش دعوت میکنیم . . . برای کسی که هرگز به گیلانی بودنش اعتراف و افتخار نکرده هورا می کشیم و افتخار گیلان را در زیر دشنامهایمان خرد می کنیم !
به کجا می رویم ؟
می دانم که خیلی از ما از این وضع تاسف بار خسته ایم ، این از اظهار نظر خیلی از دوستان پیدا است . شاید نتوان یک هفته ای به آنچه در رویا داریم رسید ولی بیاییم سعی کنیم ، تلاشمان را بکنیم تا از منجلابی که در آن گرفتار شد ه ایم رها شویم . بیایم از همین سایت شروع کنیم که می دانم خیلی قبل تر از این شرو ع کرده اند . برای مثال چرا از مدیران همین سایت خودمان شروع نکنیم از آنان بخواهیم با هرگونه توهین به ملوان و تماشاگرانش در سایت به شدت یر خورد کنند حتی [b:8f823a9118]می توان از مدیران سایت هواداران ملوان خواست برای وارش اسپرت مطلب بگذارند و برعکس مدیران سایت هم در گامی برای دوستی برای هواداران ملوان مطلب بفرستند . [/b:8f823a9118]حتی بچه های سایت هم می توانند عضو سایت ملوان شده و در این مواقع به ایجاد جوی آرام کمک کنند . شنیده ام احمدزاده زمانی در یک محفل خصوصی از جو ورزشگاه تاسف می خورد و می گفت جو ورزشگاه رشت را هرگز اینگونه ندیده و فکر کنم که او بود که در انزلی و در اعتراض به توهین تماشاگران ملوان نیمکت را ترک و به رخت کن رفت ( دیداری که به تساوی کشیده شد ) شاید یک راه مبارزه با این جو شوم برخورد باشگاه و کادر فنی حتی با تماشاگران خودی باشد از نظر من کاملا قابل دفاع است [b:8f823a9118]اکر امید هرندی در اعتراض به توهین به طرفداران ملوان تیم خود را از زمین بیرون بکشد [/b:8f823a9118]. باید یکجا جلوی این رفتارهای زشت را بگیریم چه بهتر که خود از پس این غده چرکین براییم . بدون شک شاید نتوانیم به چیزی که آرزو داریم به سرعت دست پیدا کنیم ولی سعی مان را بکنیم که خود درمان دردی باشیم که فرهنگ و فوتبال گیلان را به شدت بیمار کرده . صمد بهرنگی در روایت ماهی سیاه کوچولو ازمادر بزرگی میگوید که در روایت شبانه برای هزاران نوه ماهیش از ماهی سیاهی می گوید که خسته از برکه اسارتش رویای دریا درسر دارد و عاقبت در آغوش دریا جان می سپارد و در انتها ازمیان آن هزاران نوه ماهی که با این قصه به خواب می روند فقط یک ماهی عشق دیدن دریا در سر می پرواند ، بیایم همه ما ان یک ماهی باشیم.
مجید محمدی
شهریور 1391
* با توجه به ایجاد تایپیک بازی داماش و ملوان شاید ایجاد این تایپیک لزومی نداشت اما احساس کردم این بحث آنقدر مهم است که دوستان در یک تایپیک جدا به بحث در این مورد بپردازند بدون شک هر پیشنهادی که برای مبارزه با این جو تاسف آور صورت بگیرد و هر قدمی که برداشته شود حداقل کاریست که می توانیم نسبت به سرزمینمان انجام دهیم پس خواهش می کنم همه برای این معضل چاره ای بیندیشیم .[/align:8f823a9118]