* جنگل

مطالب و تحلیل های مربوط به تیم فوتبال داماش گیلان را قرار دهید.

مديران انجمن: meraj130, MAZIYAR, antiros

* جنگل

پستتوسط ARYANST122 » دوشنبه فبريه 13, 2012 6:52 pm

* جنگل یا نهضت جنگل یا قیام جنگل، جنبشی سیاسی همراه با مبارزهٔ مسلحانه در ایران بود که از سال ۱۲۹۳ به رهبری میرزا کوچک‌خان جنگلی به مبارزهٔ مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریگاد قزاق، که زیر دست افسران انزلیچی تعلیم و تربیت شده بودند، پرداخت. میرزا و یارانش نشریه‌ای نیز به نام جنگل منتشر می نمودند که در مجموع در سه دوره مجزای انتشارش مشتمل بر ۳۹ شماره شد .آنچه روشن است تعداد زیادی از انقلابی‌های جنگل در درگیریهای مسلحانه با لشکرهای انگلیس، انزلیچی و ارتش سلطنتی قاجار کشته شدند.


جنگ جهانی اول و پادرمیانی انگلیس و انزلیچی تزاری در آن و ناتوانی شدید حکومت مرکزی ایران در اثر فقدان حمایتهای خارجی، فضای سیاسی و اجتماعی آماده‌ای را برای ایجاد و رشد حرکتهای مردمی به وجود آورد.

در این فضای آماده، * جنگل در شهریور ۱۲۹۳ شمسی (اوت ۱۹۱۴) شکل گرفت و در مدّتی کوتاه نه تنها در گیلان، بلکه در اکثر نقاط ایران با استقبال مردم روبرو شد و روزبه روز بر توان نظامی آن افزود، به طوری که به خطری جدّی برای سیاست استعماری انگلیس در منطقه تبدیل شد.

محتویات
۱ روزنامه جنگل
۲ درگیری با قوای *# و بریتانیا
۳ آغاز اختلاف در *
۴ جمهوری سوسیالیستی ایران
۵ خروج میرزا کوچک خان از حکومت بلشویکی
۶ تبانی انزلیچی و بریتانیا و سرکوب *
۷ پانویس
۸ جستارهای وابسته
۹ منبع
۱۰ پیوند به بیرون


[ویرایش] روزنامه جنگل
نخستین دورهء روزنامۀ جنگل از یکشنبه 19 شعبان‏ 1335(20 مرداد 1296،10 ژوئن 1917) منتشر شد و تا شمارۀ 31 (17 شعبان 1339،18 خرداد 1297،8 ژوئن 1918) ادامه یافت. (چاپ سنگی- محل چاپ‏ کسما). در نخستین شماره غلامحسین کسمائی نویدی‏ به عنوان مدیر روزنامه معرفی شده و از شمارۀ دوم تا شمارهء سیزدهم، نام حسین کسمائی مجاهد معروف مشروطیت‏ به عنوان مدیر مسئول روزنامه درج شده است؛ بار دیگر از شمارۀ 13 تا 31 تنها نام غلامحسین کسمائی نویدی به عنوان‏ (سردبیر)آمده است. به نوشتۀ ابراهیم فخرائی منشی‏ مخصوص ميرزا کوچک، حسین کمسائی فقط تا شمارۀ 9 سردبیر روزنامۀ جنگل بوده و از شمارۀ 9 کناره‏گیری کرده‏ است. [۱]

[ویرایش] درگیری با قوای *# و بریتانیا
ژنرال دنسترویل فرماندۀ نیروهای نظامی بریتانیا در شمال ایران در مورد خطوط اصلی سیاست آن دولت در ایران می‏نویسد:«به عقیدۀ من نبایستی طوری رفتار کنیم که‏ ایرانیان هوشیار شده بفهمند با این که ما خودمان یک مملکت‏ دموکراسی هستیم در مملکت آن ها، ملاکین و سرمایه‏داران‏ عمده را بر علیه نهضت دموکراسی تقویت می‏کنیم». این سیاستی بود که *# ها نیز بی پرواتر از آن پیروی می کردند.

جنگلی‏ها از پشتیبانی آن قسمت از بازرگانان و مالکان‏ گیلان که تمایل ناسیونالیستی داشتند برخوردار بودند. دهقانان، پیشه‏وران و تهیدستان شهری نیز از حملات ضدّ امپریالیستی آن ها حمایت می‏کردند. جنگ‏افزار مبارزان جنگل در آغاز از داس و نیزه و سلاح‏های کهنه‏ فراتر نمی‏رفت، امّا اندک‏اندک جنگ‏افزارهای بیش تری در اختیار مبارزان قرار گرفت. مبارزان و اسلام خواهان عثمانی با ارسال سلاح و تعدادی افسر آلمانی و اتریشی نیز در آموزش نیروها به میرزا کوچک کمک می کردند.[۲]

هنگامی که انگلیسی‌ها مجبور به عقب نشینی از قفقاز شدند و ارتش سرخ صحنه قفقاز را از قوای خارجی و نیروهای ارتجاعی داخلی پاک کرد، میرزا کوچک خان با کمک حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰) و توده‌های مردم که از پیروزی‌های انقلاب اکتبر به * آمده بودند[نیازمند منبع]، به رشت وارد شد. در این حکومت، کمونیست‌ها، جنگلی‌ها، احسان‌الله خان و خالوقربان که نماینده قشرهای گوناگون اجتماعی بودند، شرکت داشتند.

دیری نپایید که در رهبری * جنگل اختلاف بروز کرد. میرزا کوچک خان، حکومت انقلابی را ترک کرد و به جنگل عقب نشست و حکومت جدید به ریاست احسان‌الله خان تشکیل گردید. این انشعاب و اختلاف ضربت سختی به * انقلابی گیلان زد.

در این موقع قوای دولتی با کمک نیروهای نظامی انگلیس حمله بزرگی علیه نیروهای مسلح انقلابی که تا نزدیک قزوین پیش آمده بودند، آغاز کردند و آنها را تا بندر انزلی عقب نشاندند.

دلیری و شهامت مبارزان و کمک انقلابیون قفقاز توانست مهاجمان را به عقب راند. شهر رشت بار دیگر بدست انقلابیون افتاد. حیدرعمواوغلی بدان سامان شتافت تا بکار سامان دهد. اما اختلاف ریشه دار از یک طرف و تحریکات حکومت قوام و انگلیس‌ها از طرف دیگر کار را به انجا رساند که ميرزاکوچک خان عده‌ای از سران نامدار کمونیست را برای مذاکره به جنگل دعوت و آنها را غافلگیر کرده، به قتل رساند[نیازمند منبع] و به این ترتیب زمینه پیروزی قوای دولتی فراهم گردید.

ژنرال دنسترویل فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال‏ ایران در خصوص دیدار نمایندگان با سران نهضت جنگل می‏نویسد:«کنسول بریتانیا به میرزا گفت: اگر جنگلی‏ها علیه بلشویک‏ها قیام نمایند، بریتانیایی‏ها تمام تلاش خود را به کار خواهند برد که دولت را به دست جنگلی‏ها بدهند؛ چنان چه بخواهند رد کنند بریتانیایی‏ها مجبورند با خود بلشویک‏ها متحد شده آن‏وقت است که اساس جنگل و جنگلی‏ها برهم خواهد خورد». وی دربارۀ گفت و گو با میرزا ادامه می‏دهد: «من، از جانب خود وعده دادم که اگر شرایط و تقاضای فوق(آزادی فوری اسرا که سروان نوئل انگلیسی‏ هم جزء آن ها بود-آزاد کردن عبور و مرور در راه بندر انزلی- تأمین و تضمین عبور بلامانع قوای بریتانیا)را قبول کند، سیاست داخلی او ار در ایران به رسمیت‏ بشناسم». به رغم درگیری با اجنبی ها میرزا کوچک تا حد امکان از برخورد با قزاقان‏ ایرانی برای پرهیز از برادرکشی خودداری می‏کرد از این‏رو در بسیاری موارد اسیران‏ ایرانی آزاد می شدند. .[۳]

[ویرایش] آغاز اختلاف در *
تلاش "ویکهام" مأمور ادارۀ سیاسی بريتانيا و عوامل‏ دولت مرکزی برای متلاشی کردن * جنگل رهبری‏ آن و برقراری تماس‏های محرمانه با پاره‏ای از اعضای کمیتۀ اتحاد اسلام به این انجامید که "هیأت اتحاد اسلام" در 27 دسامبر 1918 بدون حضور میرزا کوچک که در یک‏ مأموریت جنگی بود تشکیل و زیر فشار حاجی احمد و حاجی‏ میرزا رضا قرار شد که پیشنهاد وثوق الدوله را بپذیرند و جنگل را ترک و قوای خود را در اختیار دولت‏ قرار دهند. در زمستان 1919 (9 فوریه) نمایندگان بریتانیا،‏ حاج احمدکسمائی را به گرفتن تأمین و تسلیم به‏ وثوق الدوله تشویق کردند. میرزا مخالف تسلیم بود و به‏ همین جهت اختلاف دامنه یافت. "ویکهم" پیشنهاد کرد که‏ حاجی احمد تسلیم نامۀ جدایی نوشته و امضاء کند و نه فقط او بلکه یارانش هم امضاء کرده و جزئیات دربارۀ سلاح‏هایی‏ را که تسلیم می‏کنند را ذکر کنند. در امان‏نامه‏ای که‏ وثوق الدوله برای حاجی احمد کسمائی امضاء کرد، حاج‏ احمد کسمائی خود را موظف می‏ساخت که در قلع و قمع‏ اشرار و مخالفان دولت یعنی همان مجاهدین * جنگل با دولت مرکزی همکاری کند و به محض‏ ورود نیروهای دولت به فومن و کسما، نیروهایش تمام سلاح های خود را به فرمانده کل نیروهای دولتی تحویل‏ دهند و مطیع دستور دولت باشند. با خیانت حاجی‏ احمد عده‏ای از افسران نظامی جنگل هم خیانت کرده و به‏ بریتانیایی ها پیوستند. مذاکره و تماس نمایندگان‏ بريتانيا با حاجی احمد کسمائی چند هفته پیش از صدور امان‏نامه از سوی وثوق الدوله نشان می‏دهد که دولت‏ انگلستان در این ماجرا دخالت مستقیم داشته است.

[ویرایش] جمهوری سوسیالیستی ایران
با وقوع انقلاب اکتبر 1917 در انزلیچی سیاست های خارجی این کشور دستخوش تحول شد. لنین با شعار برابری و حمایت از ملت های ضعیف امتیازات نسبتاً مناسبی به دولت ایران در پیمان 1921 داد. از سویی کمونیست ها با میرزا کوچک و * جنگل به منظور جلوگیری از نفوذ بریتانیا در شمال ایران، ارتباط برقرار کردند. میرزا نیز که مرام اشتراکی و شعار برابری ملت ها همسو با اهداف جنگل می دید از این اتحاد استقبال کرد. نخستین ملاقات میان میرزا کوچک خان و فرمانده ناوگان ارتش سرخ ژنرال راسکالینکف در عرشه کشتی کورسک صورت گرفت. از سوي شوروی ها علاوه بر فرمانده مزبور، سرگی ارژنیکیدیزه (کمیسر عالی کمونیست ها در قفقاز) و جمعی از سران فرقۀ عدالت (حزب کمونیست بادکوبه) نیز شرکت داشتند. اعضای هیأت نمایندگی جنگل را علاوه بر خود میرزا حسن آلیانی، سعدا... درویش، میرصالح مظفرزاده، گئورک آلمانی که نام ایرانی هوشنگ را انتخاب کرده بود و اسماعیل جنگلی تشکیل می دادند.

[ویرایش] خروج میرزا کوچک خان از حکومت بلشویکی
تقریباً از همان آغاز کار اختلافات شدید مسلکی و مرامی میان میرزا کوچک خان و اعضای تندرو شورای انقلاب گیلان به ظهور پیوست. کمونیست ها می خواستند تمام رؤسای دوایر دولتی را اعدام کنند! ولی میرزا کوچک خان با این عمل مخالف بود میرزا کوچک خان روابط خود را با کمونیست های رشت قطع کرد و عازم فومن شد تا دوباره به پیروان خود در جنگل بپیوندد. اما پیش از ترک رشت بیانیه ای صادر و به طور رسمی اعلام کرد مادام که اعضای فرقه عدالت بادکوبه بساط حزبی و تبلیغاتی خود را از خطه گیلان برنچیده اند، مادام که تبلیغات مسلکی آن ها توأم با توهین به مقدسات ملی و مذهبی ایرانیان قطع نشده است، وی به رشت باز نخواهد گشت.

همزمان با صدور این اعلامیه، میرزا کوچک خان نامۀ تاریخی زیر را نیز به لنین نوشت که بهترین معرف اوضاع آن روزی گیلان و حاکی از اختلاف نظر شدید میرزا با کمونیست های فرقه عدالت بادکوبه است.

نامه چنین شروع می شود: بعدالعنوان

در این موقع که قشون فاتح کارگران و دهقانان انزلیچی دشمنانشان را شکست داده و مظفرانه به قلب لهستان پیش می روند و نیروهای سرمایه داری انگلستان در برابر قوای متحد *# و ایران عقب می نشینند، بسیار متأسفم که باید از کار کناره گیری کنم... [۴]

[ویرایش] تبانی انزلیچی و بریتانیا و سرکوب *
در آستانۀ کودتای 1299 که در پی شکست طرح بریتانیا برای تحت الحمایگی ایران در پیمان 1919 صورت گرفت، توافق شوم و محرمانه ای بین شوروی، بریتانیا، شوروی و دولت مرکزی برای نابودی * جنگل صورت گرفت.در این توافق *# ها در صدد نزدیکی به سردارسپه برآمدند و دست او را برای سرکوبی * آزاد گذاشتند. حضور رضاخان در اتومبيل كنسول شوروي در رشت‌، زماني كه براي سركوب جنگل به آن شهر رفته بود، دلیلی بر این مدعاست. قوای قزاق از ضعف * استفاده کرده و طی شبیخون های فراوان، نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی کردند.

بعضی از فرماندهان تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با، گائوک افسر آلمانی معروف به هوشنگ، قصد رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، از متنفذین خلخال را که همیشه از میرزا حمایت می‌کرد، داشت؛ اما در کوه‌های خلخال دچار بوران و طوفان شدید گردیده و در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، هر دو از پای در آمدند.
جان دهم اما نمیرد خاک من
نماد کاربر
ARYANST122
متعصب سایت
متعصب سایت
 
پست ها : 1556
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 07, 2011 12:00 am
محل سکونت: گلسار خیابان 122

بازگشت به فوتبال و فوتسال داماش گیلان

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: Bing [Bot] و 3 مهمان

cron